گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

باشه
آخی
نازی
چه شکلک با مزه ایی
 

shahram1159

عضو جدید
بچه ها اگه goodgirl دیدی بهش بگید قهر نکنه . بیاد دوباره اینجا قول می دم برم از حسنی واسش بیست و بگیرم:D
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
ان شال... توکل به خدا کردم

فقط قول بدید من دعا کنید


بچه ها همتون دعام کنید
از تنگناي محبس تاريكي از منجلاب تيره اين دنيا
بانگ پر از نياز مرا بشنو
آه، اي خداي قادر بي همتا

يكدم ز گرد پيكر من بشكاف
بشكاف اين حجاب سياهي را
شايد درون سينه من بيني
اين مايه گناه و تباهي را

دل نيست اين دلي كه بمن دادي
در خون طپيده، آه، رهايش كن
يا خالي از هوا وهوس دارش
يا پاي بند مهر و وفايش كن
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بچه ها اگه goodgirl دیدی بهش بگید قهر نکنه . بیاد دوباره اینجا قول می دم برم از حسنی واسش بیست و بگیرم:D
واقعا قهر کرد؟؟؟؟
آخی چقدر لوووووووووس!!!؟؟؟
بابا ماکه چیزی نگفتیم؟؟؟
خودش همه چی گفت خودشم قهر کرد!!
به خاطره گله روی داش شهرام کسی قهر نکنه ........
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها تو آگهي و تو مي داني
اسرار آن خطاي نخستين را
تنها تو قادري كه ببخشائي
بر روح من، صفاي نخستين را

آه، اي خدا چگونه ترا گويم
كز جسم خويش خسته و بيزارم
هر شب بر آستان جلال تو
گوئي اميد جسم دگر دارم

از ديدگان روشن من بستان
شوق بسوي غير دويدن را
لطفي كن اي خدا و بياموزش
از برق چشم غير رميدن را
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشقي بمن بده كه مرا سازد
همچون فرشتگان بهشت تو
ياري بمن بده كه در او بينم
يك گوشه از صفاي سرشت تو

يكشب ز لوح خاطر من بزداي
تصوير عشق و نقش فريبش را
خواهم بانتقام جفاكاري
در عشق تازه فتح رقيبش را
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
شماره حسابتو بده

باز خوبه بعضی ها دعا می کنن بالای 100 هزار تومن
راضي مشو كه بنده ناچيزي

عاصي شود بغير تو روي آرد
راضي مشو كه سيل سرشكش را
در پاي جام باده فرو بارد

از تنگناي محبس تاريكي
از منجلاب تيره اين دنيا
بانگ پر از نياز مرا بشنو
آه، اي خداي قادر بي همتا
 

shahram1159

عضو جدید
بچه ها کی بریم چشم روشنی می مو .

به سلامتی متاهل شده بریم یه کادو ببریم تبریک بهش بگیم
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
از چهره طبيعت افسونكار
بر بسته ام دو چشم پر از غم را

تا ننگرد نگاه تب آلودم
اين جلوه هاي حسرت و ماتم را


پائيز، اي مسافر خاك آلود
در دامنت چه چيز نهان داري
جز برگ هاي مرده و خشكيده
ديگر چه ثروتي به جهان داري؟

جز غم چه مي دهد به دل شاعر
سنگين غروب تيره و خاموشت؟
جز سردي و ملال چه مي بخشد
بر جان دردمند من آغوشت؟

در دامن سكوت غم افزايت
اندوه خفته مي دهد آزارم
آن آرزوي گمشده مي رقصد
در پرده هاي مبهم پندارم


پائيز، اي سرود خيال انگيز
پائيز، اي ترانه محنت بار
پائيز، اي تبسم افسرده
بر چهره طبيعت افسونكار
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها کی بریم چشم روشنی می مو .

به سلامتی متاهل شده بریم یه کادو ببریم تبریک بهش بگیم
عزیز دل من
اون شبم گفتم صبر کنید بریم سر خونه و زندگیمون یه روز همتونو دعوت میکن.
نوکرتونم هستم.
الان بیاد ویلون و سیلون میشید.برا خاطر خودتون میگمااااااا
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
عصيان خدا
گر خدا بودم ملائک را شبي فرياد ميکردم
سکه خورشيد را در کوره ظلمت رها سازند
خادمان باغ دنيا را ز روي خشم ميگفتم
برگ زرد ماه را از شاخه ها جدا سازند


نيمه شب در پرده هاي بارگاه کبرياي خويش
پنجهء خشم خروشانم را زير و رو ميريخت
دستهاي خته ام بعد از هزاران سال خاموي
کوهها را در دهان باز درياها فرو ميريخت


ميگشودم بند از پاي هزاران اختر تبدار
ميفاندم خون آتش در رگ خاموش جنگلها
ميدريدم پرده هاي دود را تا در خرو باد
دختر آتش برقصد مست در آغوش جنگلها


ميدميدم در ني افسوني باد شبانگاهي
تا ز بستر رودها ، چون مارهاي تشنه ، برخيزيد
خسته از عمري بروي سينه اي مرطوب لغزيدن
در دل مرداب تار آسمان شب فرو ريزند


بادها را نرم ميگفتم که بر شط شب تبدار
زورق سرمست عطر سرخ گلها را روان سازند
گورها را ميگشودم تا هزاران روح سرگردان
بار ديگر،در حصار جسمها،خود را نهان سازند


گر خدا بودم ملائک را شبي فرياد ميکردم
آب کوثر را درون کوزهء دوزخ بجوشانند
مشعل سوزنده در کف،گلهء پرهيزکاران را
از چراگاه بهشت سبز دامن برون رانند


خسته از زهد خدائي،نيمه ب در بستر ابليس
در سراشيب خطائي تازه ميجستم پناهي را
ميگزيدم دربهاي تاج زرين خداوندي
لذت تاريک و دردآلود آغوش گناهي را
 
بالا