گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،

با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اناری می کنم دانه،

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]به دل می گویـــــــــــــــم:
خوب بـــــــــود این مــــــــــردم؛
دانه هــــــــــای دلشان پیــــــدا بود...
[/FONT]​
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب تلخ ميخواهم که مردافکن بود زورش
که تا يک دم بياسايم ز دنيا و شر و شورش


مذاق حرص و آز اي دل بشو از تلخ و از شورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسايش


به لعب زهره چنگي و مريخ سلحشورش
بياور مي که نتوان شد ز مکر آسمان ايمن


که من پيمودم اين صحرا نه بهرام است و نه گورش
کمند صيد بهرامي بيفکن جام جم بردار


به شرط آن که ننمايي به کج طبعان دل کورش
بيا تا در مي صافيت راز دهر بنمايم


سليمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
نظر کردن به درويشان منافي بزرگي نيست


کمان ابروي جانان نميپيچد سر از حافظ
وليکن خنده ميآيد بدين بازوي بي زورش
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
کوچکتر که بودیم ایمانمان بزرگتر بود...
بادبادک میساختیم، نمی ترسیدیم باد نباشد ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سرزمین تنهاییها اینجاست
هر کس دردی دارد
یکی عاشقیست که معشوقش ترکش کرده
با یکی بازی شده
یکی لبخندش را از یاد برده
یکی مهربانیش انقدر زیباست که نمیتوانم نگویم عزیزم دوستت دارم
یکی با صدای بلند اشک میریزد
اما میدانی تلخیش کجاست
انجا که تمامشان با یک چراغ سبز میایند و با یک چراغ خاموش میروند
 

mavadd

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
سرزمین تنهاییها اینجاست
هر کس دردی دارد
یکی عاشقیست که معشوقش ترکش کرده
با یکی بازی شده
یکی لبخندش را از یاد برده
یکی مهربانیش انقدر زیباست که نمیتوانم نگویم عزیزم دوستت دارم
یکی با صدای بلند اشک میریزد
اما میدانی تلخیش کجاست
انجا که تمامشان با یک چراغ سبز میایند و با یک چراغ خاموش میروند

ممنون............
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چقدر دلم میخواهد تمام اتفاقات گذشته ام خواب ترسناک بود انگاه چشم باز میکردم و میدیدم تمامش خواب بوده و یه نفس راحت بکشم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کوچکتر که بودیم ایمانمان بزرگتر بود...
بادبادک میساختیم، نمی ترسیدیم باد نباشد ...

دلم برای کودکیم تنگ شده
نمیدانی در کودکی همه دستم را میگرفتند با مهربانی
اما حالا هر که دستم را میگیرد
ارام خنجری در دستم فرو میکند
برای همین ترسو شده ام
دیگر دستی را نمیگیرم
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا وقتی که روی زمین راه می رویم،
پرواز یک آرزوست
اما وقتی میان زمین و آسمان معلق شویم،
پرواز یک ضرورت است .
 

saman205

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ :
ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﻫﯽ ﻧﯿﮕﺎ ﮐﻨﯽ
ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺎﺭِ ﻫﺰﺍﺭﻡ ...
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﯾﺶ !..
ﺑﻮﺳﺶ ﮐﻨﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﺜﻪ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻫﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ...
ﺑﮕﯽ ﺁﺧﻪ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺶ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﺕ .....
ﻣﺜﻪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﭼﺸﺎﺕ ﺩﺍﻍ ﺑﺸﻪ،
... ﺑﻐﺾ ﮐﻨﯽ،
ﺯﺭﺗﯽ ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺑﺮﯾﺰﻩ !.....
ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﺎ ﺫﻭﻕ ﺑﮕﯿﺮﯼ .....
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺟﻮﺍﺑﺘﻮ ﺩﺍﺩ ......
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﺑﮕﻪ ﺟﻮﻧﻢ . ﺷﺎﯾﺪ ﺷﺎﯾﺪ .....
ﺍﯼ ﺗﻮ ﺭﻭﺣﺖ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﮔﻔﺘﻨﺎﺕ .
ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﺰﺧﺮﻑ ﺗﻮﯼ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﭙﯿﭽﻪ .
" ﻣﺸﺘﺮﮎ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻟﻄﻔﺎً ﻣﺠﺪﺩﺍً ﺩﺍﻏﻮﻥ ﺷﻮﯾﺪ
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران می بارد امشب ، دلم غم دارد امشب


آرام ِِِِِِِ جان ِِِِِِِ خسته رَََََََه می سپارد امشب


در نگاهت مانده چشمم ، شاید از فکر سفر برگردی امشب


از تو دارم یادگاری ، سردیه این بوسه را پیوسته بر لب


قطره قطره اشک چشمم ، می چکد با نم نم ِِِِ باران به دامن


بسته ای بار ِِ سفر را ، با تو ای عاشق ترین بد کرده ام



رنگ ِ چشمت رنگ دریا ، سینه ی من دشت غم ها


یادم آید زیر ِ باران با تو بودم ، با تو تنها


این کلام ِِ آخرینت برده میل زندگی را از سر من


گفته ای شاید بیایی از سفر امّا نمی شه باور ِ من


رفتنت را کرده باور ، التماسم را ببین در نگاهم


زیر باران گریه کردم ، بلکه باران شوید از جانم گناهم
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بر چشمانم پارچه ای سیاه خواهم بست
تا هیچ چیز را نبینم
نه شکنجه را و نه چراغها را
تنها صدایشان را خواهم شنید
و هر چه را که بشنوم
لب باز نخواهم کرد
چرا که دهانم بوی مرگ می دهد
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] تنهایی یعنی [/FONT][FONT=&quot]: [/FONT][FONT=&quot]نه خودش هست که از تنهایی درت بیاره ، نه فکرش اجازه میده تنهاییت رو با کسی دیگه ای پر کنی [/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایی در همه جای دنیا هست اما تنها کسانی قدرش را خوب میدانند که ضربه ای بخورند برای اینکه نمیخواستن تنها بمانن و حال حسابی در تنهایی غرق هستند
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـــاران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود...


راه می افتم ...


بدون چتر ...




من بغض می کنم...


آســـــمان گریه .
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــدن،

مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،

شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...!

و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خرید ام...

تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان....

دیوانـــــه، خود خــــواه،بی احساس.................
نمیــــفروشــــــــم​..!!!!
 

samiyaran

عضو جدید
نجواهای تنهایی او گفتن ندارد!

شنیدن ندارد!

فقط دیدن دارد!

دیدن و گوش تیز کردن و لب خوانی.....شاید درک کنیم حال تنهایی او را!
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم: که ای غزال چرا ناز میکنی ؟
هر دم نوای مختلفی ساز میکنی؟
گفتا:بدرب خانه ات ار کس نکوفت مشت
روی
سکوت محض، تو در باز میکنی!؟

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
صدای پایش میاید
اما نه تنها خیال هست
او رفته برای همیشه
او فراموشم کرد همانطور که حس میکردم
اما افسوس نمیخورم به گذشته
او زیبایهایی هدیه داد و رفت
و من هیچ چیز نداشتم تا به او بدهم
همیشه به یاد هدیه هایش هستم
اما کاش من نیز هدیه میدادم تا او نیز به یادم میافتاد در بعضی لحظات همچو من
تنهای سلام چطوری
عشقت را فراموش کردی یا من دیگر معشوق دوست داشتنی نیستم
 

mar.1980

عضو جدید
تنها که میشی بیشتر فکر می کنی !...

به زندگی به گذشته هات به آینده و....

تنها که می شی تازه میفهمی سرنوشت چه نامرده و تو از اونایی که دوسشون داری چه دوری!...

تنها که می شی تازه میفهمی تنهایی اونقدام که میگن بد نیست

تنهایی زمانی که آدمای درستی دوروبرت نمیبینی میتونه آرزویی باشه

مانند یک عشق دردناک و رنج آور ......
mar
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهايي

تنهايي

من به تنهایی این دل مشکوکم !


یا دلکم دل نیست ٬ یا آن که در دل است ٬ اهل دل نیست





منو یک
تنهایی و یک شمع روشن ... خدایا نکند باد بیاید . . .




 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا