واقعا متاثر میشم وقتی به این مسائل فکر می کنم!!!!!!
باید خودمونو اصلاح کنیم
این ماییم که آینده و حال معماری رو رقم میزنیم
فقط کافیه یه کم از تنبلیمون کم کنیم
و تلاش کنیم
واقعا متاثر میشم وقتی به این مسائل فکر می کنم!!!!!!
واقعا كه نظر پخته اي هست بهتره دقت كنيم و ببينيم هر كسي از چه جايگاهي با موضوع برخورد مي كنهخب اول این رو بگم که با این نحوه تفسیر و تشریح ،که مرمت گر عزیز کردند،کفه ی ترازو رو به سمت گزینه 2 و3 سوق دادند؛
و اما بعد ،اگه بخوام نظر بدم میگم هر سه مورد !!!!!(بستگی به مقطع و جبهه گیری ذهنی داره).
از دید یک دانشجوی معماری :گزینه 2 و در پاره ای اوقات گزینه 3 ؛چرا که هنوز وارد بازار کار نشده و اندیشه ای رویایی و آکادمیک داره و با موضوعات به شکل واحد درسی و نمره و ...برخورد میکنه؛(در این بین استثنا وجود داره ،ولی خیلی کم).
از دید کسی که بازار کار و محیط کارگاه و ... رو درک کرده:گزینه 1 بهترین و نان آور ترین گزینه ی ممکنه،بعد اگه ازش خواسته شد که الباقی گزینه ها رو رعایت کنه،یه فکری میکنه؛(در غیر اینصورت،تو را به خیر و کارفرما را به سلامت).
اما کسی که در عرصه معماری پیراهن ها پاره کرده،و تا حدی نفس معماری رو شناخته ،از تخصص و علم خودش در راستای گزینه 3 ،استفاده میکنه ،به نحوی که مورد لطف کار فرما (گزینه 1)هم قرار میگیره.
ببخشید اگه طولانی شد.
واقعا كه نظر پخته اي هست بهتره دقت كنيم و ببينيم هر كسي از چه جايگاهي با موضوع برخورد مي كنهخب اول این رو بگم که با این نحوه تفسیر و تشریح ،که مرمت گر عزیز کردند،کفه ی ترازو رو به سمت گزینه 2 و3 سوق دادند؛
و اما بعد ،اگه بخوام نظر بدم میگم هر سه مورد !!!!!(بستگی به مقطع و جبهه گیری ذهنی داره).
از دید یک دانشجوی معماری :گزینه 2 و در پاره ای اوقات گزینه 3 ؛چرا که هنوز وارد بازار کار نشده و اندیشه ای رویایی و آکادمیک داره و با موضوعات به شکل واحد درسی و نمره و ...برخورد میکنه؛(در این بین استثنا وجود داره ،ولی خیلی کم).
از دید کسی که بازار کار و محیط کارگاه و ... رو درک کرده:گزینه 1 بهترین و نان آور ترین گزینه ی ممکنه،بعد اگه ازش خواسته شد که الباقی گزینه ها رو رعایت کنه،یه فکری میکنه؛(در غیر اینصورت،تو را به خیر و کارفرما را به سلامت).
اما کسی که در عرصه معماری پیراهن ها پاره کرده،و تا حدی نفس معماری رو شناخته ،از تخصص و علم خودش در راستای گزینه 3 ،استفاده میکنه ،به نحوی که مورد لطف کار فرما (گزینه 1)هم قرار میگیره.
ببخشید اگه طولانی شد.
اين اونوقت چي بود؟
چی بود این؟
گیر دادین ها! خب کمیک استریپه دیگه! داستان مصور!
ببینید چقد جالبه!!!
طرف رفته ساختمونارو دزدیده!
درسته، حرفتو قبول دارم ولی میدونی مشکل اینجاست که در حال حاضر کاری از دست شخص خود من بر نمیاد!
فعلا دور دور سوداگراست!
انرژی منفی تو جامعه زیاد شده اگر این انرژی ها مثبت بودن و مردم شاد بودن مطمئنا معماری سرزنده تری داشتیم
به نظر من ما تو ایران کارفرمایی نداریم که ارزش اینجور کار هارو بفهمه و بخواد چنین طرح پیچیده ای رو سفارش بده... تمام کارفرماهایی که تو ایران هستند فقط تو فکر جیبشون هستن، و برای هنر و از این جور حرفا هیچ ارزشی قائل نیستن. در غیر این صورت ما تو ایران نه مشکل مالی و اقتصادی داریم نه مشکل تکنولوژِی و دسترسی به مصالح... مشکل ما فقط ضعف فرهنگی یا درک نکردن هنره...
درمجموع «باید فرهنگ سازی کرد» ... اما چطور؟؟!!
سلام
2-این قبری که شما دارین بالاش روضه میخونید مرده توش نیست.از کجا به نتیجه رسیدین معماریه ایران نابود شده؟یا داره میشه؟اتفاقا معماری این مملکت با ورود نسل جدیدی از معماران جوان روز به روز راه تعالی رو داره پیش میبره.کافیه یه نگاهی به ساختمونهای تولیدی دهه 50 و60 بکنید و اونارو با ساختمونهای دهه 80 مقایسه کنید.حتما به نتایج جالبی دست پیدا خواهید کرد.چه از نظر کیفیت اجرایی و چه از نظر معماری به صورت عام.
3-در اینکه معماری ما جای پیشرفت خیلی داره شکی ندارم.و حتما یه عواملی وجود دارن که باعث میشن این پیشرفت کند بشه.به نظرم مهمترین عامل بازدارنده یه ارگانیه به نام شهرداری.که البته در گزینه های شما وجود نداره.
موفق باشید و سرفراز....
مقصر ناصرالدین شاه!!
من فکر میکنم این مشکل رو خیلی وقته معماری ما دچارش شده.اما ایراد اساسی تو کشور ما فقط معماری نیست.ما تو همه زمینه ها مشکل داریم متاسفانه...
یکی از بزرگترین معضلات تو کشور ما ضعیف بودن علوم انسانی هست.شاید اگه کمی تو فلسفه،جامعه شناسی و ... قوی بودیم میتونست تفکراتی هم از ایران شکل بگیره و تو معماریمون هم تاثیر بگذاره.
یکی دیگه از مشکلات ما نبود هماهنگی بین مهندسین معمار و سازه هست.از نظر تکنولوژی های سازه از دنیا عقب هستیم و هنوز با سازه های سنتی کار میکنیم.(البته منظور بنده جریان غالب معماری در ایران هست)
و یه بحث دیگه هم کارشکنی هایی و ..... هست که در کارها میشه و این فقط در معماری نیست!!!
باید یه گزینه همه موارد رو هم اضافه میکردید.چون همه به نحوی مقصر هستیم
[FONT="]م[/FONT]ساله اینه که کارفرماها و پیمانکارای ما درک هنری و معماری ندارن اگه که کارفرماها و پیمانکارا با مهندسای محاسب و ناظر و کارشناسای این کار برای درست کردن ساختمونها و بناهاشون مشورت کنن و از نقطه نظرای اونها هم در اجرا استفاده کنن فکر کنم که وضع بنا ها یه کم بهتر بشه
اگه یه معمار مثل گذشته،همه کارای ساختمونو خودش انجام بده چی؟
یعنی خودش سازه،طراحی و ... رو مثل گذشته انجام بده
دیگه لازم نیست معمار وقت زیادی صرف کنه تا طرحشو به مهندس سازه،عمران و ... تفهیم کنه
راز موفقیت معماران گذشته این بود که تمام علوم مربوط به ساختمونو میشناختن
از معماری گرفته تا سازه و ریاضیات و ...
مدیریت نهایی هم با خودشون بود
در نهایت طرحشون همونی میشد که میخواستن
امروزه عکس اینه و نتیجه اش...
[FONT=" گفت:ا.پزشکی;3408514[/FONT]]معمار باید این قدرت رو داشته باشه که سلیقه کارفرما و مردم رو عوض کنه ............ ولی وقتی اکثریت مردم تهران از همین معماری افت کرده ی تهران لذت میبرن، خیلی ها هم به اشتباه فکر میکنن باید با توجه به سلیقه عامه مردم که همین معماریهای زشته طراحی کنن و ذره ای هم به خودشون زحمت نمیدن که سلیقه مردم رو درست کنن.
پس به نظر من تو گزینه های نظر سنجی باید " مردم"رو هم اضافه کرد، چون هیچ تلاشی تو بهبود وضعیت شهر و تغییر دادن سلیقه هاشون نمیکنن و معماری ما اینطور پَس میره ................
غیر از یکسری کارای تک و توک معمارای معروف ایرانی و بعضی وقتها هم بچه های خوش ذوق معماری و معماران خارجی، تو تهران بقیه کارها غیر قابل نظاره کردنه ........
هنر و فرهنگ و فرهنگ سازی ، یکی از مواردی بود که دوستان به درستی بهش اشاره کردند . اما این قضیه فرهنگ و ضعف فرهنگی و فرهنگ سازی علیرغم این که مورد کاملا درستیه ، کم کم داره تبدیل به یک سنگر میشه که همه چیز رو میشه پشتش پنهان کرد . به نظرم داره جایگاه ِ همون " دوست ِ ناباب " ی رو میگیره که باعث بدبختی و گمراهی و سیاه روزی ِ تمام ِ معتاد ها و متجاوز ها و خلاف کار ها بوده . دوستی مجهول الهویه كه تمام ناكامي ها تقصير او ست !
تماشاچیا تو استادیوم ده ها هزار نفري با هم شعار میدن . . . و . . . ، بعدش میزگرد میزارن میگن چرا تماشا چیان به داور ناسزا میگن ، بعد نتیجه میگیرن که باید فرهنگ سازی بشه ! یارو تو خیابون از خودش هم لایی میکشه ، میگن باید فرهنگ سازی بشه در مورد رانندگي . مزاحم ِ به قول ِ دوستان (!) نوامیس (!) مردم میشه ، میگن باید فرهنگ سازی بشه !
خب این چه جور ساختنیه ؟ یعنی واقعا مراد از فرهنگ سازی چیه ؟ این که بگیم اقایون و خانم ها لطفا خوب باشید ؟ پس حالا كه اينقدر در زمينه هاي مختلف و حتي ابتدايي نياز به فرهنگ سازي داريم ، پس چرا اينقدر ادعا ميكنيم كه " فرهنگ غني ايراني " (!) و حرف هايي از اين دست ؟ !
باز هم تکرار میکنم ، هرچند خودم به شدت معتقد به مسائل و ریشه های فرهنگی و تاثیر ان در سایر بخش ها هستم ، اما این تمام مسئله نیست . حتی این بخش اصلی قضیه هم نیست .بخصوص زماني كه اين قضيه تبديل به يك راهكار ِ كلي ِ مجهول بشه .
با سلام و احترام
بعد از قرن ها ، یک بار دیگه فرصتی شد تا نظر شخصیم رو برای اصلاح شدن ، با دوستان دیگه در میان بگذارم . تمام تاپیک رو با دقت خوندم و سعی میکنم تا حد امکان چیزایی که میخوام بگم منظم باشه .
یک بار دیگه یک سوال مطرح شده با چند گزینه . ابتدا از اصل ِ سوال شروع میکنم : " [FONT="]به نظر شما چه کسی در نابودی معماری ایران مقصر است ؟[/FONT] "
دوست گرامی ام ، چیزهایی هست که نابودی در مورد انها مصداق ندارد . پدیده هایی هستند که نابودی برایشان معنا ندارد . مثل دایناسور ها نیستند که حالا بگوییم نابود شدند . دقت کردید ؟ نابودی . . . نا + بود ! چیزهایی هست که همواره بودنشان " هست " . یک بود ِ همیشه باینده . انچه تفاوت دارد کیفیت ِ چگونگی ِ بودن است . ( به همین خاطر قبلا چند بار گفته بودم که " بحث ، بحث ِ کیفیت است " ) پس در اولین گام باید بگم تصور اینکه ما با " نابودی " ِ معماری مواجه هستیم ، تصور چندان درستی نیست .
نمیدانم چه واژه ای باید جایگزین نابودی کرد . نابسامانی ؟ اشفتگی ؟ بی هویتی ؟ ابتذال ؟ یا هر چیز ِ دیگری از این است . . . نمیدانم . اما میدانم " نابودی " معنایی ندارد در این مورد .
در ادامه تاپیک ، دوستان ِ گرامی با توجه به نظرات درخور توجه شان و نیز با نظر به گزینه هایی که مطرح کردید ، نکاتی رو ذکر کردید که جای تامل بسیار دارد . چند مورد اما بود که دوست داشتم در موردش چیزکی بگویم .
[/SIZE]
اگر گفتم نابودی معماری ایران:
به این دلیله که واقعا اثری از معماری ایرانی در کشورمون نمیبینیم
اون چیزی که به اسم معماری داریم میبینیم
چیزی نیست جز سبک شیکاگو
سبک های غربی که وارد معماری ما شدند و به مرور معماری ما رو از بین بردند
این معماری که ما الان میبینیم چیزی نیست جز یک معماری بی اصالت
که هیچ سنخیتی با اقلیم،فرهنگ و.... ایرانیان ندارد
نابود شده چون فقط مانند دایناسورها آثار آن وجود دارد
نه خود آن.