گفتمان معماری ...

کدخدا

مدیر بازنشسته
[FONT=&quot]سلام می خواستم بدونم فرق بین معماری ایرانی[/FONT][FONT=&quot]([/FONT][FONT=&quot]سنتی) با معماری اسلامی چیه ؟[/FONT]

البته دوستمون فکر می کنم قصدشون مزاح بوده تفاوتشون خیلی پیچیدست و اگه دنبال یه جوابه رک و صریح هستی منتظر نباش و مطالعه کن و معماری اسلامی رو بشناس پیشنهادمم اینه که به بررسی مساجد به طور مفهومی فکر کن قبل از ورود به ایران و بعدش در کنارش مشخصه های معماری ایرانی رو قبل از ورود اسلام به ایران رو بررسی کن به جواب می رسی اگه توی راه مشکلی داشتی کمکی ازم بر میومد در خدمتم ولی از دادن جواب صریح به صریحی جواب دوستمون معذورم.
 

vahid1900

عضو جدید
سلام معماری اسلامی از زمانی که اسلام وارد کشور شد شروع شده ولی توی ایران همچین معماری وجود ندارد بعضی ها به اشتباه از این اسم استفاده می کنن اولین مسجد ایران بعد از اسلام فهرج یزد بود که اکثر عناصر معماری داخل ان از زمان ساسانیان بکار برده شده مثل حیاط مرکزی تاق ها و .....در این مقطع فقط نوع بنا ها تغییر کرده مثلا از کاخ به مسجد،بعضی ها فکر می کنن که مثلا حیاط مرکزی در اسلام به وجود امده وباعث شد که حریم به وجود اید وغیره در صورتی که حیاط مرکزی توی کاخ های ایرانی وجود داشته مثل کاخ فیروز اباد،در این زمان فقط نوی پرستش عوض شده ولی معماری ایرانی همچنان وجود داشته و به کار خودش ادامه داده است تا زمات قاجاریه که اوضاع عوض شد..............
 

vahid1900

عضو جدید
در واقع شما به جای استفاده از واژه معماری اسلامی باید بگین معماری ایران در دوره اسلام،همین کار روی اسم کتاب معماری اسلامی انجام دادن و اسم اونو گذاشتن معماری ایرانی که در دوره امدن اسلام به ایران شروع به کار کرد.
 

Pleiades.Arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کنم سئوالت اینه که بین معماری ایران در دوره اسلام و معماری کشور های دیگه ای که مسلمان شدن چه فرقی هست. من پیشنهاد میکنم کتاب سبک شناسی معماری ایران رو بخونی، اول این کتاب شیوه های معماری اسلامی که یکیش معماری ایران در دوره اسلامه نوشته شده.
 

royasaz

عضو جدید
با سلام و تشکر از دوستان که این موقعیت به ما ایجاد کردن
من درست که تازه کارشناسیم تموم کردم ولی 5 سال که کار میکنم و از نقشه کشی شروع کردم و الان هم کارم طراحی هست توی شاخه معماری گرایشهای بیشماری وجود داره که دست ما رو برا کار کردن باز گذاشته حالا مونده از کجا شروع کنیم ما یک مشکلی که داریم تک رویمون و به خاطر همین کاری میکنیم که همه چی رو به نفع خودمون کنیم به همین خاطر من تو این 5 سال تلاش کردم این فکر پاک کنم از مغزم و گروهی کار کنم به همین دلیل ما در اینجا چند تا مهندس سازه و 2 تا معماریم و تو 5 سال یک پوئن مثبت که بدست اوردیم اینه که سازه رو با معماری یاد گرفتیم باید طرحی که میدیم دیتیلشم بدیم تا عمرانا نتونن طرحمون عوض کنن کسی که میخواد طراح خوب باشه باید بتونه سازه رو هم بشناسه
امیدوارم معماریمون مثل سابق در ایران درخشانتر کنیم.
 

Asayesefid

عضو جدید
سلام

به نظر من ، متاسفانه در دانشگاه هاي ايران به علت سيستم غلط آموزشي

دانشجوي معماري در طول ترم فقط در حال دويدنه تا براي تحويل نهايي

پروژش رو برسونه و اين خيلي خيلي بده !! :( :confused: :cry: چهار سال ميريم

دانشگاه ، نه فكر و وقتي براي خلاقيت ، نه ياد گرفتن كار اجرايي و واقعيت

جامعه و نه هزار تا چيزه ديگه كه همه مي دونيم ، خط كشيدن استادا بماند

و اين كه به دليلي كه هيچ وقت نمي فهميم كارمون به نظر استاد

اجرايي نمي شه و ... گمان نمي كنم از اين دانشگاه ها شيخ بهايي اي

خارج بشه و اين يعني تداوم سقوط ايران ... :thumbsdown:

اگه كسي مي خواد تو اين رشته كسي بشه بايد خيلي خيلي تلاش كنه .

من كه آرزو به دل موندم كه يه ساختمون نوساز ببينم كه تقريباً ايراد اساسي

بهش وارد نباشه . بايد وجدان كاري داشت و با جون و دل سعي كرد كه

متاسفانه ..... :w06:

من كه مي خوام اگه بشه ارشد داخلي بخونم و يه ساختمونو تمام و

كمال خودم طراحي كنم . يه نفس راحت بكشم و بگم اين معماري ظرف

زندگيه !! :lol::w11: اميدوارم يه روزي محقق بشه و به هدف هايي كه به

خاطرشون اين رشته رو انتخاب كردم برسم ... :smile::w33::w14:
 

setareharchitect

عضو جدید
من می خواهم هم استاد دانشگاه شم وهم می خواهم یک طراح بزرگ بشم
برا اولی تا دکترا کافیه ولی واسه بعدی نهایتی نیست
منم مثل نازنین جان می خواهم بورسه بگیرم برا دکترا
بچه ها حتما" شما هم این مطلب شنیدید که می خوان مکه رو بازسازی کنند
و قرار طراح نورمن فاستر و زاها حدید باشن اگه اشتباه نکنم فاستر یهودیه ولی زاها حدید مسلمان و غیر مسلمان هم اجازه حظور در عربستان رو نداره
من منکر خوب بودن کارا فاستر نیستم اما چرا یک مسلمان نباید این طراحی انجام بده
و من تمام درسها معماری هم هنریهاش هم فنی ها رو دوست دارم اما تو فنی ها بهترم
و می خواهم آنقدر سازم قوی بشه که بی نیاز از کار یک مهندس عمران شم یک مهندس عمران بدون نیاز به یک معمار می تواند بنا رو بسازه اما یک معمار بدون یک مهندس عمران معمولا"نمی تواند
ولی واسه ارشد نمی دانم چی می خواهم بخوانم هنوز گرایشها رو کامل نمی شناسم اما مرمت نمی خوانم
بچه ها تا حالا سعی کردید به طرحهاتون نگاه کنید به طراحها بزرگترین معمار (خدا)هم فکر کنی
 

ملينا معمار

عضو جدید
اولين هدف من اينه كه كارشناسي ارشد رو بتونم ادامه بدم
در مورد كار هم هنوز فكري نكردم:redface:
ولي خيلي ها بهم مي گن ك بايد از الان به فكر باشم:razz:
 

setareharchitect

عضو جدید
تفاوت معماری سنتی ایران و معماری اسلامی

تفاوت معماری سنتی ایران و معماری اسلامی

معماری ایران به دو دوره تقسیم می شه پیش از اسلام و پس از اسلام معمار
معماری پیش از اسلام به اولین سکونت کاه ها-ایلامیان-مادها-هخامنشیان اشکانیان-ساسانیان مربوط می شه
و معماری پس از اسلام به -شیوه پارسی -شیوه پاتی- شیوه خراسانی-شیوه رازی-شیوه آزاری-شیوه اصفهانی-شیوه نوین مربوط می شه
و معماری سنتی مربوط به معماری ایران پس از اسلام هست
 

vahid1900

عضو جدید
سلام راجب به جواب ستاره باید بگم که شیوه پارسی و پارتی مر بوط به دوره قبل از اسلام است که این دو شیوه مربوط به دوره های خصوصا هخامنشی و اشکانی و پارتی می شه به معماری دوره هخامنشی ها (درود بر انها)شیوه پارتی می گن و معماری دوره اشکانی و ساسانی شیوه پارتی دارن ...دوره های قبل از هخامنشی در بوجود امدن شیوه پارسی کمک کردن در واقع پیش در امدی بر این شیوه بودن........در واقع هر دوره برای خودش شیوه ای دارد سبک های بعد از اسلام به سبک های خراسانی و رازی و اذری و اصفهانی تقسیم می شن که هر کدام از انها در دوره های مختلفی به وجود امدن مثلا شیوه خراسانی از قرن اول هجری تا حوالی سلجوقی ادامه داشته و ..........
 

dsima64

عضو جدید
سلام به همه دوستان


انقدر سيستم اموزشيه ما غلطه كه معلوم نيست اخرش غيره يه مدرك


به چيزه ديگه اي ميرسيم يا نه


من كه زياد خوشبين نيستم.:razz::que: البته معماري تنقدر گستردست كه داشتن مدركه

شم ارزش داره;)
 

m0nire

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوال رو یک کم گسترده تر کنیم کدوم یکی قوی تر بود؟!معماری ایران قبل از اسلم یا بعد از اسلام؟!کدوم گستردگی بیشتری داشت؟!
 

king kurosh

عضو جدید

اونایی که می گن معماری اسلامی وجود نداره بخونن و نظر بدن

از نظر علوم انسانی اگر دین رو یک ایدئولوژی بدونیم(که یک دیدگاه افلاطونی هم دردل خودش داره) پس بحث ایده در اون مطرحه و به همین دلیل اگر چیزی این ایده رو به یک صورت عینی تبدیل کنه به اون صورت عینی "هنر" گفته میشه. پس معماری اسلامی وجود داره. هر چند برای من هم قبولش سخته که بهش بگم معماری اسلامی.

از طرفی چیزی که بهش معماری اسلامی می گیم تماما الگو برداری از فرهنگ های دیگره از جمله ایران و بیزانس. خوب صورت مسئله رو عوض نمی کنه و در واقع از این یکی از خواص فرهنگه که بهش میگن پویایی.
ما همه یه هویت دینی داریم(شاید این یکی رو نداشته باشید!!!) و یک هویت ملی وقتی هویت ملیتون بچربه اون علم بالا برا تون قابل قبول نیست و دوست دارید بهش بگید معماری اسلامی در دوره اسلامی.
گستره معماری اسلامی به گستردگی فرهنگ اسلام و گستره معماری ایرانی به گستردگی فرهنگ ایران در هر دوره زمانی است.( به مفهوم فرهنگ دقت کنید)


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

raul1362

عضو جدید
من ترم آخر كارشناسي معماريم دوست دارم ارشد شهر سازي بخونم.البته اگه قبول شم آخه خيلي سخته خدا كنه بتونم
 

Sajjad_Fashion

عضو جدید
:w27::w30:
من به طراحی داخلی و نما سازی علاقه زیادی دارم.و دارم سعی خودم می کنم که ارشد رو ایتالیا بگیرم .
همچنین دوست دارم بتونم روزی استاد دانشگاه هم باشم و در مورد درسهایی که به طراحی داخلی مربوط می شه درس بدم.
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز

دوست عزیز

مشکل معماری نوین ایران از نظر من ایناست:
1.معماری امروز ما کاملا دولتی شده.اکثر پروژه های بزرگ که شاخصه معماری هر ملتی هستند امروز به دست دولت طراحی و اجرا میشه.طبعا معمارانی هم که با دولت کار میکنن معلومه که چه تفکراتی دارن.بیشتر از طراحی باید از توضیح المسائل اطلاعات داشته باشن.و....
2.وجود ارگانی به نام شهرداری که صد البته نام شهر فروشی براش بهتره.اگه مقرراتی که شهرداری برای طراحی ساختمان گذاشته رو بخونید میفهمید که برای شما به عنوان معمار پشیزی ارزش قاییل نیستند.
3.بیسوادی معماران محترم. چه در اجرا چه در طراحی.واقعا چند نفر از معمارانی که از دانشگاه بیرون میان فرق بین شن و ماسه رو میتونن تشخیص بدن؟طراحی هم که مثله شو لباس شده.به بهانه پست مدرن هر چرندی به عنوان اثر معماری ارائه میشه.و....
اگه میخوای دنیا رو عوض کنیم با از خودمون شروع کنیم بعد خانه بعد شهرمون بعد کشورمون و بعد دنیا رو عوض کنیم ببینیم می تونیم به ناهماهنگی های خودمیم سامان بدیم اگه تونستیم خودمونو و دیدمونو عوض کنیم می تونیم به مراتب تاثیر بزاریم اگه نه ما هم مثل دیگرون:que:
 

king kurosh

عضو جدید
خیلی شجاع هستید که این نظرات رو می دید.

به نظرم در همون تاپیکی که در مورد مشکلات سیستم آموزشی صحبت میشد یه چیزایی نوشتم اما بازم حرف دارم.

به عنوان یک عضو(آینده) جامعه معماری(ترم آخری:)) می گم ضعف این جامعه به جز آنچه دوستان گفتن اعضای این جامعه هم هستن.

کدومتون برای معماری مایه گذاشتید بیاید بگید.
بیاید بهترین طرح دانشگاهیتون رو معرفی کنید. اونجا که کارفرما و قوانین دست و پا گیر نیست.
یعنی هر 6 تا طرحتون با استاد های بد بوده؟
بیاید بهترین پژوهشتون رو برای ما بذارید بخونیم چیز یاد بگیریم بابا.


خسته شدم از انتقاد های بی سر و ته ، اول خودمون رو اصلاح کنیم بعد انتقاد کنیم.
اصولا منتقد به همه جوانب اشراف داره و خودشم یه آدم کار درسته نه ما که تمام زندگیمون لایی بازی کردیم.

البته جدا از خواهرانی که در طراحی معماری نمره 20 اخذ می کنند!!!!! :razz:
 

royasaz

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان
به نظر من بزرگترگترين مشكل معماري ما اين است كه ادعا ميكنيم معمار هستيم ولي در عمل اين طوري نيست چون سواد معماريمون كمه اگه به معماري گذشتمون نگاه كنيم ميبينيم اونا بيشتر از خرف عمل ميكردن اگر حرفي هم ميزدن سوادشو داشتن
ميدونين عمده ترين مشكل ما چيه ما معمارا هماهنگي با هم نداريم و كار گروهي بلد نيستيم دوستان بياين حرف نزنيم عمل كنيم دوستمون راست ميگه شهرداري و نظام مهندسي بزرگترين مانع هست ولي اگه ما بتونيم تو كارا اتحاد داشته باشيم ميتونيم همه موانع رو از سر راه برداريم سعي كنيم معماري رو بازم زنده كنيم از معماري گذشته ايده بگيريم به اميد اون روز
 

raha

مدیر بازنشسته
خیلی شجاع هستید که این نظرات رو می دید.

به نظرم در همون تاپیکی که در مورد مشکلات سیستم آموزشی صحبت میشد یه چیزایی نوشتم اما بازم حرف دارم.

به عنوان یک عضو(آینده) جامعه معماری(ترم آخری:)) می گم ضعف این جامعه به جز آنچه دوستان گفتن اعضای این جامعه هم هستن.

کدومتون برای معماری مایه گذاشتید بیاید بگید.
بیاید بهترین طرح دانشگاهیتون رو معرفی کنید. اونجا که کارفرما و قوانین دست و پا گیر نیست.
یعنی هر 6 تا طرحتون با استاد های بد بوده؟
بیاید بهترین پژوهشتون رو برای ما بذارید بخونیم چیز یاد بگیریم بابا.


خسته شدم از انتقاد های بی سر و ته ، اول خودمون رو اصلاح کنیم بعد انتقاد کنیم.
اصولا منتقد به همه جوانب اشراف داره و خودشم یه آدم کار درسته نه ما که تمام زندگیمون لایی بازی کردیم.

البته جدا از خواهرانی که در طراحی معماری نمره 20 اخذ می کنند!!!!! :razz:

ممنون... اما ميشه راجع به خط آخر pستتون يكم بيشتر توضيح بدين! :razz:
 

Pleiades.Arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون... اما ميشه راجع به خط آخر pستتون يكم بيشتر توضيح بدين! :razz:

گویا این دوستمون یه کم کفری شدن از دست اساتیدی که به خواهر های محترمشون نمره بالا میدن! البته خودشون معتقدن که تقصیر استادا نیست و دانشجو ها هم خوب کار نمی کنن!!! به نظر من که حرفاشون تناقض داره! استادی که بی خودی به بعضیا نمره خوب میده بی تقصیر نیست!

تقصیر ما هست ولی تقصیر دیگران هم هست!
 

raha

مدیر بازنشسته
گویا این دوستمون یه کم کفری شدن از دست اساتیدی که به خواهر های محترمشون نمره بالا میدن! البته خودشون معتقدن که تقصیر استادا نیست و دانشجو ها هم خوب کار نمی کنن!!! به نظر من که حرفاشون تناقض داره! استادی که بی خودی به بعضیا نمره خوب میده بی تقصیر نیست!

تقصیر ما هست ولی تقصیر دیگران هم هست!

صحبت کینگ کوروش رو من هم شخصا قبول دارم... اما اینکه تبعیضی که گاهی از جانب اساتید پیش میاد رو صرفا شامل حال خواهران دونستن. کاملا اشتباهه!
 

nomber_van

عضو جدید
آره منم با هرفایه دوستم موافقم ولی نمیدونم چرا نمیشه :(

شاید واسه اینه که هق خوری زیاد شده با این وضع
 

Afall

عضو جدید
سلام.
در مورد بحث اصلی خب فک کنم بزرگترین مشکل کل مملکت...
حالا از اون هم بگذریم شاید یکی از مشکلات دانشگاهامونه که تو سال های تحصیل چیزی یاد نمیگیریم و تازه وقتی میای بیرون میفهمی دنیا دست کیه...
همون طور که گفته شد مشکل دیگه خود معماران...4 تا معمار دکتر صاحب نظرو 24 ساعت بذاری کنار هم بگی کار کن اونقدر تو سر هم میزنن تا آخر به این نتیجه میرسن که هیچ کدومشون هیچی حالیشون نیست...همون طور که تو بعضی دانشگاها و بازار کار هست...
البته مشکل خود ما هم هست.وقتی میتونی با کمترین هزینه و نامرغوب ترین مصالح و بدترین کار طراحی بهترین پول رو بگیری چه نیازه که من معمار به خودم زحمت اضافی بدم کار خوب انجام بدم...وقتی من معمار تحصیل کرده عکس های طراحی غربی میبینم آب از لبو لوچم آویزون میشه چه توقعی از سلیقه عمومی مردم داری که مثلا تمایلی به معماری ایرانی داشته باشه؟؟وقتی قانون شهرسازی یه شوخیه و شهرداری یه منبع درآمد چه توقعی از معماری شهر دارین؟؟؟
 

king kurosh

عضو جدید
ممنون... اما ميشه راجع به خط آخر pستتون يكم بيشتر توضيح بدين! :razz:

صحبت کینگ کوروش رو من هم شخصا قبول دارم... اما اینکه تبعیضی که گاهی از جانب اساتید پیش میاد رو صرفا شامل حال خواهران دونستن. کاملا اشتباهه!


راستش رو بخواین این یه واقعیت که دختر ها مدت زمان بیشتری کار میکنن. در این شکی نیست.
اما این دلیل نمره های بالاشون نیست، اولا دختر ها روز های تحویل تحت هر شرایطی به خودشون میرسن در حالی که پسرها بدون جوراب با ریش بلند و مسواک نزده وارد آتلیه میشن. خوب استاد هم مسلما معماره( این یعنی در حد نهایت تفکیک زشت از زیبا قرار داره) و مسلما حتی شما دوست عزیز به یه موجود هپلی نمره خوب نمیدی در اون طرف میدون هم به یه خانم خوشکل که هی جلوی شیت هاش مثل مانکن راه میری و لبخند ملیحی هم بر لب داره قرار گرفته که اصلا توانایی مقاومت در برابر زیبا یی هاش رو نداری و ...

این قسمت جک قضیه بود

ولی واقعیت اینه که جوانی اساتید باعث شده که علاوه بر کمبود تجربه به مسائل غیر علمی هم توجه ویژه داشته باشن.
دختر ها هم خیلی خوب از این قضیه خواسته یا نا خواسته استفاده می کنن.
 

raha

مدیر بازنشسته
راستش رو بخواین این یه واقعیت که دختر ها مدت زمان بیشتری کار میکنن. در این شکی نیست.
اما این دلیل نمره های بالاشون نیست، اولا دختر ها روز های تحویل تحت هر شرایطی به خودشون میرسن در حالی که پسرها بدون جوراب با ریش بلند و مسواک نزده وارد آتلیه میشن. خوب استاد هم مسلما معماره( این یعنی در حد نهایت تفکیک زشت از زیبا قرار داره) و مسلما حتی شما دوست عزیز به یه موجود هپلی نمره خوب نمیدی در اون طرف میدون هم به یه خانم خوشکل که هی جلوی شیت هاش مثل مانکن راه میری و لبخند ملیحی هم بر لب داره قرار گرفته که اصلا توانایی مقاومت در برابر زیبا یی هاش رو نداری و ...

این قسمت جک قضیه بود

ولی واقعیت اینه که جوانی اساتید باعث شده که علاوه بر کمبود تجربه به مسائل غیر علمی هم توجه ویژه داشته باشن.
دختر ها هم خیلی خوب از این قضیه خواسته یا نا خواسته استفاده می کنن.

به نظر من در يه محيط دانشگاهي تفكيك دانشجو ها بر اساس جنسيت بي معنيه. اونچه كه معيار سنجش توانايي دانشجوهاست . مدت زماني كه صرف پروژه ميشه هم نيست. كيفيت كار دانشجو هست...
اما به طور كلي در دروسي كه مبناي قضاوت بخشيش متاثر از سليقه ي اساتيد هست. ممكنه قضاوت هاي ناعادلانه هم صورت بگيره ...
و در ضمن شما كه مياي و مشكلات معماري ما رو بخش عمده ايش رو ناشي از كم كاري خود دانشجو ميدونيد. نه صرفا كادر آموزشي چرا pستتون رو بر خلاف اونچه كه اول گفتين تمامش ميكنيد!!! يعني عملا خودتون صحبت خودتتون رو نقض ميكنيد! :surprised:
 
آخرین ویرایش:

king kurosh

عضو جدید
این فقط طعم تلخ طنزه و نه چیزی بیشتر.

تازه رها نمی دونی بعضی اوقات این ناعدالتی چه قدر میتونه برای بقیه بچه ها ناراحت کننده باشه.

دوستانی که منو از نزدیک می شناسن می دونن به آخرین چیزی که فکر می کنم نمره هست ولی دروغه بگم فکر نمی کنم و نا عدالتی در این مورد برام غیر فابل قبوله.


به هر حال تا دچار نشی نمی فهمی و چه خوب دانشگاهی دارید که توش حق کسی ضایع نمی شه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

H_ESFAHANI

عضو جدید
به نظر من معماری که بعد از ورود اسلام به عنوان معماری اسلامی معروف شده همان معماری قبل از اسلام ایران است که در مواجه با شرایط جدید حاکم به بهترین و زیباترین نحو تغییر چهره داد تا بتواند به حیات خود ادامه دهد. در واقع تقیه کرد. من همیشه از خودم می پرسم اگر اسلام وارد ایران نشده بود آیا ما میدان نقش جهان یا مسجد شاه عباسی یا گنبد های مسجد جامع اصفهان یا مسجد جامع یزد و نایین و ... را نداشتیم؟ آیا ما کاشی های هفت رنگ را نداشتیم؟ یا آگر شاید هم روی کاشی ها اشعار حافظ وسعدی ومولانا را داشتیم؟
 

setareharchitect

عضو جدید
دعوت از دوستان برای شرکت در بحث فرق معماری اسلامی-ایرانی

دعوت از دوستان برای شرکت در بحث فرق معماری اسلامی-ایرانی

سلام راجب به جواب ستاره باید بگم که شیوه پارسی و پارتی مر بوط به دوره قبل از اسلام است که این دو شیوه مربوط به دوره های خصوصا هخامنشی و اشکانی و پارتی می شه به معماری دوره هخامنشی ها (درود بر انها)شیوه پارتی می گن و معماری دوره اشکانی و ساسانی شیوه پارتی دارن ...دوره های قبل از هخامنشی در بوجود امدن شیوه پارسی کمک کردن در واقع پیش در امدی بر این شیوه بودن........در واقع هر دوره برای خودش شیوه ای دارد سبک های بعد از اسلام به سبک های خراسانی و رازی و اذری و اصفهانی تقسیم می شن که هر کدام از انها در دوره های مختلفی به وجود امدن مثلا شیوه خراسانی از قرن اول هجری تا حوالی سلجوقی ادامه داشته و ..........

دوست عزیز vahid1900 خوب این طبقه بندی رو انجام دادندمن از ایشون ممنونم
فکر می کنم باید به کمک vahid1900و کدخدا ودیگر دوستان عزیز یک تاپیک بسیار عالی در این ضمینه (معماری اسلامی-معماری ایرانی)درست کنیم
طرحم تو دوران کاردانی در رابطه با مسجد بود و به سختی توانستم مطالبی در این ضمینه گیر بیارم و راستش بخواید هنوزم این مطلب برام گنگ چون هیچ جا به صراحت ازش صحبتی نشده و در این ضمینه با حرفا دوست عزیز کدخدا موافقم
از moein-fireهم ممنون که این تاپیک ایجاد کردند
ولی فکر میکنم ما (تمام اعضاء تالار معماری)با کمک هم می توانیم این مشکل حل کنیم پس از همه اونهایی که در این ضمینه مطالبی دارند تقاضا می کنم تو تاپیک بگذارند و ممنون از دوست عزیز
 
آخرین ویرایش:

setareharchitect

عضو جدید
معماری اسلامی

معماری اسلامی

اگر در هنرهاي سمعي رفيع‌ترين جايگاه از آن تلاوت قرآن كريم است، در هنرهاي بصري يا تجسمي عاليترين هنرها، كه همانا مقدس‌ترين هنرهاي اسلامي نيز هست، عبارت است از خوشنويسي و معماري. هنر نخست با كتابت كلام خداوند كه همان قرآن باشد، پيوند دارد، و هنر دوم با ايجاد فضايي كه كلام خداوند در آن طنين مي‌افكند، يعني همان مساجد كه همة معماري‌هاي ديگر اسلامي به يك معنا صورت بسط يافته آن است. بسيار قابل توجه است كه سلسله مراتب هنرها در اسلام با آنچه در غرب مي‌بينيم به نحوي بارز تفاوت دارد. در تمدن غرب و برخي ديگر از تمدن‌ها هنرهاي نقاشي و پيكرتراشي هنرهاي اصلي به حساب مي‌آيد و از اهميت ديني فراواني برخوردار است. اما در اسلام به عكس، جز معدودي مجسمة شير كه اينجا و آنجا معمولاً در وسط حوض‌ها يا استخرها و احياناً در مدخل برخي قصرها قرار دارد، چيزي به اسم هنر پيكرتراشي يا مجسمه سازي وجود ندارد كه از آن سخن گفته شود، و نقاشي نيز همواره به شكل مينياتور با هنر كتابسازي مربوط بوده و ابداً آن مقام و منزلت مركزي را كه در غرب دارد، نداشته است.
بنابراين در اسلام، دو هنر توامان خوشنويسي و معماري، كه منعكس كنندة كلام خداوند در جامعة اسلامي است، در زندگي ديني نقش اصلي را دارد. خوشنويسي مستقيماً بيانگر واكنش روح مسلمين در قبال نزول وحي قرآني است. شعر عربي پيش از نزول قرآن نيز وجود داشته، ولي چيزي به عنوان خوشنويسي عربي يا طبعاً اسلامي پيش از نزول قرآن وجود نداشته است. خوشنويسي يك هنر علي‌الاختصاص اسلامي است و هيچ گونه سنت و سابقه‌اي پيش از اسلام نداشته است. در زمينة هنر خوشنويسي نخست خط كوفي شكل گرفت و سپس طي قرون متمادي اسلوب‌هاي ديگري همچون نسخ يا نسخي، ثلث، محقق، ريحاني، و نستعليق با زيبايي و ظرافتي باور نكردني پديد آمد. به اين ترتيب هنري به وجود آمد كه بتدريج از كتابت متن قرآن مجيد فراتر رفت و به كتابت ساير انواع كتاب‌ها و تزيين اشياء زندگي روزمره، وتزيين خانه‌ها و طبعاً مساجد راه برد، به نحوي كه كل محيط طاهري زندگي اسلامي به بركت اين هنر تجليگاه كلام خداوند شد و مآلاً باعث گرديد كه نام خداوند و تعاليم دين اسلام همواره و در همه جا نصب العين مسلمين باشد.
در زمينة معماري اين فقط بناهاي منفرد نيست كه اهميت دارد. طبعاً ساختمان مساجد كه سنت و سابقة آن به صورت اولية مسجد مدينه و روش‌هاي گوناگون متاخرتر گنبد سازي، شامل روش‌هاي طاقبندي سه كنج و روش‌هاي ديگر وام شده توسط مسلمين از معماري ساساني در ايران و معماري بيزانس در سوريه و مصر، باز مي‌گردد، در اين زمينه بسيار اهميت دارد. اما آنچه از اين هم مهمتر است ايجاد يك محيط كامل شهري و طرح كل شهرهايي است كه در آنها همسازي كامل ميان جهات و جنبه‌ها و ضروريات گوناگون زندگي بشري حفظ شده، و مسجد به عنوان قلب شهر، با كاخ‌ها يا مركز قدرت سياسي، بازار، يعني مركز اقتصادي شهر، مدرسه، يعني مركز علمي شهر، محلات مسكوني، كاروانسراها و كارگاه‌هاي پيشه وران و صنعتگران به نحوي مربوط و مرتبط بوده كه آموزش ديني، آموزشي، اقتصادي، معيشتي و سياسي جامعه همگي كاملاً با هم ادغام و همساز گرديده باشد.
يكي از قابل توجه‌ترين ويژگي‌هاي شهر اسلامي در مفهوم سنتي آن، عبارت بوده است از همسازي كامل آن با بوم طبيعي و هماهنگي آن با آب و هوا و ساير شرايط طبيعي و اقليمي. شهر اسلامي هرگز به نحوي ساخته نشده است كه نشانگر مخالف انسان با طبيعت باشد. بلكه به عكس، همواره همساز و همسو با نيروها و عناصر طبيعت بنا شده است. در ساختن اين شهرها حداكثر استفاده از نور، باد، سايه، و موادي كه در دسترس بوده به عمل آمده و اين مواد به نحوي مورد استفاده قرار گرفته است كه اگر زماني مردم شهر شهر را ترك مي‌كردند، اين مواد به طور طبيعي به آغوش طبيعت باز مي‌گشته است. در مراكز شهري اسلامي، اعم از آن كه در شمال افريقا بوده باشد يا در يمن يا ايران يا جاي ديگر، تا به امروز شواهد و نمونه‌هاي فوق‌العاده نظرگيري از همسازي «سكنة شهر» با محيط طبيعي مشهود است. در عصر ما كه عصر بحران محيط زيست است، خيلي چيزها مي‌توان از طرح‌ريزي‌هاي شهر سنتي اسلامي ونيز معماري بناهاي منفرد آن آموخت.
برخي از عناصر و اجزاء شهر سنتي اسلامي نيز صرفاً حيثيت و ربط ديني و معنوي دارد. شهر سنتي اسلامي يا سفيدرنگ است، همچنانكه در شمال افريقا يا حتي جنوب اسپانيا، به عنوان يادگاري از گذشته‌هاي دور آن، تا به امروز مي‌بينيم، و يا، به صورتي كه در ايران و افغانستان و جاهاي ديگر مشاهده مي‌كنيم، به رنگ خاك و زمين. هر دوي اين رنگ‌ها تداعي كننده يا موجد حس ثبات وآرامش است. شهر اسلامي به هيچ وجه تهييج كننده واضطراب انگيز نيست؛ بلكه به عكس، به نظر مي‌رسد كه آرامشي از نوع صلح و سكوت عالم ابدي شهر اسلامي را در برگرفته و آرامشي كه با رنگ سفيد تداعي مي‌شود يادآور جامة درخور آن جهان است. با اين حال، درون شهر، و بخصوص درون خانه‌ها، مشحون از رنگ‌ها و آجرها و كاشي‌هاي رنگارنگ يا حياط‌هاي پرگل و درخت است. كل زيبايي شهر اسلامي متوجه درون آن است نه بيرون آن. خانه‌هاي سنتي مسلمانان، خواه از آن اغنيا باشد يا از آن فقرا، از بيرون چندان تفاوتي با هم ندارد. و اين مانع از آن است كه مردم نسبت به هم احساس نابرابري شديد كنند. اصل زيبايي خانه‌ها را بايد در آن سوي ديوارها و در درونشان ديد. لذت و آرامشي كه با عبادت خداوند همراه است، و برخورداري از مواهب خداوند، بخصوص سعادتي كه همبستة زندگي خانوادگي است، در درون خانه‌ها بازتابيده است. شهر اسلامي را، آنچنانكه سنتاً ساخته مي‌شده است، بايستي يكي از بزرگترين دستاوردهاي هنر اسلامي دانست. و به همين قياس، از بين رفتن آن را در خلال قرن گذشته بايد يكي از بزرگترين مصايبي شمرد كه در نتيجة استيلاي استعمار غرب بر جهان اسلام در قرون هجدهم و نوزدهم بر جهان اسلام نازل شد، و سپس با اقدامات حكومت‌هاي مسلمان بظاهر مستقل كه حريصانه در پي تقليد از مدل‌هاي شهرسازي غربي بودند، ادامه يافت.
 

Similar threads

بالا