مهرومهتاب
عضو جدید
امسال برخلاف سال گذشته نوستالژی صدای "توپ"در هنگام تحویل سال، برای همه مردم ایران تکرار شد و خاطره شیرین در کنار خانواده بودن با مزه صدای آن توپ بیش از پیش شورانگیزتر شد. شاید همین امر نویدبخش تغییر رویکرد صداوسیما نسبت به برنامه های نوروزی سال 1389 بود.
سریالهای دوگانه "زن بابا" و"چاردیواری" به سرعت جای خود را در بین خانواده های ایرانی باز کرد. تم طنزآمیز آن به همراه بازی بازیگران سرشناس ایران و نیز ملموس و اجتماعی بودن سوژه فیلم ها توانست شاهین اقبال و استقبال مخاطبان را بر دوش فیلم سازان و تهیه کنندگان این سریالها بنشاند. اما این کامیابی به چه قیمتی؟!
اگر قرار باشد توهین به شخص و قوم و قشری دستمایه طنز و لودگی و خنداندن لحظه ای دیگران قرار گیرد قطعاً نباید از آن به عنوان سریالی موفق یاد کرد. این روزها گزارشگران صداوسیم به سطح شهر آمده اند و از مردم نظرآنها را پرسیده اند قریب به اتفاق آنها نیز این دو سریال را نام برده و از آن تجلیل می کنند. شبکه های مختلف سیمای سراسری نیز هر روز گوشه ای از این اظهارنظر محبت آمیز! مخاطبان را نسبت به این سریالها پخش می کنند. بعید نیست شاید اینجا هم قیچی سانسور، تیزی خاص و برندگی ویژه خود را نشان داده که کسی انتقادی نمی کند!
ما نیز به لحاظ بهره مندی از نعمت تعطیلات نوروزی!پای این جعبه جادویی نشستیم تاکام خویش از آن جوئیم همانند بقیه تماشاگران. اما آنچه که از متن و دیالوگ و تدوین این سریالها بیرون می آید، توهین آشکار و زیرکانه به ترک زبانان ایران است. حال اگر این لودگی و مسخره کردن زبان ترکی توسط بازیگر سرشناسی چون آتیلاپسیانی (در نقش آقا تقی)باشد که چه بهتر! در این مجال هرگز قصد آن نداریم تا این سریالها را به نقد هنری بکشیم که این خود بازار زرگری خاص خویش و هنرمندان و کارشناسان خاص خود را می طلبد اما این حق هر شهروند آذربایجانی اسیت که در برابر سوءاستفاده دیگران از لهجه و زبان مادری اش در جهت دست یافتن به امیال شخصی موضع بگیرد.
بعد از سالها و مدتها که صداوسیما در برابر ناراحتی و دل نگرانی شهروندان آذربایجانی در قبال برنامه های تلویزیون، موضعی منطقی اتخاذ کرده بود، از آغازین روزهای سال 89 به نظر می رسد که دوباره «عقب گرد به گذشته نه چندان روشن!» را در دیدگاه مدیریت رسانه ی ملی شاهد هستیم!
اینک به بررسی موارد توهین آمیز این دوگانه تلویزیونی می پردازیم:
چاردیواری:
اولین سریالی که هر شب در ایام نوروز و از شبکه اول پخش می شد "چاردیواری" بود که بازی روان امیرجعفری و سعیدآقاخانی، رمز موفقیت آن به شمار می رفت.
در این سریال "سیروس مقدم" به عنوان کارگردان حضور دارد و "سعید آقاخانی" به عنوان نویسنده،بازیگردان و نیز بازیگر نقش خیری! اما آنچه به چشم می خورد، لهجه ساختگی آقاتقی(راننده تاکسی) پدر نادر است که با نهایت تأسف توسط هنرمند سرشناسی به نام آتیلاپسیانی بازی شده است. یا ایشان با زبان ترکی آذری آشنایی ندارند و یا اینکه قصد و غرضی در این باره داشته اند. چرا که هیچ ترک زبانی به لحاظ حضور فیزیکی در یک منطقه فارس نشین، زبان ملی را با چنین لهجه مسخره آمیزی صحبت نمی کند. حال آقای پسیانی این لهجه را از صندوقچه وطبله کدام عطاری بیرون کشیده تا طعم تند توهین را در کام آذربایجانی ها و فرح وشی و لبخند را برصورت مخاطبان غیرترک زبان بنشاند برای ما مکشوف نیست!
در این سریال "آقاتقی" در نقش یک راننده تاکسی ترک زبان بازی می کند که تاکسی مستهلک و از رده خارج سوار می شود، اخلاق تند مزاجانه ای دارد، دائماً رنگ عوض می کند و تابع عقل و منطق نیست حتی برای این شخصیت تکه کلام و دیالوگ پایه تعریف شده که خطاب به پسر معلمش مدام می گوید: «مگر تو معلم نیستی!؟» و این چنین است که مخاطب از این همه سادگی و [...] آقاتقی ترک زبان، از خنده روده بُر می شود. آقاتقی سریال چاردیواری در نقشی ظاهر می شود تا بتواند نماد سادگی و رفتار احساسی و دم دمی مزاجی آذربایجانی ها را به تصویر بکشد. آیا سیروس مقدم (کارگردان) و سعیدآقاخانی (بازیگردان) نتوانستند نقش دیگری به آذربایجانی ها بدهند و یا اینکه در سریال چاردیواری، دیواری کوتاهتر از دیوار مردم آذری زبان ایران پیدا نکردند؟!
زن بابا:
سریال زن بابا هم با همان تم پرطرفدار طنز، از شبکه 3 سیما در ایام نوروز پخش شد.
"سعیدآقاخانی"بازیگردان نقش خیری در سريال "چاردیواری" این بار در نقش کارگردان ظاهر شده است. به نظر می رسد تلویزیون بعد از مدتها دست از سر کارگردانان و بازیگران مشهور طنز و کمدی نظیر: مهران مدیری و رضا عطاران برداشته و این بار بر روی سعید آقاخانی سرمایه گذاری کرده است تا شانس خود را در این وادی هم بیازماید.
داستان گیرا و بازی شوخ و کمیک عده ای از هنرمندان معروف بر جذابیت و خوش اقبالی سريال افزوده است اما به انصافی است اگر توهین زیرکانه این سريال به آذری زبانان مورد اغفال و منتقدان و برنامه سازان واقع شود.
در این سريال هم، "سوری خانم" نقش یک شهروند مستأجر ترک زبان را بازی می کند. اینجا دیگر از "آقاتقی شوفر" خبری نیست و سطح توهین و تمسخر و... یک پله بالاتر رفته است. به نظر می رسد سعیدآقاخانی برای نقش یک پیرمرد کمدین که سابق بر این آقای پورمخبر بازی می کرد کاراکتر "زن " به نام سوری خانم را به میدان فرستاده است. سوری خانم پیرزنی است سخن چین، حراف، خودرای و فضول! .او مستاجر و فقیر است، لباس عهد قدیم می پوشد، فارسی را نمی تواند سلیس صحبت کند و اجازه نمی دهد پیر پسرش ازدواج کند. روحیه ی تندخو، و مستبدی دارد و با حرکات دست و سر و چشم به بازیگر کمدینی تبدیل شده که فقط و فقط نقشش آن است که حرف بزند تا مخاطب بدون توجه به مفهوم کلام و بیان او،فقط به لهجه ترکی او بخندد و او را به سخره بگیرد. و بدتر از همه اینکه، او تلاش می کند تا خود را به عنوان "همسر" به بازیگر اصلی سريال یعنی عزیزآقا (با بازی سیروس گرجستانی) قالب کند!در کجای ایران از مرز رود ارس گرفته تا کرانه نیلگون خلیج فارس، ترک زبانان به این لهجه و ادبیات سخن می گویند؟! چند درصد از مردم آذربایجان اکنون چنین لباس و جامه ای می پوشند؟! چنددرصد از این پیرزنان به اصطلاح عقب مانده به اینترنت دسترسی دارند که کارگردان و تهیه کننده آن، سعی می کند کاسه کوزه سنت و مدرنیسم را سر این زنان آذربایجانی بشکند؟!
"سعیدآقاخانی" در سریالهای نوروزی تلویزیون، گل کرد. توانست خودش را به عنوان یک هنرمند و کارگردان و بازیگردان و بازیگر تلویزیون ایران معرفی کند. اما این نگین طلائی شهرت و اعتبار به چه بهایی؟!
اگر قرار باشد که این کارگردان و هنرمند جوان، تمام ارزشها و باورهای ملی و قومی را به سخره گرفته و از نمد توهین به اقوام گروهها و شخصیت ها، کلاهی از شهرت و خوشمزگی در بین تماشاگران غیرآذری برای خود دست و پا کند، بی گمان نقطه پایان بر عمر هنری خویش گذاشته است.
نابخردی است اگر رسانه ملی، از عملکرد گذشته و آثار و تبعات آن هجمه ی سالهای گذشته نسبت به ترک زبانان پند نگرفته و رویه ی معیوب وامتحان پس داده "توهین به اقوام" را در پیش گیرد.
سریالهای دوگانه "زن بابا" و"چاردیواری" به سرعت جای خود را در بین خانواده های ایرانی باز کرد. تم طنزآمیز آن به همراه بازی بازیگران سرشناس ایران و نیز ملموس و اجتماعی بودن سوژه فیلم ها توانست شاهین اقبال و استقبال مخاطبان را بر دوش فیلم سازان و تهیه کنندگان این سریالها بنشاند. اما این کامیابی به چه قیمتی؟!
اگر قرار باشد توهین به شخص و قوم و قشری دستمایه طنز و لودگی و خنداندن لحظه ای دیگران قرار گیرد قطعاً نباید از آن به عنوان سریالی موفق یاد کرد. این روزها گزارشگران صداوسیم به سطح شهر آمده اند و از مردم نظرآنها را پرسیده اند قریب به اتفاق آنها نیز این دو سریال را نام برده و از آن تجلیل می کنند. شبکه های مختلف سیمای سراسری نیز هر روز گوشه ای از این اظهارنظر محبت آمیز! مخاطبان را نسبت به این سریالها پخش می کنند. بعید نیست شاید اینجا هم قیچی سانسور، تیزی خاص و برندگی ویژه خود را نشان داده که کسی انتقادی نمی کند!
ما نیز به لحاظ بهره مندی از نعمت تعطیلات نوروزی!پای این جعبه جادویی نشستیم تاکام خویش از آن جوئیم همانند بقیه تماشاگران. اما آنچه که از متن و دیالوگ و تدوین این سریالها بیرون می آید، توهین آشکار و زیرکانه به ترک زبانان ایران است. حال اگر این لودگی و مسخره کردن زبان ترکی توسط بازیگر سرشناسی چون آتیلاپسیانی (در نقش آقا تقی)باشد که چه بهتر! در این مجال هرگز قصد آن نداریم تا این سریالها را به نقد هنری بکشیم که این خود بازار زرگری خاص خویش و هنرمندان و کارشناسان خاص خود را می طلبد اما این حق هر شهروند آذربایجانی اسیت که در برابر سوءاستفاده دیگران از لهجه و زبان مادری اش در جهت دست یافتن به امیال شخصی موضع بگیرد.
بعد از سالها و مدتها که صداوسیما در برابر ناراحتی و دل نگرانی شهروندان آذربایجانی در قبال برنامه های تلویزیون، موضعی منطقی اتخاذ کرده بود، از آغازین روزهای سال 89 به نظر می رسد که دوباره «عقب گرد به گذشته نه چندان روشن!» را در دیدگاه مدیریت رسانه ی ملی شاهد هستیم!
اینک به بررسی موارد توهین آمیز این دوگانه تلویزیونی می پردازیم:
چاردیواری:
اولین سریالی که هر شب در ایام نوروز و از شبکه اول پخش می شد "چاردیواری" بود که بازی روان امیرجعفری و سعیدآقاخانی، رمز موفقیت آن به شمار می رفت.
در این سریال "سیروس مقدم" به عنوان کارگردان حضور دارد و "سعید آقاخانی" به عنوان نویسنده،بازیگردان و نیز بازیگر نقش خیری! اما آنچه به چشم می خورد، لهجه ساختگی آقاتقی(راننده تاکسی) پدر نادر است که با نهایت تأسف توسط هنرمند سرشناسی به نام آتیلاپسیانی بازی شده است. یا ایشان با زبان ترکی آذری آشنایی ندارند و یا اینکه قصد و غرضی در این باره داشته اند. چرا که هیچ ترک زبانی به لحاظ حضور فیزیکی در یک منطقه فارس نشین، زبان ملی را با چنین لهجه مسخره آمیزی صحبت نمی کند. حال آقای پسیانی این لهجه را از صندوقچه وطبله کدام عطاری بیرون کشیده تا طعم تند توهین را در کام آذربایجانی ها و فرح وشی و لبخند را برصورت مخاطبان غیرترک زبان بنشاند برای ما مکشوف نیست!
در این سریال "آقاتقی" در نقش یک راننده تاکسی ترک زبان بازی می کند که تاکسی مستهلک و از رده خارج سوار می شود، اخلاق تند مزاجانه ای دارد، دائماً رنگ عوض می کند و تابع عقل و منطق نیست حتی برای این شخصیت تکه کلام و دیالوگ پایه تعریف شده که خطاب به پسر معلمش مدام می گوید: «مگر تو معلم نیستی!؟» و این چنین است که مخاطب از این همه سادگی و [...] آقاتقی ترک زبان، از خنده روده بُر می شود. آقاتقی سریال چاردیواری در نقشی ظاهر می شود تا بتواند نماد سادگی و رفتار احساسی و دم دمی مزاجی آذربایجانی ها را به تصویر بکشد. آیا سیروس مقدم (کارگردان) و سعیدآقاخانی (بازیگردان) نتوانستند نقش دیگری به آذربایجانی ها بدهند و یا اینکه در سریال چاردیواری، دیواری کوتاهتر از دیوار مردم آذری زبان ایران پیدا نکردند؟!
زن بابا:
سریال زن بابا هم با همان تم پرطرفدار طنز، از شبکه 3 سیما در ایام نوروز پخش شد.
"سعیدآقاخانی"بازیگردان نقش خیری در سريال "چاردیواری" این بار در نقش کارگردان ظاهر شده است. به نظر می رسد تلویزیون بعد از مدتها دست از سر کارگردانان و بازیگران مشهور طنز و کمدی نظیر: مهران مدیری و رضا عطاران برداشته و این بار بر روی سعید آقاخانی سرمایه گذاری کرده است تا شانس خود را در این وادی هم بیازماید.
داستان گیرا و بازی شوخ و کمیک عده ای از هنرمندان معروف بر جذابیت و خوش اقبالی سريال افزوده است اما به انصافی است اگر توهین زیرکانه این سريال به آذری زبانان مورد اغفال و منتقدان و برنامه سازان واقع شود.
در این سريال هم، "سوری خانم" نقش یک شهروند مستأجر ترک زبان را بازی می کند. اینجا دیگر از "آقاتقی شوفر" خبری نیست و سطح توهین و تمسخر و... یک پله بالاتر رفته است. به نظر می رسد سعیدآقاخانی برای نقش یک پیرمرد کمدین که سابق بر این آقای پورمخبر بازی می کرد کاراکتر "زن " به نام سوری خانم را به میدان فرستاده است. سوری خانم پیرزنی است سخن چین، حراف، خودرای و فضول! .او مستاجر و فقیر است، لباس عهد قدیم می پوشد، فارسی را نمی تواند سلیس صحبت کند و اجازه نمی دهد پیر پسرش ازدواج کند. روحیه ی تندخو، و مستبدی دارد و با حرکات دست و سر و چشم به بازیگر کمدینی تبدیل شده که فقط و فقط نقشش آن است که حرف بزند تا مخاطب بدون توجه به مفهوم کلام و بیان او،فقط به لهجه ترکی او بخندد و او را به سخره بگیرد. و بدتر از همه اینکه، او تلاش می کند تا خود را به عنوان "همسر" به بازیگر اصلی سريال یعنی عزیزآقا (با بازی سیروس گرجستانی) قالب کند!در کجای ایران از مرز رود ارس گرفته تا کرانه نیلگون خلیج فارس، ترک زبانان به این لهجه و ادبیات سخن می گویند؟! چند درصد از مردم آذربایجان اکنون چنین لباس و جامه ای می پوشند؟! چنددرصد از این پیرزنان به اصطلاح عقب مانده به اینترنت دسترسی دارند که کارگردان و تهیه کننده آن، سعی می کند کاسه کوزه سنت و مدرنیسم را سر این زنان آذربایجانی بشکند؟!
"سعیدآقاخانی" در سریالهای نوروزی تلویزیون، گل کرد. توانست خودش را به عنوان یک هنرمند و کارگردان و بازیگردان و بازیگر تلویزیون ایران معرفی کند. اما این نگین طلائی شهرت و اعتبار به چه بهایی؟!
اگر قرار باشد که این کارگردان و هنرمند جوان، تمام ارزشها و باورهای ملی و قومی را به سخره گرفته و از نمد توهین به اقوام گروهها و شخصیت ها، کلاهی از شهرت و خوشمزگی در بین تماشاگران غیرآذری برای خود دست و پا کند، بی گمان نقطه پایان بر عمر هنری خویش گذاشته است.
نابخردی است اگر رسانه ملی، از عملکرد گذشته و آثار و تبعات آن هجمه ی سالهای گذشته نسبت به ترک زبانان پند نگرفته و رویه ی معیوب وامتحان پس داده "توهین به اقوام" را در پیش گیرد.
امید که چنین مباد!