بهتر بود ، دکتر شریعتی از خدا تغییرشرایط موجود برای برابری زن ومرد را می خواست غرض نقد آثار دکتر شریعتی نیست ، مقصود نقد جمله ایاز ایشان است در کتاب نیایش در باب "طلب شعور برای زنان این مرز و بوم" .در این کتاب، دکتر شریعتی از خدا برای هر یک از اقشار مختلف مردم ازروشنفکران تا علما و روحانیون تا مردان و زنان چیزی طلب می کند ، سهم زنان نیز دراین میان شعور است .”شعور" در لغت به معنای دانستن و دریافتن ، حس کردن و همینطور فهم وادراک است . بخشی از چیزی که ما آن را شعور می خوانیم، ذاتی (استعداد و هوش ) وبخشی دیگر از آن نیز اکتسابی است . آن بخش از شعور که جنبه ذاتی دارد ، می تواندمشمول دعای دکتر قرار گیرد ، آن هم نه فقط برای زنان که برای همه نوع بشر ، چرا کهاین بخش از دسترس انسان خارج است و نه کم شعور را در این میانه گناهی است و نهباشعور را فضیلتی .اما آن بخش از شعور که جنبه اکتسابی دارد ، بیشتر از آنکه نیازمنددعای ما باشد ، لازمه اش تغییراتی است که باید در جامعه _ مرد سالار _ ما بیفتد تادسترسی به آن میسر شود .همه ما به نوعی پرورش یافته همین جامعه می باشیم و بهتر از هر کسی نسبت به نوع برخورد با زنان ، چه در خانواده و چه در اجتماع ، آگاهیم . هزاران سالحدود گلیم زنان این مرز و بوم تا انتهای اندرونی خانه ها بود ، و حضور در بیرون ازخانه مقدور نبود الا با روبنده و برقع _ آنهم با حضور ملازم و نگهبان _ به شرطی که ملازم زبان زن باشد و به جای او حرف بزند ، مبادا که حریم محرم و نامحرم بشکند . واضح است که در چنین فضایی سخن گفتن از سواد و حضور فعال در جامعه تقریبا امری مسخره به نظر می رسید . در چنین فضایی ، ضریب هوشی هر چه هم بالا باشد اما امکان رشد و نمو پیدا نکند ، مطمئنا هرز رفته و کم کم از بین می رود .اصطلاح خاله زنک _ که تقریبا ورد زبان اکثریت ماست _ خود محصول چنین شرایطی است ، عدم امکان حضور زنان در جامعه سبب شد تا آنها کمترین اطلاعی از مسائل روز اجتماع و جهان نداشته باشند و از سویی در بحثهای خانوادگی نیز از سوی مردان خانواده جدی گرفته نمی شدند ، اینهمه باعث می شد تا حلقه صحبت زنان منحصر به اهل اندرونی _ بقیه زنان _ شده و صحبتها همه حول محور اطلاعات خودشان بچرخد .مشخص است که این صحبتها از لباس و زینت آلات و آرایش پیشتر نمی رفت ، چرا که سطح آگاهی زنان ما از این بیشتر نبود .در این بین و در همه ادوار زنانی پیدا می شدند که حدود گلیمی که برایآ نها در نظر گرفته می شد را رعایت نکنند و پا را از آن فراتر بگذارند ، کاری که معمولا تاوان زیادی هم داشت و به سادگی از سوی جامعه مردسالار پذیرفته نمی شد .با این اوصاف بهتر بود ، دکتر شریعتی از خدا ، تغییر شرایط موجود وزمینه سازی تغییر برای برابری زن و مرد را می خواست ، تا بدینوسیله استعداد نیمی ازجامعه آن روز و امروز در اندرونی ها قربانی تفکر زن ستیز نمی شد .
آخرین ویرایش: