کتابي که امروز برا معرفي کردن انتخاب کردم يه اثر زيبا و به ياد ماندني از دکتر علي شريعتيه:
کتاب باز شناسي هويت ايراني و اسلامي داراي پنج پخش به شرح زير است:
1-تاريخ ايران اسلامي تا صفويه
2-بازگشت به خويش
3-تولد دوباره اسلام
4-دريغ ها
5-ضميمه ها( که داراي دو بخش است)
الف-تشيع
ب-ممالک همجوار
بزرگترين بيماري در يک انديشه، عوام زدگي و مظهر عوام زدگي، تعصب شديد است که باعث ميشود که ابزار تبديل به هدف بشود و هدف از بين برود.
ديکتاتوري و آزادي، از اينجا ناشي نمي شود که يک مکتب خود را حق مي شمارد يا ناحق، بلکه از اينجا ناشي مي شود که آيا حق انتخاب را براي ديگران قائل است يا قائل نيست. بايد بين دعوت همه به اسلام با تحميل اسلام بر همگان تفاوت قائل شد.
تحميل اسلام بر همه کاري است که پيش از همه، قرآن خود، آنرا نفي کرده است:
لا اکراه في الدين، قد تبين الرشد من القي
اجبار و فشاري در دين نيست، رشد از غي باز شناخته شده است
در اين ايه فشار و اکراه، يا ديکتاتوري مذهبي به صراحت نفي شده است.
قابل مطالعه و پر معني است که فقهاي خشک و قضات دستگاه خلافت، روشنفکران آزاده اي را که به قشريات مذهبي و ظواهر رسمي و عاميانه و ديکته شده ي مذهبي پاي بند نبودند و يا داراي عصيانهاي فکري فلسفي بودند و يا افکار مذهبي آزادانه اي داشتند و يا کساني را که مي خواستند به اين جناح فکري متهم کنند، عموما زنديق مي خواندند.
پيش از اسلام سبز رنگ مزرعه بود و آبي رنگ آسمان و آفتابي رنگ طلا و خاکستر و نقره... و پس از اسلام سبز رنگ شعار محبت علي شد و رنگ نخلستانهاي خرم علي شد و آبي رنگ دوست داشتن شد و آفتاب رنگ عشق شد و خاکستري رنگ ميعادگاه با دوست شد.
اسلام معجزه اش کتاب است و زيبايي سخنش، و عرب اصلا خط نداشت و يک صفحه کتاب نداشت. اسلام قلم را عزيزترين هديه ي ديني و خدايي مي داند و آنرا حلقه ي مقدس پيوندي زيبا و بزرگ و راستين و بدان سوگند ياد مي کند و مريم را که با روح القدس ازدواج ميکند و با کلمه مادر ميشود مي ستايد و عرب اينها را چه ميفهمد؟
او دنيايش دنياي شمشير است و غارت و برده و شتر و بتهاي خميري و خرمائي و سنگي، اسلام پيام نور دارد و گرما و صداقت و ايمان و عشق بزرگ و طواف کعبه و ذبح اسماعيل و عرب آرزويش اينها نيست.
او کعبه را هم که ميستايد و آباد نگه مي دارد نه براي کعبه است و نور خدا. براي رونق مکه است و رواج بازار تجارت و سيادت قريش.
اسلام اينها را ميدانست و تاريخ نيز آنرا نشان داد و نشان داد که اسلام در ميان عرب ظاهر شد و پيامبر اسلام عرب را به خويش خواند، اما هر جا از اسلام شناسي سخني هست و فرهنگ غني اسلام و تمدن درخشان و گرانبهاي اسلام، در بيرون از عربستان است و در غير عرب..
براي من که کتاب خيلي مفيدي بود، اميدوارم شما هم استفاده ي لازم رو ازش ببريد و در ضمن ما رو از نظرات راهگشاتون محروم نفرماييد.
کتاب باز شناسي هويت ايراني و اسلامي داراي پنج پخش به شرح زير است:
1-تاريخ ايران اسلامي تا صفويه
2-بازگشت به خويش
3-تولد دوباره اسلام
4-دريغ ها
5-ضميمه ها( که داراي دو بخش است)
الف-تشيع
ب-ممالک همجوار
بزرگترين بيماري در يک انديشه، عوام زدگي و مظهر عوام زدگي، تعصب شديد است که باعث ميشود که ابزار تبديل به هدف بشود و هدف از بين برود.
ديکتاتوري و آزادي، از اينجا ناشي نمي شود که يک مکتب خود را حق مي شمارد يا ناحق، بلکه از اينجا ناشي مي شود که آيا حق انتخاب را براي ديگران قائل است يا قائل نيست. بايد بين دعوت همه به اسلام با تحميل اسلام بر همگان تفاوت قائل شد.
تحميل اسلام بر همه کاري است که پيش از همه، قرآن خود، آنرا نفي کرده است:
لا اکراه في الدين، قد تبين الرشد من القي
اجبار و فشاري در دين نيست، رشد از غي باز شناخته شده است
در اين ايه فشار و اکراه، يا ديکتاتوري مذهبي به صراحت نفي شده است.
قابل مطالعه و پر معني است که فقهاي خشک و قضات دستگاه خلافت، روشنفکران آزاده اي را که به قشريات مذهبي و ظواهر رسمي و عاميانه و ديکته شده ي مذهبي پاي بند نبودند و يا داراي عصيانهاي فکري فلسفي بودند و يا افکار مذهبي آزادانه اي داشتند و يا کساني را که مي خواستند به اين جناح فکري متهم کنند، عموما زنديق مي خواندند.
پيش از اسلام سبز رنگ مزرعه بود و آبي رنگ آسمان و آفتابي رنگ طلا و خاکستر و نقره... و پس از اسلام سبز رنگ شعار محبت علي شد و رنگ نخلستانهاي خرم علي شد و آبي رنگ دوست داشتن شد و آفتاب رنگ عشق شد و خاکستري رنگ ميعادگاه با دوست شد.
اسلام معجزه اش کتاب است و زيبايي سخنش، و عرب اصلا خط نداشت و يک صفحه کتاب نداشت. اسلام قلم را عزيزترين هديه ي ديني و خدايي مي داند و آنرا حلقه ي مقدس پيوندي زيبا و بزرگ و راستين و بدان سوگند ياد مي کند و مريم را که با روح القدس ازدواج ميکند و با کلمه مادر ميشود مي ستايد و عرب اينها را چه ميفهمد؟
او دنيايش دنياي شمشير است و غارت و برده و شتر و بتهاي خميري و خرمائي و سنگي، اسلام پيام نور دارد و گرما و صداقت و ايمان و عشق بزرگ و طواف کعبه و ذبح اسماعيل و عرب آرزويش اينها نيست.
او کعبه را هم که ميستايد و آباد نگه مي دارد نه براي کعبه است و نور خدا. براي رونق مکه است و رواج بازار تجارت و سيادت قريش.
اسلام اينها را ميدانست و تاريخ نيز آنرا نشان داد و نشان داد که اسلام در ميان عرب ظاهر شد و پيامبر اسلام عرب را به خويش خواند، اما هر جا از اسلام شناسي سخني هست و فرهنگ غني اسلام و تمدن درخشان و گرانبهاي اسلام، در بيرون از عربستان است و در غير عرب..
براي من که کتاب خيلي مفيدي بود، اميدوارم شما هم استفاده ي لازم رو ازش ببريد و در ضمن ما رو از نظرات راهگشاتون محروم نفرماييد.
