نگارگری ایرانی
نگارگری ایرانی
نگارگری ایرانی که به اشتباه
مینیاتور نیز خوانده میشود شامل آثاری از دورههای مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی (
ورقه و گلشاه،
کلیله و دمنه،
سمک عیار، و ...)، علمی و فنی (التریاق، الادویه المفرده، الاغانی، و...)، تاریخی (
جامع التواریخ، و...)، و همچنین، برخی کتب مذهبی، همچون،
خاوران نامه میباشد.پس از بقدرت رسیدن شاه اسماعیل هنرمندان در تبریز گرد آمدند و در کتابخانهٔ سلطنتی که ریاست آن را بهزاد بعهده داشت به فعالیت پرداختند . قاسم علی شیخ زاده و میرک که همراه بهزاد از هرات به تبریز آمده بودند شیوه ای را بنیاد گذاشتند که بر دوش بهزاد و شاگردانش بود. شهرت بهزاد هنرمندان پس از خود را تحت تاثیر قرار داد و بسیاری آثار خود را با نام و امضای او ارائه می دادند. شاه تهماسب از اوان کودکی به فرا گیری خط و نقاشی پرداخت وطراحی نزاکت قلم را به مرتبه کمال رسانید .او در جوانی استادان معروف را گرد آوری کرد ولی در اواخر عمر به این هنرمندان توجه کمتری داشت به طوری که بسیاری از آنان دردربار ابراهیم میرزا در مشهد گرد آمدند وسبکی دیگر را به وجود آوردند. نقاشان مکتب تبریز سطح تخت نقاشی را شکستند و ترکیب بندیهای چند سطحی آفریدند .همه چیز آکنده از حرکت و جنبش بود رنگها درخشان و پرکشش و حالت مورد نظر را به وجود می آورد. از مشخصههای نقاشی دورهٔ صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. یکی از نقاشان بزرگ این دوران استاد محمدی استاد طراحی با قلم بود. از مشخصات آثار او تصویر اشخاص بلند قامت با صورت گرد و کوچک و واقع بین بود در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستانی است. او از جمله کسانی است که بر روی نگارگران پس از خود تاثیر بسزایی داشته است و او را استاد رضا عباسی می نامند.در همین دوران چند نگار گر دیگر با اسامی شبیه نام استاد رضا عباسی می زیسته اند.توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف اوست. این نکته حتی در تأکید پرداخت اودر شکل انسان نسبت به زمینههای ساده ای که در آثارش استفاده کرد، کاملاً روشن است. ظرافت کارهای دورانی جوانی رضا عباسی، یاآور و احیا کننده سنتهای متزلزل نسل قبل نقاشان صفوی در دربار شاه تهماسب بود ولی در اواخر، طرحهای او تحت تاثیر تجارب زندگی اشرافی زمان خود و گذشت عمر، لطافت خود را از دست داد و خشن شد.موضوعات او بیشتر از بین افراد طبقات پایین جامعه انتخاب شده و از طرف دیگر نفوذ و رواج نقاشی اروپایی در آثار این استاد بی تاثیر نبوده است. شاگردان زیادی نزد او تربیت یافتند که هر کدام سبک و روش وی را ادامه داده اند که مهمترین آنها عبارتند از: محمد شفیع عباسی، افضل الحسینی، محمد معین مصوّر، محمد علی، محمد یوسف و محمد قاسم. از این زمان به بعد، نقاشی دیگر در خدمت کتاب آرایی نیست و شکلی مستقل به خود می گیرد. این نکته در آثاری که از هنرمندان به اروپا رفته آشکارتر است. از معروفترین این هنرمندان محمد زمان نام دارد. نقاشیهای او کاملاً بر اساس نقاشی غربی است. موضوع نقاشیهای محمد زمان در مواردی، رابطه ای با فرهنگ اسلامی – ایرانی ندارد. اما در مواردی هم جنبههای فرهنگی زمان خود نظر داشته است، که از جمله آنها تصاویری است که بر مبنای ادبیات فارسی کشیده است . اما یک تفاوت بین آثار محمدزمان و دیگران وجود دارد، و آن گرایش به اصول طبیعت پردازی است، یعنی بعد نمایی، سایه پردازی و غیره، از این رو، در آثار محمد زمان دیگر نه غنای رنگهای شفاف و تخت بهزاد را می توان دید، و نه ظرافت و سرزندگی خطهای رضا عباسی را. در دوره صفوی در پی تماسهای مکرر ایرانیان و اروپائیان ابداعاتی بروز نمود و موجب تحول در هنرهای تجسمی ادوار پس ازخود گردید."از ویژگیهای نقاشیهای صفوی، وابستگی و همانندیهای سبکشناسی در نقاشیهای نسخ خطی و دیوار نگاره هاست. به نحوی که بررسی و مطالعه هر کدام، شناخت آثار گروه دیگر را در پی خواهد داشت.
پیشینه:
اولین آثاری که بتوان نام نقاشی بر آنها نهاد، در غار دوشه
لرستان و با حدود هشت تا دههزار سال قدمت به دست آمده، و در دوره تاریخی آنچه را که بتوان نقاشی نامید در دیوارنگاریهای
اشکانی و
ساسانی میتوان دید. با ورود
اسلام به ایران، این کشور تا مدتها به دست
امویان و
عباسیان اداره شد، و از آن پس، با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی
سامانیان،
غزنویان، و
آل بویه استقلال از دست رفتهٔ ایرانیان تا حدودی به آنها بازگشت.
از این پس، زمینه برای احیای هنر و فرهنگ ایرانی فراهم شد و هنر ایرانی در خدمت اسلام درآمد. عمدهٔ آثار به دستآمده در این دوران شامل مصور سازی کتب میباشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخهاست.
همچنین، عنوان میشود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کردهاند.
مکاتب:
به منظور درک و توضیح بهتر تأثیر و تأثرات نگارگری ایرانی آن را در دورههای مختلف حکومتی سلسلههای ایرانی و یا پایتختهای همین حکومتها، همچون مکتب
سلجوقی، عباسی،
شیراز،
تبریز، یا برای مثال،
هرات دستهبندی میکنند.
- نکته: باید توجه داشت که همپوشانیها در تاریخهایی که در پس این بخش خواهد آمد، با توجه به پراکندگی حکومتها و پایتختهای ایشان در قلمروی فرهنگ و هنر ایرانی و نه قلمروی سیاسی آن قابل توجیه است.
مکتب بغداد:
که آن را مکتب عباسی نیز نامیدهاند را برخلاف مکاتب دیگر مکاتب نگارگری نمیتوان مکتبی ایرانی نامید چراکه از یک سو زیر تأثیر هنر
بیزانس و از سویی دیگر در استیلای هنر ایرانی (
ساسانی) است. از این روی این مکتب را مکتب بینالمللی نیز گفتهاند.
با روی کار آمدن عباسیان (۶۵۶-۱۳۳ه.ق)،
بغداد به عنوان اولین مرکز مصورسازی کتب در دنیای اسلام مطرح شد و با مصورسازی کتبی که بیشتر جنبه علمی و فنی و کمتر جنبه ادبی داشتند کار خود را پی گرفت.
نگارههای این مکتب ساده و زیباست. البسه از پرداخت قابل توجهی به خصوص در چین و شکن جامهها برخوردار است و همچنین استفاده از نقوش اناری، بالهای فرشته گون و شیوههای بازنمایی حیوانات وام گرفته شده از هنر ساسانی است و در بیشینه این نگارهها شاخه و برگی به نشانه طبیعت به چشم میخورد.
از خصوصیات دیگر این نگارهها میتوان به پسزمینههای ساده که یا بدون رنگ رها شده و یا به طور اجمالی رنگ آمیزی شدهاند گویی که نگارهها در فضا رهایند، رنگها در نگاره اصلی اندک هستند ولی با هماهنگیای چشم نواز به کار رفتهاند.
مکتب سلجوقی:
از قرن چهارم (ه.ق) سبکی در نگارگری ایران ظهور مییابد که آن را سبک
سلجوقی مینامند. این سبک اولین مکتب ایرانی در زمینه نگارگری است. در این دوره دوباره تصویر سازی کتاب
ارژنگ مانی رونق مییابد.
از منظر دیداری (بصری) در این مکتب هم چنان ترکیب بندیهای ساده هم چون مکتب عباسی حفظ شده ولی تأثیراتی که از نقاشی عهد
ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (
چین) بر این مکتب حاکم شده وجه عمده تمایز آن با مکتب عباسی است.
در بسیاری از پیکرهها هالهای دور سر وجود دارد که به دلیل جدا کردن پیکره از پس زمینه استفاده شده، سرها بزرگتر از بدن هستند و بر بازوها عموماً بازوبندی به چشم میخورد.
به علت تحریم استفاده از فلزات گرانبها در دوره اسلامی، ساخت ظروف سفالی رونق یافت. نقشهای سفالها عمدتاً ویژگیهای نگارههای این عهد را بازتاب میدهند و در مورد خطوط از
خط کوفی بر سفالینهها سود بردهاند.
مکتب تبریز:
اولین مکتب نگارگری ایرانی در
تبریز پایه ریزی شده است، که به همین دلیل آن را مکتب تبریز ۱ نامیدهاند.
- در دوران صفوی و بازگشت تختگاه به تبریز مکتب دیگری در نگارگری با نام تبریز ۲ شکل میگیرد.
همچنین برای اولین بار در تاریخ ایران مصور سازی کتب به شکل کارگاهی و در مجموعهای به نام
ربع رشیدی که به همت خواجه رشد الدین فضلالله بنا شده بود به انجام میرسید.
پایان جنگ (حملات
مغولان به ایران) زمینه را برای تبادلات فرهنگی فراهم کرد، از این رو بیشترین تأثیر از هنر شرق دور در این دوره به چشم میخورد، نگارههای این مکتب در شکل هاشورزنی متأثر از مکتب
تانگ در
چین و در شکل پرداخت موضوع مشابه نقاشیهای دوره
یوآن چین است و همچنین مولفههای هنری بیزانس در اندازهای کم رنگ تر در این نگارهها به چشم میخورد.
مکتب شیراز(سده8):
در سدهٔ هشتم (ه.ق) و همزمان با حکومت
ایلخانان مغول در ایران،
شیراز که به واسطهٔ هوشیاری حکمرانانش از حملات مغولان در امان مانده بود، محیطی امن برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تأثیراتی که به واسطهٔ این تهاجمات بر نگارگری ایرانی چیره شده بود ایجاد کرد و نوآوریهایی چند به آن افزود.
همین شیوه ۲ قرن بعد و در مکتب اولیهٔ هرات به گونهٔ مسلط در نگارگری ایرانی تبدیل شد.
مکتب جلایری:
مکتب جلایری یا تبریز-بغداد (که به واسطه حضور حکومت در دو مرکز به این نام خوانده شده)، سبکی در نگارگری ایرانی است که پس از فروافتادن حکومت
ایلخانان در ۷۳۶ه.ق و در دوران حکومت
جلایریها (۷۵۷-۷۴۰ ه.ق) در این رشته هنری رایج گردید، کتاب آرایی در دربار جلاریان خصوصا در دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه و سبکی خاص یافت.
خصوصیات دیداری در این مکتب با حذف عناصر چینی و بیزانسی به سمت تصویر کردن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی نقاش میرود. از دیگر خصوصیات، میتوان به استفاده از طیف گسترده رنگی و به کارگیری و نمایش بدیع و کامل
معماری در نگارهها اشاره کرد.
از این دوران به بعد، در کتب نگارهها نقشی مهمتر یافتند و دیگر در کنار نوشتار یا مکمل نوشتار به شمار نمیرفتند بلکه صفحهای کامل به آنها اختصاص مییافت.
مکتب شیراز(سده9):
در دوران
تیموریان (سده۹ ه.ق) و حضور
اسکندر سلطان و
ابراهیم سلطان در
شیراز زمینه برای بروز دوباره ویژگیهای دیداری مکتب شیراز(سده۸) فراهم شد.
قرینه سازی در نگارههای این مکتب به طور قابل ملاحظهای دیده میشود و همچنی تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمینه آن، استفاده از ابرهای پیچان و سادگی در ترکیب بندیها از مهمترین ویژگیهای دیداری این مکتب است.
مکتب هرات:
پس از مرگ
تیمور (سلسله تمیوریان) فرزندش
شاهرخ به سلطنت رسید و از آن پس
هرات به پایتختی برگزیده شد، به واسطه توجه و حمایت بیدریغ شاهرخ و ولیعهدش
بایسنقر میرزا تهیه کتب مصور این بار در هرات و در کتابخانه بایسنقر میزا رونق گرفت و پس از چندی ویژگیهای خاص خود را یافت.
ترکیب بندی متفارن و عموماً دایرهوار از خصوصیت اصلی این مکتب است. سود جستن از رنگهای غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی وبازتاب عناصر ایرانی مکتب
شیراز مکتبی کاملاً ایرانی پدید آورد.