kemeia
عضو جدید
زنان خانه دار روسپیان متشخص
از لحاظ اقتصادی ، وضع فاحشه ، قرینه ی موقعیت زن شوهردار است . مارو می گوید :
بین زنانی که خود را از طریق فحشا می فروشند و زن هایی که از طریق ازدواج به فروش خود اقدام می کنند ، تفاوت فقط عبارت از نرخ و مدت قرارداد است .
برای هر دو دسته زن، عمل جنسی عبارت از خدمت است . زن نوع دوم از طرف مرد واحد برای تمام مدت عمر به خدمت گرفته شده است و زن نوع اول ، چندین مشتری که مزدش را نقدانقد می پردازند دارد . آن یک از طرف یک مرد در مقابل تمام مردهای دیگر مورد حمایت قرار می گیرد و این یک در قبال خودکامگی انحصاری هر یک از مردها ، از حمایت تمام مردهای دیگر برخوردار می شود . به هرحال ، منافع را که آن ها از پیکر خود می برند ، رقابت محدود می کند . شوهر می داند که می توانسته همسر دیگری را از آن خود کند . انجام " تکالیف زناشویی " لطف و بخشش نیست ، اجرای قرار داد است . در فحشا میل مردانه فردی نیست ، بلکه خاص نوع است ، با هر پیکری می تواند فرو بنشیند . همسر یا روسپی ، موفق به بهره برداری از مرد نمی شوند مگر این که بر او تسلطی فردی بیابند .
تفاوت بزرگ بین آن دو این است که همسر قانونی که به مثابه زن شوهر دار مورد ستم قرار دارد، در مقام فرد انسانی محترم شمرده می شود . این احترام ، رفته رفته ، به طور جدی مانع ستمکاری می شود . حال آنکه فاحشه کمترین حقوق فرد انسانی برخوردار نیست و تمام چهره های بردگی زنانه در او خلاصه می شود ....
تفاوت بزرگ بین آن دو این است که همسر قانونی که به مثابه زن شوهر دار مورد ستم قرار دارد، در مقام فرد انسانی محترم شمرده می شود . این احترام ، رفته رفته ، به طور جدی مانع ستمکاری می شود . حال آنکه فاحشه کمترین حقوق فرد انسانی برخوردار نیست و تمام چهره های بردگی زنانه در او خلاصه می شود ....
از کتاب جنس دوم ، اثر سیمون دوبوار