abdolghani
عضو فعال داستان
نویسنده:ماندا معینی(مودب پور)
چاپ اول:1386
(یه ساعتی هست که برگشتم خونه اما هنوز نه ناهار حاضره و نه خودم !ظرفای دیشب کثیفه و چرب و چیلی تو ظرفشویی مونده ن !رختای چرکم تو سبده کنار لباسشویی!خونه م کثیفه و به هم ریخته !
خودمم رو یه مبل کنار یه میز موندم !چشمم به یه ضبط صوت کوچولوئه که رو میز گذاشتم !بغل شم چند تا نواره !یه ساعته نشستم و میخوام که روشنش کنم اما نمیشه .!
یعنی ممکنه که نیم ساعت دیگه بتونم روشنش کنم ؟!یا مثلا امشب؟ یا فردا؟!اما چه فرقی داره ؟ چه الان چه نیم ساعت دیگه چه شب چه فردا .
اولین نوار رو گذاشتم توش کلیدش رو فشار دادم .
نوار اول
شنبه ساعت 9صبح تاریخ...زندان زنان...پرونده شماره ...نام افسانه...
- بشین دختر جون من وکیل تو ام .اگه باهام حرف نزنی که نمیتونم کاری برات بکنم !
(سکوت)
- الان یه ربع میشه که اینجام !وقت من ارزش داره !کارای دیگه ای هم دارم !
(سکوت)
- عزیزم!فکر می کنی این سکوت کاری برات انجام میده ؟!
- باشه !الان نیسم ساعته که من منتظر موندم اما...!خب حتما احتیاج به کمک نداری !
(سکوت)
- پس من برم ؟!حرف نمیزنی؟!
- چه جوری میخوای کمکم کنی؟
- همینکه همین حرف رو زدی خودش یه جور کمک کردن به توئه !
- همین ؟!خسته نباشی!
- من فقط یه وکلم
- چند سالت هس؟!
- قراره من از تو سوال کنم نه تو از من !
- بازجویی؟!
- نه
- نمیشه حالا من از تو سوال کنم ؟
- میخوای از من سوال کنی؟
- اره
- منکه احتیاج به کمک ندارم !تویی که الان احتیاج به کمک داری !
- از کجا معلوم ؟!
- خب میخوای چه سوالی ازم بکنی؟
- پرسیدم ازت چند سالته؟
- سی و پنج سالمه راضی شدی؟
- نه با یه سوال که نمیتونم بشناسمت !
- مگه قراره تو منو بشناسی؟!
- من نباید وکیلم رو بشناسم ؟
- خب پرا اما وقت برای این کارا نیست
- وقت میخوای برای جی؟
- برای اینکه یه مقداری از زندگیت سر در بیارم که بتونم انگیزه ها رو پیدا کنم و ازشون به نفع تو استفاده کنم!
- که چی بشه ؟
(سکوت)
- نمیدونم
- خودتو گول میزنی؟!
- اصلا مسئله گول زدن نیست
- تو نمیتونی به من کمک کنی اما من میتونم به تو کمک کنم
- چجوری ؟
- من اب از سرم گذشته !اما سرگذشت من و تجربیاتم و زندگیم میتونه هزار تا درس برای تو باشه !
0 سکت)
- خیلی خب!سوالت رو بکن .
- ازدواج کردی؟
- اره
- بچه داری؟
- یه دونه
- دختر یا پسر؟
- دختر
- اسمش چیه؟
- فکر کن مهناز
- میترسی اسمش رو به من بگی؟!
(سکوت)
- شاید!
- شوهرت رو دوست داری؟
- اره
- راست میگی؟
- اره
- چند سالشه ؟
- حدود چهل
- چقدر دوستش داری؟
- خیلی خب !ببین !تموم نشد؟
- نه
- اخه اینطوری که نمیشه !
- مگه وقت وقت من نیست؟
- خب چرا
- مگه زندگی من نیس؟
- چرا اما !
- اما نداره من میخوام الان زندگیم رو اینجوری بگذرونم اگه باهام موافق نیستی بلند شو برو این مسخره بازی رو هم بذار کنار
- کدوم مسخره بازی؟
- این ضبط صوت و این چیزا از این فیلمای خارجی یاد گرفتی؟
- اگرم یاد گرفته باشم چیز خوبیه !استفاده از تکنولوژی برای کمک به نوع بشر !
- همین تکنولوژی که داره بشر رو به طرف نابودی می کشونه !
- اگه میخوای من اینجا بمونم و به سوالاتت جواب بدم باید این ضبط روشن باشه حوصله بحثهای ایدئولوژیک م ندارم !
(خنده)
- باشه !قهر نکن ! وکیل که نباید اینقدر نازک نارنجی باشه !
(صدای اواز خواندن )
- نازک نارنجی نباش –نازک نارنجی نباش !
(خنده)
-خب خانم وکیل ،گفتی خیلی دوسش داری!
- اره !
- به خدا دروغ میگی.
- یعنی ی؟
- چه فایده داره ؟!تو از اول شروع کردی بهم دروغ گفتن !
- اصلا بهت دروغ نگفتم !
- به جون دخترت قسم بخور
- به جون دخترم قسم میخورم
- به وجدانت م قسم بخور
- ای بابا! به وجدانم قسم !
- خب حالا بگو ببینم تا حالا چند بار یه جوون خوش تیپ رو تو خیابون دیدی و دلت نخواسته که اون جای شوهرت باشه؟
- من تا بحال...
- بسه بسه !کو وجدان تو این دور و زمونه ؟!
(سکوت)
- خیلی خب !تا حالا یکی دو بار شده !
- افرین !ادم خیلی باید شجاع باشه که خواسته های پنهان قلبش رو به زبون بیاره !
- اخه تربیت ما ...
- غلط بوده !
- تو تربیت درستی داشتی که اینجایی؟
- نه !اگه درست بود که اینجا نبودم !
- خب حالا کارمونو شروع کنیم ؟
- شروع کردیم !
- فعلا که تو داری از من باز خواست می کین !
- چه فرقی داره ؟
- فرقش اینه که چند وقت دیگه تو دادگاه نمیتونم با این چیزا ازت دفاع کنم !
- مهم نیس !
- خیلی خونسردی !انگار پرونده ات یادت رفته ؟!
- اصلا ! همه ش یادمه !
- بابا چند روز دیگه ...
- چند روز دیگه هنوز نیومده !حالا بگو خانم وکیل تا قبل از ازدواجت چند تا دوست پسر گرفتی؟
- دیگه داری شورش رو در میاری آ!هر چیزی حدی داره !
- بلند شو گم شو بابا
- مودب باش !
منبع: www.forum.98ia.com
چاپ اول:1386
(یه ساعتی هست که برگشتم خونه اما هنوز نه ناهار حاضره و نه خودم !ظرفای دیشب کثیفه و چرب و چیلی تو ظرفشویی مونده ن !رختای چرکم تو سبده کنار لباسشویی!خونه م کثیفه و به هم ریخته !
خودمم رو یه مبل کنار یه میز موندم !چشمم به یه ضبط صوت کوچولوئه که رو میز گذاشتم !بغل شم چند تا نواره !یه ساعته نشستم و میخوام که روشنش کنم اما نمیشه .!
یعنی ممکنه که نیم ساعت دیگه بتونم روشنش کنم ؟!یا مثلا امشب؟ یا فردا؟!اما چه فرقی داره ؟ چه الان چه نیم ساعت دیگه چه شب چه فردا .
اولین نوار رو گذاشتم توش کلیدش رو فشار دادم .
نوار اول
شنبه ساعت 9صبح تاریخ...زندان زنان...پرونده شماره ...نام افسانه...
- بشین دختر جون من وکیل تو ام .اگه باهام حرف نزنی که نمیتونم کاری برات بکنم !
(سکوت)
- الان یه ربع میشه که اینجام !وقت من ارزش داره !کارای دیگه ای هم دارم !
(سکوت)
- عزیزم!فکر می کنی این سکوت کاری برات انجام میده ؟!
- باشه !الان نیسم ساعته که من منتظر موندم اما...!خب حتما احتیاج به کمک نداری !
(سکوت)
- پس من برم ؟!حرف نمیزنی؟!
- چه جوری میخوای کمکم کنی؟
- همینکه همین حرف رو زدی خودش یه جور کمک کردن به توئه !
- همین ؟!خسته نباشی!
- من فقط یه وکلم
- چند سالت هس؟!
- قراره من از تو سوال کنم نه تو از من !
- بازجویی؟!
- نه
- نمیشه حالا من از تو سوال کنم ؟
- میخوای از من سوال کنی؟
- اره
- منکه احتیاج به کمک ندارم !تویی که الان احتیاج به کمک داری !
- از کجا معلوم ؟!
- خب میخوای چه سوالی ازم بکنی؟
- پرسیدم ازت چند سالته؟
- سی و پنج سالمه راضی شدی؟
- نه با یه سوال که نمیتونم بشناسمت !
- مگه قراره تو منو بشناسی؟!
- من نباید وکیلم رو بشناسم ؟
- خب پرا اما وقت برای این کارا نیست
- وقت میخوای برای جی؟
- برای اینکه یه مقداری از زندگیت سر در بیارم که بتونم انگیزه ها رو پیدا کنم و ازشون به نفع تو استفاده کنم!
- که چی بشه ؟
(سکوت)
- نمیدونم
- خودتو گول میزنی؟!
- اصلا مسئله گول زدن نیست
- تو نمیتونی به من کمک کنی اما من میتونم به تو کمک کنم
- چجوری ؟
- من اب از سرم گذشته !اما سرگذشت من و تجربیاتم و زندگیم میتونه هزار تا درس برای تو باشه !
0 سکت)
- خیلی خب!سوالت رو بکن .
- ازدواج کردی؟
- اره
- بچه داری؟
- یه دونه
- دختر یا پسر؟
- دختر
- اسمش چیه؟
- فکر کن مهناز
- میترسی اسمش رو به من بگی؟!
(سکوت)
- شاید!
- شوهرت رو دوست داری؟
- اره
- راست میگی؟
- اره
- چند سالشه ؟
- حدود چهل
- چقدر دوستش داری؟
- خیلی خب !ببین !تموم نشد؟
- نه
- اخه اینطوری که نمیشه !
- مگه وقت وقت من نیست؟
- خب چرا
- مگه زندگی من نیس؟
- چرا اما !
- اما نداره من میخوام الان زندگیم رو اینجوری بگذرونم اگه باهام موافق نیستی بلند شو برو این مسخره بازی رو هم بذار کنار
- کدوم مسخره بازی؟
- این ضبط صوت و این چیزا از این فیلمای خارجی یاد گرفتی؟
- اگرم یاد گرفته باشم چیز خوبیه !استفاده از تکنولوژی برای کمک به نوع بشر !
- همین تکنولوژی که داره بشر رو به طرف نابودی می کشونه !
- اگه میخوای من اینجا بمونم و به سوالاتت جواب بدم باید این ضبط روشن باشه حوصله بحثهای ایدئولوژیک م ندارم !
(خنده)
- باشه !قهر نکن ! وکیل که نباید اینقدر نازک نارنجی باشه !
(صدای اواز خواندن )
- نازک نارنجی نباش –نازک نارنجی نباش !
(خنده)
-خب خانم وکیل ،گفتی خیلی دوسش داری!
- اره !
- به خدا دروغ میگی.
- یعنی ی؟
- چه فایده داره ؟!تو از اول شروع کردی بهم دروغ گفتن !
- اصلا بهت دروغ نگفتم !
- به جون دخترت قسم بخور
- به جون دخترم قسم میخورم
- به وجدانت م قسم بخور
- ای بابا! به وجدانم قسم !
- خب حالا بگو ببینم تا حالا چند بار یه جوون خوش تیپ رو تو خیابون دیدی و دلت نخواسته که اون جای شوهرت باشه؟
- من تا بحال...
- بسه بسه !کو وجدان تو این دور و زمونه ؟!
(سکوت)
- خیلی خب !تا حالا یکی دو بار شده !
- افرین !ادم خیلی باید شجاع باشه که خواسته های پنهان قلبش رو به زبون بیاره !
- اخه تربیت ما ...
- غلط بوده !
- تو تربیت درستی داشتی که اینجایی؟
- نه !اگه درست بود که اینجا نبودم !
- خب حالا کارمونو شروع کنیم ؟
- شروع کردیم !
- فعلا که تو داری از من باز خواست می کین !
- چه فرقی داره ؟
- فرقش اینه که چند وقت دیگه تو دادگاه نمیتونم با این چیزا ازت دفاع کنم !
- مهم نیس !
- خیلی خونسردی !انگار پرونده ات یادت رفته ؟!
- اصلا ! همه ش یادمه !
- بابا چند روز دیگه ...
- چند روز دیگه هنوز نیومده !حالا بگو خانم وکیل تا قبل از ازدواجت چند تا دوست پسر گرفتی؟
- دیگه داری شورش رو در میاری آ!هر چیزی حدی داره !
- بلند شو گم شو بابا
- مودب باش !
منبع: www.forum.98ia.com