سیاست خردمندانه امام حسن علیه السلام و جایگاه والاى او در میان امّت،معاویه را واداشت تا در قدرت خویش نسبت به مخالفت با آن حضرت و ناشایستگى اش در تکیه زدن بر مسند خلافت به تردید افتد، زیرا او گامى مخالف با مصالح خدا یا امّت بر نمى داشت مگر آنکه امام حسن و درپى او امّت اسلامى بر وى اعتراض مى کردند.
از این رو کوششهاى معاویه با شکست مواجه شده و آرزوهایش به تباهى گراییده بود.بنابراین در پى یافتن چاره اى بر آمد که او را تا اندازه بسیارى موفّق گرداند.این چاره، ریختن خون امام حسن از طریق زهرى بود که براى همسر امام فرستاده بود.بنابر تعبیر سخیف وى، خداوند سپاهیانى در عسل داشت.
هرگاه که او از کسى ناخشنود مى شد مقدارى از عسل را به زهر مى آمیخت و وى را بدین حیله از میان بر مى داشت.
معاویه این حیله را چند بار علیه امام حسن علیه السلام نیز آزمایش کرد، امّا این زهر در آن حضرت کارگر نیفتاد و کوشش معاویه با شکست مواجه شد.
از این رو معاویه به پادشاه روم نامه اى نوشت و از وى درخواست کرد که زهرى کشنده برایش ارسال دارد.
پادشاه روم در پاسخ معاویه گفت: درآیین ما روا نیست در کشتن کسى که با ما سر ستیز ندارد، همکارى کنیم.
معاویه در پاسخ به او پیغام داد.
این مرد (امام حسن) فرزند کسى است که در دیار تهامه خروج کرد(۱) و خواستار سرزمین پدرت شد.من مى خواهم او را با زهر از میان بردارم تا مردم و کشور را از شرّ او آسوده سازم.
پادشاه روم آن زهر کشنده را براى معاویه فرستاد و معاویه نیز آن را به وسیله جعده، همسر خیانتکار امام حسن علیه السلام، که به خاندانى بد کار انتساب داشت،(۲) به آن حضرت نوشانید.
اگر حسین در میان آنان بانگ نداده بود که
“اى بنى هاشم شما را به خدا که وصیّت برادرم را پایمال مکنید او را به سوى بقیع برید که خود او گفت: اگر مرا از به خاک سپارى در کنار جدّم بازداشتند، با کسى نستیزید و مرا در بقیع، دفن کنید”، بنى هاشم زمین را از لوث وجود بنى امیّه پاک مى کردند
چهل یا شصت روز از نوشیدن زهر گذشت وقتى آن حضرت تمام وصایاى خود را به برادرش امام حسین باز گفت و دانست که مرگش فرا رسیده است، با خداوند به راز و نیاز پرداخت
گفت: “بار خدایا من خود را در بارگاه تو مى پندارم.
این گرانترین حالت بر من است که تا کنون بمانند آن دچار نیامده ام.
خداوندا مرگم را با من مأنوس گردان و تنهایى ام را در آرامگاهم با من انس ده.
شربت او (معاویه)در من اثر گذاشت به خدا سوگند او به وعده اى که داده بود وفا نکرد و آنچه را که گفته بود،راست نبود”.
آنگاه تا هنگام پیوستن به “رفیق اعلى ” آیاتى از قرآن مجید را زمزمه کرد.
**********
پی نوشت:
۱- مقصود معاویه، پیامبر اسلام بوده است.
۲- پدر جعده در قتل امیرمؤمنان و برادرش در قتل امام حسین مشارکت داشتند.