هوس آلبالو خشك كردم پهلوون!!!!

Martin Eco

عضو جدید
کاربر ممتاز
خبر: 20 هزار مرد انگليسي باردارند (جرايد)


مرد انگليسي خطاب به زنش: وقتي مياي تو محله، هفت كيلومتر از شرق، هفت
كيلومتر از غرب، هفت كيلومتر از جنوب، هفت كيلومتر از شمال، بوي مردانگي ات
تو هوا ميپيچه زن!
داره از سبيلات خون ميچيكه پهلوون! پاشنه هاتو بخوابون، يك كمي جلوم راه
برو، بذار سير نيگات كنم. سالار! يه مشت خاك بخور كه بدونم مزه لوتي، خاكه.

زن: برو بابا، سياه مون نكن. اينجا همه جا آسفالته من چطور پاشنه كفش پاشنه
بلندم رو بخوابونم آخه مرد؟

مرد: واسم يه لباس حاملگي ميخري پهلوون؟

زن: فعلا با رفقا ميخواييم بريم جاجرود دانوب! من نيستم نبينم كسي بهت
چپ نيگاه كنه ها ؟

مرد: من حوصل هام سر رفته پهلوون. اين بار شيشه رو چه جوري به مقصد برسونم
آخه؟ سايه شونه هات و سبيلات بالاي سرم باشه كه احساس بي پناهي نكنم
لوتي!

زن: هستم. تا نفس آخر هستم باهات. غصه رو قورتش بده تا من هستم.

مرد: من ويار دارم پهلوون!

زن: هرچي بخواي سه سوته رديف ميشه داش.

مرد: اوا، راست ميگي سالار؟ هوس آلبالو خشك كردم پهلوون. منو ببر لال ه زار
منچستر. دو سيخ جيگر بگير برام لوتي!

زن: نوكرتم هستم. آتيش كن بريم. نمي ذارم آب تو دلت تكون بخوره گنجيشكم.

مرد: خدا ساي هات رو از رو سر ما كم نكنه آقا! هوس پاستيل فيلي كردم. روم نميشد بهت بگم، سالار.

زن: يا مكن با فيلبانان دوستي – يا بنا كن خانه اي، فيل توش بره. هر چي طالبي گو نوكرتم هستم دربست. مثل پلك كه مواظب چشم است منم مي پام ات
شب و روز.

مرد: يه گل سر ديدم تو اسمال آقا بقال تاتنهام، و اسم ميخري ؟

زن: گل سر چيه. خود اسمال آقارم برات ميخرم قناريم.

مرد: بچه مون داره لگد ميزنه به شيكمم پهلوون!

زن: به باباش رفته ديگه.يادته هر شب دو تا جفتك چاركش مي اومدم رو شيكمت!

مرد: كتك خوردن از زن نوشه. نوش جونمه.

زن: خب ديگه، روت زياد نشه، برو وضع حمل كن حمال! اگه جنسيت بچه، دختر
نباشه زنده زنده دفنش ميكنم ها!

مرد: ايشالا كه دختره. مامانم هميشه م يگفت: پسر من » پسرزا « نيست!

زن: باشه. حالا ديگه برو كپه مرگتو بذار ضعيفه! چشام داره سنگين ميشه.

مرد: چشم لوتي. چشم پهلوون. چشم سالار. ولي اين دختره عجب لگدي به شيكمم م يزنه. فكر ميكنم ميخواد فوتباليست بشه.

زن: اگر وزير جنگ نشه اصلا نزايي بهتره.

مرد: چشم لوتي چشم حالا و اسم لواشك ميخري؟

زن: اون روي سگم رو بالا نيار ضعيفه. برو بكپ ديگه.

مرد: اوا چقد خشن.زحله ترك شدم سالار.من با پيرهن سياه دومادي اومدم خونت ، با كفن سياه هم م يرم سينه قبرس تون. شگون نداره عروس رو
ترسوندن.

زن: كپه مرگتو ميذاري يا زنگ بزنم 118 يوركشاير!

مرد: چشم سالار من، چشم سلطان من، چشم لوتي من، چشم پهلوون من.

زن: مرد ميخوام نفس بكشه، آي نفس كش!


منبع:هفت صبح
 
بالا