دقت کردین وقتی نماز میخونیم هرچی که گم کرده بودیم رو یادمون میاد؟ به همه چی فکر میکنیم؟ خب حالا ادامه رو داشته باشین:
وقتی نماز میخونیم ، و شروع میکنیم سوره ی حمد رو ، به یه جایی میرسیم که می گیم ایاک نعبد و ایاک نستعین ، وقتی میگیم ایا+ک نعبد یعنی چی؟ یعنی اینکه تو را می پرستیم ، این تو ، کیه؟ هرکی که داریم بهش فکر میکنیم اونه دیگه ، حضور ذهن ما هرکجا باشه مخاطبمون هم همون میشه دیگه ، نه؟!؟ از اونجایی هم که ما حضور ذهن نداریم ، مخاطبمون میشه دیوار! نمیشه؟ وقتی شما تنهایی همینجوری بلند بلند حرف بزنین در اتاقتون ، مخاطبی هست؟ نه دیگه ، دارین به دیوار حرف میزنین ، ما هم وقتی نماز میخونیم سجده به دیوار می بریم و از دیوار یاری می جوییم ، آخ خوشبحال ما با این نماز خوندنمون...
این حرفها صرفا نگاه از زاویه ای دیگر بوده و هدف خاصی ندارد
خرد هر کجا گنجی آرد پدید
ز نام خدا سازد آنرا کلید
سلام
این تاپیک منو یاد این بیت از مولانا میندازه:
ما در نماز سجده به دیدار میبریم بیچاره آنکه سجده به دیوار میبرد
خیلیا نماز می خونن نه معنی رو می دونن نه هدفش رو!بعضی هم که اصن قبول ندارن
که سوال من از اینا که قبول ندارن اینه:
ایا در نماز توهین،حرف زشت یا عمل ناپسندی هست که با اون خصومت دارن؟
از سوره ی حمد که شروع می کنیم بسم الله میگیم تا اخر نماز همه اش هدف داره.
ما میگیم تو را می پرستیم و از تو یاری می جوییم ولی در جامعه که هستیم عملمون با حرفمون یکی نیست!
نماز برای مشق کردن اعمالی هست که در جامعه اجرا کنیم کسی که عملش با نمازش در تضاد هست با کسی که نماز نمی خونه فرقی نداره
در ضمن خدا همه جا حضور داره و فقط سمت قبله نیست اینو گفتم چون بعضیا فکر می کنن ما سمت قبله نماز می خونیم خدا اونجاست
من نماز نمیخونم ولی همیشه با خدا راز و نیاز میکنم. اعتقادی هم به این که ستون دین و اینا باشه ندارم. یعنی با دین بیگانه شده ام و فقط به ایمان فکر میکنم و این دو تا رو مرتبط با هم نمیدونم. سعی میکنم مومن باشم نه مسلم. مسلمانی ینظرم یه آئینه که فقط میشه باهاش نمایش داد. ولی مومن بودن رسیدن به نهایت اخلاص برای عبادت حق تعالی است. به همین خاطر من خود رو از قید و بند فروع دین و هر چه که توشه رها کردم و ارتباطم با خدا رو بهتر بر قرار میکنم. فقط اصول دین رو دارم . فروع کلا حذف.
خیلی واسم جالبه شما مذهبتون چیه؟
مثل این می مونه به یه نفر بگین حرفاتون قشنگه ولی شما غلط کردین
شایدم منظورتون این بود که من همه رو قبول دارم ولی بنا به دلایلی (هوای نفسانی و...)این اداب رو اجرا نمی کنم
بعضیا رو هم دیدم که خودشون رو عاقل و دیگران رو احمق تصور می کنند و کلا عقاید خاصی دارن
بحث با اینجور افراد فایده ای نداره و جوابشون لبخنده
قل الله؛ ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون!
این شفاعت که میگی اعتقاد شیعه هاست. انسان نمیتونه شفیع یکی دیگه باشه. خداوند سبحان نیاز به گواهی شفیع نداره. خودش همه چی رو میدونه و عادل هم هست.
کی چنین حرفی زده؟
بین اهل سنت و شیعه فرقی نمی بینم!البته اینکه از نظر شما شیعه وسنی چی معنی میده مهمه.اخه بعضیا داعشی ها رو هم مسلمون میدونن
البته شیعه همه برپایه سنت هست.حضرت امیر خودش میگه سنت پیامبر رو عمل می کنم.به پیروان علی که سنت پیامبر رو عمل می کنن میگن شیعه!
بعضی جاها در بعضی چیزا اختلاف دارن که انچنان بزرگ نیس.به خاطر همین فرق مختلف اسلام برخی دانشمندان و شاعران رو متعلق به خودشون می دونن چون میگن عقایدش با ما یکی هست
مثل ابن عربی ابن سینا سعدی مولانا
در حقیقت یک دین بیشتر نیس و فرق مختلف به خاطر امیال شخصی حکام و رهبران دینی از هم فاصله گرفتند
اینم نظر سعدی اهل سنت:
فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
پیغمبر، آفتاب منیرست در جهان
وینان ستارگان بزرگند و مقتدا
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یارب به خون پاک شهیدان کربلا
نظر مولانا:
برلب درياي اعظم كشتيي ديدم، در او
احمد مرسل به حال و حيدر كرار، مست
دست من بگرفت حيدر اندر آن كشتي نشاند
بگذرانيدم از آن درياي گوهربار، مست
.......
حدیث غدیر برای جواب کسانی که میگن دین شیعه رو صفویه باب کرد و این حدیث جعل اون حکومت هست از زبان مولانا ی اهل سنت که قبل از صفیه بوده:
زین سبب پیغامبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
همه ی مسلمونا سنی هستن ولی برخیشون الگوشون مولا علی هست!
ولی خیلیا مذاهب مختلف رو جدا از هم می بینند و کافر
به قول مولانا اینجور افراد احول(یکی را دو می بینند) هستن
خشم و شهوت مرد را احول کند
ز استقامت روح را مبدل کند
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد