مقدمه
تلاش برای پيشرفت تکنولوژی و فعاليت شرکتهای چند مليتی در نقاط مختلف جهان دو عامل موثر در شکل دادن روابط اقتصادی و سياسی بين کشورها شده است. نگاهی دوباره به اين دو عامل مهم، سوالات زيادی در مورد نقش سياست نگاران کشور در ذهن بر می انگيرد:
o چگونه می توان فعاليت اين شرکتها را در خدمت توسعه تکنولوژی ملی قرار داد؟
o تاثير شکل گيری اين شرکتها بر سطح تکنولوژی کشور تا چه اندازه می باشد؟
o راهکارهای موثر برای جذب تکنولوژی در مواجهه با اين شرکتها چه می باشد؟
o حمايت نهادهای دولتی در چه زمينههايی و تا چه اندازه به شکل گيری چنين همکاریهای بينالمللی کمک میکند؟
o چه راهکارهايی برای شکل دادن چنين همکاری هايی بايد اتخاذ گردد؟
در حال حاضر صنعت نفت، گاز و پتروشيمی کشور به علت حجم وسيع فعاليتها، دارای بيشترين پتانسيل برای شکلگيری چنين شرکتهای چند مليتی در ايران می باشد. در اين مقاله سعی می شود با بررسی مزايا و پتانسيل اين امر چالشهای پيش رو مورد بررسی قرار گيرد.
اهميت تکنولوژی در جريان رشد
بصورت سنتی در اقتصاد، رشد اقتصادی و مزيتهای رقابتی وابسته به مزيت موقيت جغرافيايی، نيروی کار، سرمايه و شايد آموزش بود. ولی در اقتصاد مدرن اين عوامل تا حدود بسيار زيادی اهميت خود را از دست داده است لذا:
o بدون ايجاد ارزش افزوده با استفاده از ابزار تکنولوژی منابع طبيعی اثر چندانی بر رشد اقتصادی نخواهند داشت. تکنولوژی صحرای اسرائيل را به تجمعی از شرکتهای با تکنولوژی بالا تبديل کرده است که بيشترين اثر را در رشد اقتصادی آن دارد.
o ساختارهای توليد اتوماتيک و ارتقاء بهره وری توليد با استفاده از تکنولوژی، مزيت نيروی انسانی را از تکيه بر نيروی فيزيکی به توانايی در يادگيری، خلاقيت و قدرت بکارگيری تکنولوژی ها تغيير داده است. لذا کميت و ارزانی نيروی کار واژهای است که کاربرد خود را به کيفيت و توانايی حرفهای خواهد داد.
o سرمايهگذاری نيز تنها وقتی دارای اعتبار و ارزش است که در خدمت تکنولوژی و برای افزايش بهرهوری توليد، استفاده بهينه از منابع و ايجاد ارزش افزوده در مواد اوليه باشد.
o حتی امروزه آموزش و تحصيلات عالی نيز خود را با نيازهای تکنولوژيک جوامع تطبيق میدهد. اگر چه منظور از اين همسويی، تمرکز صرف بر علوم مهندسی و دانش علوم پايه نمیباشد و نمیتوان منکر تاثير عميق علوم انسانی در شکل دادن به ساختارهای جامعه انسانی بود.
در حقيقت در بسياری از موارد عامل اساسی برای به حرکت در آوردن جريان رشد تا آن اندازه که به پيشرفت تکنولوژی وابسته است به سرمايهگذاری مالی نيازمند نمیباشد. با اين نگاه، مفهوم رشد در يک کشور ساختار و فرمولبندی جديدی را پيدا میکند و جريان دانش در استراتژی رشد نسبت به جريان سرمايه دارای اهميت مشابه میباشد و سياستگذاران ملی بايد برای روبرو شدن با اين مسئله راهکارهايی را بينديشند.
جريان بين المللی دانش
چگونه يک کشور بايد برای جذب تکنولوژیهای مورد نظرش در يک زمينه خاص حرکت کند و چه سياستی در اين راستا حضور و گسترش فعاليتش را تضمين میکند؟ متاسفانه بيشتر سياستها در ايران با اين نگرش بوده است که ما مجبور به خلق دانش تکنولوژيک از طريق تحقيق و توسعه در داخل کشور هستيم و لذا تمرکز صرف بر تحقيق و توسعه داخلی، گسترش ساختارهای آموزشی مبتنی بر مراکز دانشگاهی، ايجاد مراکز تحقيقاتی دولتی و غيره از جمله تبعات آشکار اين ديدگاه بوده است. در حالی که کشورهايی از قبيل ژاپن، سوئد و اسرائيل با درک حقيقتهای بينالمللی موجود در تکنولوژیهای مدرن، موفق به اجرای استراتژیهای اقتصادی-تکنولوژيک گزينشی در کشور خود شدهاند.
هيچ کشوری تنها با تکيه به تکنولوژی و بازار خود نمیتواند در سطح رقابت بينالمللی خود را حفظ کند. بلکه بايد پاسخی گزينشی به سوالات زير داشته باشد:
1. تمرکز منابع دانش و تکنولوژی خود را در کجا متمرکز کند که بيشترين اثربخشی را داشته باشد؟
2. چگونه آن دسته از تکنولوژیها را که خود قادر به توسعه کارا و بهينه آن نيست وارد کرده و بکاربگيرد؟
قابل توجه آنکه بکارگيری تکنولوژی در کاربردهای جديد از طريق خلاقيت و نفوذ آن سهم قابل توجهی در رشد دارد. بسياری از کشورها بدون داخل شدن در حيطه علوم پايه و يا حتی درک کاملی از يک تکنولوژی تنها با توسعه کاربرد آن توانستهاند به رشد قابل توجهای دست پيدا کنند.
با اين پيش زمينه به بررسی پتانسيلهای تکنولوژيک و راههای انتقال آن در داخل کشور و نقش شرکتهای چند مليتی پرداخته میشود.
تلاش برای پيشرفت تکنولوژی و فعاليت شرکتهای چند مليتی در نقاط مختلف جهان دو عامل موثر در شکل دادن روابط اقتصادی و سياسی بين کشورها شده است. نگاهی دوباره به اين دو عامل مهم، سوالات زيادی در مورد نقش سياست نگاران کشور در ذهن بر می انگيرد:
o چگونه می توان فعاليت اين شرکتها را در خدمت توسعه تکنولوژی ملی قرار داد؟
o تاثير شکل گيری اين شرکتها بر سطح تکنولوژی کشور تا چه اندازه می باشد؟
o راهکارهای موثر برای جذب تکنولوژی در مواجهه با اين شرکتها چه می باشد؟
o حمايت نهادهای دولتی در چه زمينههايی و تا چه اندازه به شکل گيری چنين همکاریهای بينالمللی کمک میکند؟
o چه راهکارهايی برای شکل دادن چنين همکاری هايی بايد اتخاذ گردد؟
در حال حاضر صنعت نفت، گاز و پتروشيمی کشور به علت حجم وسيع فعاليتها، دارای بيشترين پتانسيل برای شکلگيری چنين شرکتهای چند مليتی در ايران می باشد. در اين مقاله سعی می شود با بررسی مزايا و پتانسيل اين امر چالشهای پيش رو مورد بررسی قرار گيرد.
اهميت تکنولوژی در جريان رشد
بصورت سنتی در اقتصاد، رشد اقتصادی و مزيتهای رقابتی وابسته به مزيت موقيت جغرافيايی، نيروی کار، سرمايه و شايد آموزش بود. ولی در اقتصاد مدرن اين عوامل تا حدود بسيار زيادی اهميت خود را از دست داده است لذا:
o بدون ايجاد ارزش افزوده با استفاده از ابزار تکنولوژی منابع طبيعی اثر چندانی بر رشد اقتصادی نخواهند داشت. تکنولوژی صحرای اسرائيل را به تجمعی از شرکتهای با تکنولوژی بالا تبديل کرده است که بيشترين اثر را در رشد اقتصادی آن دارد.
o ساختارهای توليد اتوماتيک و ارتقاء بهره وری توليد با استفاده از تکنولوژی، مزيت نيروی انسانی را از تکيه بر نيروی فيزيکی به توانايی در يادگيری، خلاقيت و قدرت بکارگيری تکنولوژی ها تغيير داده است. لذا کميت و ارزانی نيروی کار واژهای است که کاربرد خود را به کيفيت و توانايی حرفهای خواهد داد.
o سرمايهگذاری نيز تنها وقتی دارای اعتبار و ارزش است که در خدمت تکنولوژی و برای افزايش بهرهوری توليد، استفاده بهينه از منابع و ايجاد ارزش افزوده در مواد اوليه باشد.
o حتی امروزه آموزش و تحصيلات عالی نيز خود را با نيازهای تکنولوژيک جوامع تطبيق میدهد. اگر چه منظور از اين همسويی، تمرکز صرف بر علوم مهندسی و دانش علوم پايه نمیباشد و نمیتوان منکر تاثير عميق علوم انسانی در شکل دادن به ساختارهای جامعه انسانی بود.
در حقيقت در بسياری از موارد عامل اساسی برای به حرکت در آوردن جريان رشد تا آن اندازه که به پيشرفت تکنولوژی وابسته است به سرمايهگذاری مالی نيازمند نمیباشد. با اين نگاه، مفهوم رشد در يک کشور ساختار و فرمولبندی جديدی را پيدا میکند و جريان دانش در استراتژی رشد نسبت به جريان سرمايه دارای اهميت مشابه میباشد و سياستگذاران ملی بايد برای روبرو شدن با اين مسئله راهکارهايی را بينديشند.
جريان بين المللی دانش
چگونه يک کشور بايد برای جذب تکنولوژیهای مورد نظرش در يک زمينه خاص حرکت کند و چه سياستی در اين راستا حضور و گسترش فعاليتش را تضمين میکند؟ متاسفانه بيشتر سياستها در ايران با اين نگرش بوده است که ما مجبور به خلق دانش تکنولوژيک از طريق تحقيق و توسعه در داخل کشور هستيم و لذا تمرکز صرف بر تحقيق و توسعه داخلی، گسترش ساختارهای آموزشی مبتنی بر مراکز دانشگاهی، ايجاد مراکز تحقيقاتی دولتی و غيره از جمله تبعات آشکار اين ديدگاه بوده است. در حالی که کشورهايی از قبيل ژاپن، سوئد و اسرائيل با درک حقيقتهای بينالمللی موجود در تکنولوژیهای مدرن، موفق به اجرای استراتژیهای اقتصادی-تکنولوژيک گزينشی در کشور خود شدهاند.
هيچ کشوری تنها با تکيه به تکنولوژی و بازار خود نمیتواند در سطح رقابت بينالمللی خود را حفظ کند. بلکه بايد پاسخی گزينشی به سوالات زير داشته باشد:
1. تمرکز منابع دانش و تکنولوژی خود را در کجا متمرکز کند که بيشترين اثربخشی را داشته باشد؟
2. چگونه آن دسته از تکنولوژیها را که خود قادر به توسعه کارا و بهينه آن نيست وارد کرده و بکاربگيرد؟
قابل توجه آنکه بکارگيری تکنولوژی در کاربردهای جديد از طريق خلاقيت و نفوذ آن سهم قابل توجهی در رشد دارد. بسياری از کشورها بدون داخل شدن در حيطه علوم پايه و يا حتی درک کاملی از يک تکنولوژی تنها با توسعه کاربرد آن توانستهاند به رشد قابل توجهای دست پيدا کنند.
با اين پيش زمينه به بررسی پتانسيلهای تکنولوژيک و راههای انتقال آن در داخل کشور و نقش شرکتهای چند مليتی پرداخته میشود.