من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟!

arezoo1372

عضو جدید
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان

بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ...{...} می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمیکشی؟ ...

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد،

همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه

نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم

یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را

برانداز کرد ...!
 

Sima.N

عضو جدید
تورو خدا دیگه زنای مردمو ول کنین حواستون به خودتون باشه تو خوب باش .........................تو نیکی را از دست مده دیگران نیز خوب خواهند شد وجود نیکان همچو باد است و بدان همچون گیاه هرجا باد بوزد گیاهان به ناچار سر فرود می اورند.
 

پوتین

عضو جدید
اولا تاپیک فوق العاده تکراریه
دوما این تاپیک جاش اینجاست؟
 

zemestan_d

عضو جدید
علییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی مرسیییییییییییییییییییییییییییییی فوق العاده بود
 

arch boy

کاربر بیش فعال
گفتین کدوم شهر بود؟؟؟؟؟؟؟دوما شدیدا زاخار وتکرای هسش
 

تکنو کرات

اخراجی موقت
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت :

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان

بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ...{...} می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمیکشی؟ ...

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد،

همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه

نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم

یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را

برانداز کرد ...!
نگاه که هرزه باشه، حجاب هم اگه داشته باشی اونجور که می خواهد تو را تصور میکند
پس فکری به حال مغزهای فاحشه کن
نه حجاب من!
 

aminvo

عضو جدید
فوق العاده تکراری!! یک بار هم سر این داستان بحث طولانی شد توی باشگاه.

ولی کالا داستان بی مزه و تبلیغاتی هست.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
lili1122 شمالی ها کم نیارین.. بدو اید که رو کم کنیه!!! همشهری ها! 709

Similar threads

بالا