معماری با مصالحی از جنس دل

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی
لحظات حبس میشوند
ان زمان که
همیشه منتظر امدن ها یا رفتنها هستی
ان زمان که
نمیدانی
بمانی یا بروی
زمان حبس میشود
 

mahtabbb

عضو جدید
تنها،
غمگین،
نشسته با ماه.
در خلوت ساکت شبانگاه.
اشکی به رخم دوید، ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم، آه!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سر بر باد بگذار
اینجا
ادمها
همیشه
مثل باد هستند
زیاد نمیمانند
اما
کافیست طوفان شوند
انوقت
از تو
چیزی نمیماند
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدایم کرد

بی اعتنا گذشت ...

پنداشتم فقط صدایم می کند ...

صدایم کرد ...

این بار صدایش جور دیگری بود !

برگشتم ...

رد صدایش را گرفتم ...

دیر شده بود ...

او سالها پیش مرده بود ...

و من فقط انعکاس صدایش را می شنیدم ...!

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باورهایت را
رها نکرده ام.
تنهاییم را
تنهاییت را
رها کرده ای.
من خسته نمی شوم فقط...
فقط دلم تنگ می شود
برای تو
برای حرف هایت
برای حرف هایم
و برای خاطره هایی که فقط از حرف هایمان
دارم.
من خسته نمی شوم
اما تو...
لااقل صفحه دیدارت را رمز دار نکن.http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/icon_gol.gif

باورهایم را
 

پیوست ها

  • v7715_PersianStar.jpg
    v7715_PersianStar.jpg
    27.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش …

کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را از نگاهش میتوان خواند …
اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی شنود
دلخوش کرده ام که سکوت کرده ام …
سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست !!!
دنیا راببین …
بچه بودیم از آسمان باران می آمد ،
بزرگ شده ام از چشمهایمان می آید …
بچه بودیم درد دل را با هزار ناله می گفتیم ، همه می فهمیدند …
بزرگ شده ایم ، درد دل را به صد زبان می گوییم ،
اما هیچ کسی نمی فهمد …
:(
 

mahtabbb

عضو جدید
بوی پیرهنت چون برف بهاری تمام اتاق ها را سفید کرده بود
عقربه ها
مثل دو تیغه الماس
بر مچ دستم برق می زدند
و زمین
به قطره اشک درشتی معلق می مانست
......
 
آخرین ویرایش:

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در میان من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم:
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دست های تو توانایی آن را دارد
که مرا زندگانی بخشد
چشم های تو به من می بخشد
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطح برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا با تو شکوهی دیگر
رونقی دیگر هست
می توانی تو به من زندگانی بخشی
یا بگیری از من
آنچه را می بخشی


 

پیوست ها

  • d9av1wegx8mh3x5dbzky.jpg
    d9av1wegx8mh3x5dbzky.jpg
    59.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه…
محکم بغلت کنه…
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه: ” دیوونه من که باهاتم “
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
اینـجــــا ، زمین …
ارزانــــتر از هـمه چـــــیز ، انــسان !
نـــــرخَ ش هـــــم بـــــروز نــیست !
امّــــا ،
مصـــرفـش تـــــاریـــــخ دارد !
سلام ، تـــــولــــــیدَش !
و انــــــــقضـــایــــــــش ؛
خــــداحــــافــــظ !
 

mahtabbb

عضو جدید
فردا اگر ز راه نمی آمد
من تا ابد کنار تو می ماندم
من تا ابد ترانه ی عشقم را
در آفتاب عشق تو می خواندم
فردا اگر ز راه نمی آمد
..............
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگ تر از نقطه موهومی بود
این دایره کبود، اگر عشق نبود
از آینه ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود
در سینه هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی بهتر بخندی نه
به ادمهابه
اتفاقهای تلخ زندگیت که
یه روزی وقتی بهشون فکر میکنید دیگه
اشک نمیریزی بلکه بهشون میخندی که چه چیزهایی
یه روز
برات تلخ بودند
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پروردگارا
خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محبوب من آن است که دارد رخ زیبا
با جام طرب آید و گوید که بفرما
خوش خلق و طربناک و ظریف است همیشه
لبخند به لب دارد و آغوش مهیا
بر طرف چمن جوجه کبابی و شرابی
یک جرعه بکام من و یک بوسه به لبها
تا کور شود زاهد خود بین منافق
ما مست و خراباتی و از زهد مبرا
یا رب به فروم و همه رندان نظری کن
تا شکر گزاریم در این بزم و مصلا
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انگشتت فقط جای یک حلقه دارد ،
دلــــت رو
دست به دست می کنی برای چه ؟؟
[FONT=&quot][/FONT]
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه پروانه را با دستات می گیری.
بدش می خوای ببینی زنده هست؟
انگشتاتو باز کنی ....
فرار میکنه.
محکم بگیری....می میره.

دوست داشتن هم یه چیزی مثل پروانه هست....

 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زیـبـاتـریـن سمـفونے
عـاشـقانـ ه تـاریـخ را
بـا
سـاز دهـنے بـرایـت اجـرا مـیکـنم
فـقـط کــمے لـبانـت را جـلـو بـیــاور

 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخــت است ببـــازی

تمــــامــــ احـساس پاکـت را
و هنــــوز نفهمـیده باشی
اصلــــا دوستـــت داشــت ؟؟؟!!!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لبخند عکسها افسرده می شود
در خاطره ای که شادیمان نمی بخشد
از اندوه به شادمانی
شاهراهی بود
که در میانبر عشق
گمش کردیم
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه مداد رنگی ها مشغول بودند بجز مداد سفید.
هیچ کسی به او کار نمیداد.
همه می گفتند: تو به هیچ دردی نمی خوری.
یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند
مداد سفید تا صبح کار کرد .
ماه کشید. مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک تر شد .
صبح نوی جعبه مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به دنبال واژه ای میگردم!
تا قلمم راسیراب کنم
واین آخرین شاید هم آغازی برای فرداییست
که هنوز در راه نیست
و کاغذهای مچاله شده ی زباله دان گواه به این راز دارند
و این آیینه خسته تر از همیشه زیر غباری از دور تنها تصویر مرا بدونه هیچ واژه ای به سکوت فریاد می زند
امروز غبارت را به باد می دهند .
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببــــــــــار بــــــــاران….
مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ای دارمــــ کــــــــه یــــــــادم رفــــته…
آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــایش بـریــــــــزمـــــ…..
 
بالا