رمان «ملت عشق» اثریست عاشقانه؛ برخوردار از فرمی که می توان آن را دو رمان محسوب کرد در قالب یک رمان؛ دو روایت تودرتو که به صورت موازی روایت می شوند؛ اما در دو زمان مختلف جریان دارند. یکی قرنها پیش در شرق و یکی در زمان حال و در غرب (امریکا) بر این پایه اگرچه به ظاهر تفاوت های بسیار زیاد و اساسی باهم دارند اما از آنجا که بنمایه هردوی آنها عشق و تاثیر آن در زندگیست بی شباهت به هم نیستند. ملت عشق از یک سو داستان دلدادگي و از دیگر سو داستان رهايي است؛ از یک سو به عشق زمینی می پردازد و از دیگر سو به عشق معنوی و جنبه های عرفانی عشق و زندگی اشاره میکند.
این سویه های متقابل که در هر دو خط داستان دیده می شود از جمله جذابیت های اصلی این رمان محسوب می شود که الیف شافاک با چیره دستی با کنارهم قرار دادن این عناصر خط و ربطی برای نزدیک شدن و پیوند خوردن این دو داستان به وجود آورده است.
یکی از دو خط اصلی داستانی ملت عشق ماجرای زندگي آرام و يكنواخت زني امریکایی به نام «اللا» در آستانه چهل سالگي است. زنی که در طول بیست سال زندگی مشترک عادتها، نيازها و سليقههاي او تغيير نكرده و شب و روز بر اساس برنامهای از پیش مشخص به صورتی يكنواخت و منظم و عادي همواره خود را وقف خانواده (فرزندان و شوهرش) کرده و خواستهها و نیازهایش را برمبنای جهت حرکت خانواده تنظیم کرده است. اما گویی تنها یک تلنگر کافی بود تا یکباره همه چیز عوض شود پرده کنار رفته و ماهیت ملالآور برخی چیزهای مهم در زندگی او و همچنین حقیقت نهان بسیاری از روابط او و اطرافیانش آشکار می شود.
نقطه آغاز داستان آنجاست که اللا دگرگون شده و به شکلی دیگر به آدمها و روابطش با آنها می نگرد. او در این زمان ویراستاری کتابی را بر عهده می گیرد که نویسندهای اسکلاتلندی درباره رابطه مولانا و شمس نوشته است. خواندن متن کتاب و جنبه های عرفانی آن و ارتباط با نویسنده کتاب از طریق اینترنیت دور تازه ای را در زندگی اللا آغاز میکند. او چنان شیفته اندیشه و افکار فلسفی و عرفانی مولانا شده که در ادامه به قونیه سفر می کند ...
داستان در این بخش ها شکل دانای کل را دارد اما داستان در باب زندگانی مولانا و شمس که در لابلای آن به طور موازی روایت می شود به شکل اول شخص روایت شده و بیش از ۲۰ راوی مختلف دارد که شخصیت های آن رمان را تشکیل می دهند. این تمهید بستری را فراهم آورده که نویسنده فرمهای مختلف را بیازماید اما همواره با رعایت اعتدال از دشوار ساختن متن که به گریزان شدن مخاطب می انجامد پرهیز می کند. شافاک در این رمان از خود سیمای داستان گویی چیره دست را به نمایش گذاشته که هم به فراز و فرودهای داستانی اهمیت می دهد و هم به ظرافتهای فرمی و مهم به محتوای فلسقی و عرفانی که به غنی شدن رمان انجامیده است. رمان او به خصوص می تواند مورد پسند خوانندگانی که به داستانهایی برخوردار از تم عرفانی علاقه دارند قرار بگیرد.
ملت عشق
ترجمه ارسلان فصیحی
ترجمه ارسلان فصیحی