تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
کنارم میمانی یا میروی
نمیدانی با رفتن تنها ارزوی مرگ میکنم
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محملها
اهای تویی که همش میگفتی عاشقمی
الان کجای تا ببینی اشکهای شبانه ام را
امشب کمند زلف تو را تاب دیگری است
ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی؟
ارام نامت را میاورم تا عاشقانت مرا نبیند
تا مبادا مرا به نابودی بکشانن به جرم عاشق بودن تو
وای از این افسردگان فریاد اهل درد کو؟
ناله ی مستانه ی دل های غم پرورد کو؟
دلم را برگردان که تو زوردتر از من دلم را دزدیدی
وقتی من هنوز هم نمیتوانم دلت را بدزدم چه کنم
تا عاشقم شوی
یاد باد آنکه چو چشمت به عتابم میکشت
معجز عیسویت بر لب شکرخا بود
اشکهایم را تقدیمت میکنم
اخر از روزی که عاشقت شدم بخاطر دوریت اشک شده مهمان چشمانم
ما رند خرابیم و تویی میر خرابات
ما اهل خطاییم و خطاپوش تویی تو
سزاوار نیست وقتی میگویم دوستت دارم
تنها لبخندی بزنی و بگویی متشکرم
مرا باید که جان و تن نماند
و گر هر دو بماند من نماند
در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما، پرنده پر نمی زند
gfh
لبانی را که صدها حرف شیرین داشت کنون لبهای سرد مرگ میبوسد
دلم از غصه لبریز است
صدای استخوان برگهای خشک
در زیر قدمهایم
به گوشم باز میگوید که پاییز است
تو همچون بهار
من همچون زمستان
کافیست بهار من مرا در اغوشش گیری تا یخهایم باز شود
در عشق تو پروای بد اندیشم نیست
سرمستم و اندیشه و تشویشم نیست
هرگاه دور میشوی میخواهم فریاد بزنم از دلتنگی
اخر نمیدانی در نبودت چه میکشم
ما زه یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم
مائیم ونوای بی نوائی
بسم الله اگر حریف مایی
ماییم که در پای تو چون خاک رهیم
مدهوش و ز دست رفته از یک نگهیم
نگاه همیشه منتظرم را بی پاسخ نگذار
که حق دل عاشقم نیست
ماییم که در پای تو چون خاک رهیم
مدهوش و ز دست رفته از یک نگهیم
تو همای سعادتی ز چه روی
صید غم گشته ای چو بوتیمار؟
در نگاهت چیست
که اینگونه مرا مجذوب میکند
نمیدانم
اما میدانم خیلی دوستت دارم
لحظه ای که نبینمت لحظه مرگم هست
کاش همیشه کنارم بودی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |