سالــــها با جور لیـــــــلا ساخــــــتی *** مــــن کنارت بودم و نشناخـــتی
یافتم ان نکته که می خواستمش باشکوفایی خورشید گل افشانی لبخندتو اراستمش ............................سالــــها با جور لیـــــــلا ساخــــــتی *** مــــن کنارت بودم و نشناخـــتی
هرکه رادیدم ازمجنون وعشقش قصه گفتسالــــها با جور لیـــــــلا ساخــــــتی *** مــــن کنارت بودم و نشناخـــتی
سلام توانی مانده برای انتظار آمدنت کاش انتظار به سر آید یا عمرمهرکه رادیدم ازمجنون وعشقش قصه گفت کاش میگفتند چه برلیلاگذشت
سلام توانی مانده برای انتظار آمدنت کاش انتظار به سر آید یا عمرم
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می كند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،
آن وقت من اشتباه می كنم و او
با اشتباه های دلم حال می كند.
دیروز یك فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آن وقت ها كه خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟!
یارب چه آمده بر سر گیرنده ها
که رد شیطان را مدام اشتباه می گیرند
رسیدن گل ونسرین به خیروخوبی باددعایت می کنم، عاشق شوی روزی
بفهمی زندگی بی عشق نازیباست
دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی
به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی
بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها
بخوانی نغمه ای با مهر
دعایت می کنم، در آسمان سینه ات
خورشید مهری رخ بتاباند
دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی
بیاید راه چشمت را
سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر
سلام بهارتون خوشسلام توانی مانده برای انتظار آمدنت کاش انتظار به سر آید یا عمرم
رسیدن گل ونسرین به خیروخوبی باد
بنفشه شادوکش امدسمن صفااورد
دل به امیدصدایی که مگردرتورسدتوی بازار صداقت کمی ارزانی بود
کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
شبت خوووووووووووووش
دل به امیدصدایی که مگردرتورسد
ناله ها کرددراین کوه که فرهادنکرد
می گذرم ازاین روزاغمگین ترازهمیشهدل پیش تو و دیده به جای دگرستم
تا خلق نداند که تورا می نگرستم
مانسنجیده پی فرزین اوهنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
تمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد
که تو یکشب بگویی دوست داری تو می دانم
مهره های عمرمن نیمش برفتتمام آرزوهایم زمانی سبز می گردد
که تو یکشب بگویی دوست داری تو می دانم
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
و من امشب قسم خوردم تو را هرگز نرنجانم
تاتو نگاه ميكني كار من آه كردن استمهره های عمرمن نیمش برفت
مهره های اوتمامش کامل است
ترانگاه می کنم که خفته ای کنارمنپس ازتمام انتظارعذاب واضطراب منترانگاه میکنم که دیدنی ترین تویی وازتوحرف می زنم که گفتنی ترین توییتاتو نگاه ميكني كار من آه كردن استاي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است
ياد ايامي كه در گلشن فغاني داشتمترانگاه می کنم که خفته ای کنارمنپس ازتمام انتظارعذاب واضطراب منترانگاه میکنم که دیدنی ترین تویی وازتوحرف می زنم که گفتنی ترین تویی
مطرب عشق عجب سازونوایی داردنقش هرنغمه که زدراه به جایی داردياد ايامي كه در گلشن فغاني داشتم در ميان لاله و گل آشياني داشتم
مطرب عشق عجب سازونوایی داردنقش هرنغمه که زدراه به جایی دارد
من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
دست من گیر که این دست همانست که من
سالها از غم هجران تو بر سر زده ام
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |