مرا به جرم صداقت ... دوباره باز شکستی
و من که هیچ نگفتم ... چه اشتباه بزرگی
" فرزانه سلیمانی "
یا به زندان فراقش بی نشان خواهم شدن
یا گریبان وصالش بی خبر خواهم گرفت
یا بهار عمر من رو به خزان خواهد نهاد
یا نهال قامت او را به بر خواهم گرفت
یا به پایش نقد جان بی گفت وگو خواهم فشاند
یا زدستش آستین بر چشم تر خواهم گرفت