مشاعرۀ سنّتی

سوگل 2

عضو جدید
یکی درد و یکی درمان پسندد / یک وصل و یکی هجران پسندد /
من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکی درد و یکی درمان پسندد / یک وصل و یکی هجران پسندد /
من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد
دوستی برگ گلی نیست که بر باد رود
تشنه را آب محال است که از یاد رود
 
  • Like
واکنش ها: floe

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
شمس الحق تبریزی! از خلق چه پرهیزی
اکنون که در افکندی صد فتنه ی فتانه

هر نامه را به نام و به عنوان هر كه بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
تا عشق چون نسيم به خاكسترم وزد
شك از تو وام كردم و در باورم زدم

دوست جونا من تشکر ندارم بعدا جبران میکنمok
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر نامه را به نام و به عنوان هر كه بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
تا عشق چون نسيم به خاكسترم وزد
شك از تو وام كردم و در باورم زدم
دوست جونا من تشکر ندارم بعدا جبران میکنمok

من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

که دلپسند تو ای دوست دلبخواه منست:gol:
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من
به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

تا صبحدم به ياد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره كرديم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
 

سوگل 2

عضو جدید
من پر از نورم و شن

و پر از دارو درخت

پرم از راه،از پل،از رود،از موج

پرم از سایه ی برگی در آب:

چه درونم تنهاست.



 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا صبحدم به ياد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره كرديم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
دلبر از ما به صد امید ستد اول دل
ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریم

من پر از نورم و شن


و پر ازدارو درخت

پرم از راه،از پل،از رود،از موج

پرم از سایه ی برگی درآب:

چه درونم تنهاست.
تا تنهایم، هم نفسم یاد کسی است
چون هم نفسم کسی شود، تنهایم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرا عمری به دنبالت کشاندی
سرانجامم به خاکستر نشاندی
ربودی دفتر دل را و افسوس
که سطری هم از این دفتر نخواندی

یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد

درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد:gol:
 

سوگل 2

عضو جدید
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از ديده روان خواهد بود

چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از ديده روان خواهدبود

چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قيامت نگران خواهدبود
در آب و رنگِ رُخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم

[FONT=times new roman, times, serif]چــو نقـشش دسـت داد اوّل رقـــم بـر جـان سپــاران زد:gol:[/FONT]
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آب و رنگِ رُخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم

[FONT=times new roman, times, serif]چــو نقـشش دسـت داد اوّل رقـــم بـر جـان سپــاران زد:gol:[/FONT]
ديده رادستگه درَ و گهر گرچه نماند
بخورد خونی وتدبير نثاری بکند
حافظ:gol:
 

khoshhal

عضو جدید
دل میرود زدستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا:cry::D
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=&quot]با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود[/FONT]
[FONT=&quot]بیچاره من که ساخته از آب و آتشم [/FONT]:gol:
مـا پـِی ِ سایـۀ سَـروَش به تلاشیم همـه

او ز پنـدار من خسته نهان است هنوز:gol:
[FONT=times new roman, times, serif] [/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا