مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکسته تقدیر و ،‌ شکسته تدبیر و ، شکسته تصویرم ...!

بغل بغل بغضم ، نفس نفس مرگم ، ولی نمیمیرم...!

 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشك گرم و آه سرد و روي زرد و سوز دل
حاصل عشقند و من اين نكته مي ‌دانم چو شمع

 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
... ز ڪدام ره رسیدی؟ ز ڪدام دَر گذشتی؟
... ڪه ندیده، دیده ناگہ بہ درون دل فتادے؟


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
... ز ڪدام ره رسیدی؟ ز ڪدام دَر گذشتی؟
... ڪه ندیده، دیده ناگہ بہ درون دل فتادے؟



شعرتون تکراریه#70320

یا گل نورسته شو، یا بلبل شوریده باش
یا چراغ خانه، یا آتش به جان پروانه باش

فروغی بسطامی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب است و ... در به در ِ كوچه هاي پر دَردم ..
فقير و خسته بدنبال " دوست " ميگردم ..
اسير ظلمتم ..
رفيق كجا ماندي ..
به اعتبار توست ، كه فانوس نياوردم . .

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این
آمـــاده ی صـــد گریــه ام از اشتیــاق کیست این

وحشی بافقی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناز بودی ناز کردی من خریدارت شدم
آمدی با جان و دل سر گرم بازارت شدم

ای همه زیبایی ات در واژه ها جاری شده
شعربودی شعرگویان محو دیدارت
شدم
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر[FONT=&quot]
[/FONT]
این همه فاصله کوتـــاه شود در نظرم[FONT=&quot]

[/FONT]
بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم[FONT=&quot]
[/FONT]
پدر عشـــق بسوزد کـــه درآمد پدرم

 

یورال

عضو جدید
تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر
این همه فاصله کوتـــاه شود در نظرم

بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم
پدر عشـــق بسوزد کـــه درآمد پدرم



مریض عشق تو هرگز شفا نمی‌خواهد
چرا که درد از این دست، بی‌دوا خوب است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرو،مرو چه سبب زود،زود می بروی؟
بگو،بگو که چرا دیر،دیر می آیی؟

نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرو،مرو چه سبب زود،زود می بروی؟
بگو،بگو که چرا دیر،دیر می آیی؟

نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی

یادوصال می کنم دیده پرآب می شود
شرح فراق می کنم سینه کباب می شود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نشاط جوانی زپیران مجوی
که آب رفته باز نیاید به جوی

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو می روی و دیده من مانده به راهت
ای ماه سفر کرده خدا پشت و پناهت
ای روشنی دیده سفر کردی و دارم
از اشک روان اینه ای بر سر راهت

تو همچو صبحی ومن شمع خلوت سحرم
تبسمی کن وجان بین که همی سپرم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا