مشاعرۀ سنّتی

[behrooz civil]

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

 

[:)fatemeh]

ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

من دوزخم اجازه ندارم بهشت را
بگذار تلخ گریه کنم سرنوشت را

 

[behrooz civil]

من دوزخم اجازه ندارم بهشت را
بگذار تلخ گریه کنم سرنوشت را

ای کاش سحـر نایـد و خورشید نـزایـد
کامـشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست
​

 

[:)fatemeh]

ای کاش سحـر نایـد و خورشید نـزایـد
کامـشب قمر این جا قمر این جا قمر اینجاست
​

تا به کی خیره به بی رهگذری زل بزنم؟
هی به دیوانگی خواجه تفال بزنم؟

 

[behrooz civil]

تا به کی خیره به بی رهگذری زل بزنم؟
هی به دیوانگی خواجه تفال بزنم؟

می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست


آن زمان، هر دل فقط یک بار عاشق می شود


​

 

[:)fatemeh]

می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست


آن زمان، هر دل فقط یک بار عاشق می شود


​

دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد

 

[behrooz civil]

دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد

دلت آبی تر از دریا رفیقم

به کامت شادی دنیا رفیقم

الهی دائما چون گل بخندی

شب و روزت خوش و زیبا رفیقم . . .

 

[:)fatemeh]

دلت آبی تر از دریا رفیقم

به کامت شادی دنیا رفیقم

الهی دائما چون گل بخندی

شب و روزت خوش و زیبا رفیقم . . .

ماه پوشیده به سمت تو سر و رویش را
دشت برداشته از منظره آهویش را
موج ها سرد و خجالت زده برمی گردند
که نداریم کمی پیش و خم مویش را

 

[behrooz civil]

ماه پوشیده به سمت تو سر و رویش را
دشت برداشته از منظره آهویش را
موج ها سرد و خجالت زده برمی گردند
که نداریم کمی پیش و خم مویش را

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم


چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم


​

 

[یورال]

‏مبین که دست من از مالِ این جهان خالیست
دلم پُر است، از این بیشتر چه می‌خواهی؟

 

[:)fatemeh]

‏مبین که دست من از مالِ این جهان خالیست
دلم پُر است، از این بیشتر چه می‌خواهی؟

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه!

 

[yamaha R6]

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه!

هردم از این باغ بری میرسد. نغزتر از نغزتری میرسد

 

[:)fatemeh]

هردم از این باغ بری میرسد. نغزتر از نغزتری میرسد

دور از تو ستون خانه غم شده ام
بار غم عالم همه بر دوش من است

 

[یورال]

ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوست تر دارم تو را

 

[behrooz civil]

اسمان نگاه خسته ي من
خانه ي ابرهاي باران زاست!
نيستي و نبودنت تنها غصه ي افتابگردانهاست!

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم *** تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

 

[:)fatemeh]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم *** تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

دقیقا از کجا نقل قول گرفتین؟؟!


مبین به خنده من طرح بی خیالی را
همیشه گریه عاشق شبیه باران نیست

 

[behrooz civil]

دقیقا از کجا نقل قول گرفتین؟؟!


مبین به خنده من طرح بی خیالی را
همیشه گریه عاشق شبیه باران نیست

عه پس پست plant چرا محو شد ؟؟!!! من به اون جواب دادم حالا شعرش نیست !! به خدا بوووووود !!

ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوست‌تر دارم تو را

 

[*zahedan]

آری، گرفتارت شدم، از عشق تو شاعر شدم
اقرار پیشت می کنم، دل داده ام ، از ابتـدا ...

هادي ! دل را برده ای، بی آنکه خود دانی چِقدر..!؟
اکنون که هستم هَمرَهت، با من بِمان ، تا انتها ...

 

[یورال]

این چه رخسار است، گویا چهره پرداز بهار...
آب و رنگِ صد چمن را صرف یک گُل کرده است

این صائب هم عجب شاعری بوده

 

[:)fatemeh]

این چه رخسار است، گویا چهره پرداز بهار...
آب و رنگِ صد چمن را صرف یک گُل کرده است

این صائب هم عجب شاعری بوده

می دونم آقا بهروز! قسم نخورین.


تو که راهی شدی نمی دانی معنی بی قرار یعنی چه
مثل یک ماهواره تنها، گم شدن در مدار یعنی چه...

 

[mehdi.chem]

می دونم آقا بهروز! قسم نخورین.


تو که راهی شدی نمی دانی معنی بی قرار یعنی چه
مثل یک ماهواره تنها، گم شدن در مدار یعنی چه...

هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسزم که نجوشم

 

[:)fatemeh]

هزار جهد بکردم که سرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسزم که نجوشم

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است

 

[plant_biology]

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است

تا تواني دفع غم از خاطر غمناك كن
در جهان گرياندن اسان است اشكي پاك كن!

 

[behrooz civil]

تا تواني دفع غم از خاطر غمناك كن
در جهان گرياندن اسان است اشكي پاك كن!

نگرانم تو دلت این همه یک دنده نبود
یا اگر بود چنین از دل من کنده نبود
می شود روز به پایان برسد باز نیایی؟
کی دلم از نفس گرم تو آکنده نبود.
​

 

[baran256016]

دوستت می دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم

عشق بی هنگام من تا از گریبان سرکشید
از غـم رسـوا شدن سـر درگریبـان میکنم

 

[:)fatemeh]

دوستت می دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم

عشق بی هنگام من تا از گریبان سرکشید
از غـم رسـوا شدن سـر درگریبـان میکنم

من سوخته ام در تبم آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست

 

[behrooz civil]

من سوخته ام در تبم آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود، هم در غم عشق

اما نه چنین زار که اینبار افتاد.

 

[:)fatemeh]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود، هم در غم عشق

اما نه چنین زار که اینبار افتاد.

دوست دارم بعد مرگم باد تشییع ام کند
تا نباشم بیش از این باری به روی شانه ها

 

[mehdi.chem]

دوست دارم بعد مرگم باد تشییع ام کند
تا نباشم بیش از این باری به روی شانه ها

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

 

[یورال]

محدوده ی بازی من محدود شد با تو
شاهم ولی از کیش یک سرباز میترسم