ماهرخ با خط و خال منی
دلشدهٔ بی تن و توش توام
دلی کامد ز عشق دوست در جوش
بماند تا قیامت مست و مدهوش
تا کی از بود تو و نابود تو
درگذر از بود و از نابود خویش
نه دختر، اختری از برج شاهی
فروزان گوهری از درج شاهی
هیچ یاری به کم آزاریِ تنهائی نیست
دلنشین تر مگر از کنجِ قفس جائی هست؟
تا حدیث پنج و چار ای سافی مشکل که یکی چندصصدهزار ساقی
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم
من همان روز زفرهاد طمع ببریدم / که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
اول ز حرف صوت وجودم خبر نبود
در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
شرمنده زهره خانم من تشکرام تمام شده بخدا وگرنه تشکر میکردم
تشکر یادت نره
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |