مشاعرۀ سنّتی

[m_sh_eng]

لبت می بوسم و درد می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی

 

[anahita.m]

یا رب آن شاه وش ماهرخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یکدانه ی کیست

 

[*زهره*]

تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند
چنگ صبحی بدر پیر مناجات بریم

 

[magsod]

ماها تو سفر کردي و شب ماند و سياهي
نه مرغ شب از ناله‌ي من خفت و نه ماهي

 

[*زهره*]

یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان

 

[magsod]

نه وصلت ديده بودم کاشکي اي گل نه هجرانت
که جانم در جواني سوخت اي جانم به قربانت

 

[*زهره*]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[magsod]

کاروان آمد و دلخواه به همراهش نيست
با دل اين قصه نگويم که به دلخواهش نيست

 

[*زهره*]

تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه‌ی مرا در سیدای محب خموش

 

[magsod]

شمعي فروخت چهره که پروانه‌ي تو بود
عقلي دريد پرده که ديوانه‌ي تو بود

 

[mob]

دانی که را سزد صفت پاکی

آن کاو وجود پاک نیالاید

 

[shanli]

دشنامم ده که مست دشنام توام
مست سقط خوش خوش آشام توام

​

زهرابه بیار تا بنوشم چو شکر
من رام توام رام توام رام توام

 

[russell]

ميگريم و مي خندم ، ديوانه چنين بايد
ميسوزم وميسازم ، پروانه چنين بايد

مي كوبم ومي رقصم ، مي نالم وميخوانم
در بزم جهان شور، مستانه چنين بايد​

 

[shanli]

در عشق تو معرفت خطا دانستیم
چه عشق و چه معرفت کرا دانستیم

​

یک یافتنی از او به فریاد دو کون
این هست از آن نیست که ما دانستیم

 

[VRWH]

من در این كلبه خوشم تو در آن اوج كه هستی خوش باش
من به یاد تو خوشم تو به یاد هركه هستی خوش باش

 

[محـسن ز]

شرابی تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم زدنیا و شرو شورش

 

[shanli]

شد گلشن روی تو تماشای دلم
شد تلخی جور هات حلوای دلم

​

ما را ز غمت شکایتی نیست ولیک
ذوقی دارد که بشنوی وای دلم

 

[VRWH]

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

 

[محـسن ز]

زدست محبوب ندانم چون کنم
وز هجر رویش سینه جیحون کنم

 

[shanli]

مائیم که دل ز جسم و جوهر کندیم
مهر از فلک و جهان اغبر کندیم

​

از کبر جهان سبال خود میمالید
از دولت دل سبلت او را کندیم

​

 

[VRWH]

مارا نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق لقایییم

 

[russell]

مرا عهديست با جانان كه تا جان در بدن دارم
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم​

 

[shanli]

مائیم که گه نهان و گه پیدائیم
گه مؤمنو گه یهود و گه ترسائیم
تا این دل ما قالب هر دل گردد
هر روز به صورتی برون می‌آئیم

 

[محـسن ز]

من آن شقایقم که به جرم تبسمی
عمری دریده دامن و خوناب خورده ام

 

[mob]

من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را

به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلاخود را

 

[saeed99]

من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را

به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلاخود را

با درود

ای هفت مدبر که بر این پرده سرائید
تا چند چو رفتید دگر باره برآئید؟
ناصر خسرو
​

 

[*زهره*]

دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی

 

[azadeh_arch _eng]

يا رب ان نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از دست حسود چمنش

 

[*زهره*]

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

 

["eli"]

ي بده!

ي بده!

شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمتست چنین شب که دوستان بینی