مشاعرۀ سنّتی

[Mehr noosh]

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه اراست مرا

اینک در حیرت این نیستی
دیگر نمی دانی که چیستی

 

[بسیجی]

اینک در حیرت این نیستی
دیگر نمی دانی که چیستی

یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم
زان پیش که کوزه ها کنند از ما
(خیام)

 

[Mehr noosh]

آه... که تو گمشده ای
شاید فراموش شده ای

 

[gh_engineer]

حافظ

حافظ

آه... که تو گمشده ای
شاید فراموش شده ای

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

 

[Mehr noosh]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

تو اين‌جائي و نفرين شب بي‌اثر است.
در غروب نازا، قلب من از تلقين تو بارور مي‌شود.


شاملو

 

[naghmeirani]

تو اين‌جائي و نفرين شب بي‌اثر است.
در غروب نازا، قلب من از تلقين تو بارور مي‌شود.


شاملو

دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من

هاتف غیب ندا داد که آری بکند

 

[Mehr noosh]

دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من

هاتف غیب ندا داد که آری بکند

در شگفتم كه در اين مدت ايام فراق[FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]برگرفتي ز حريفان دل و دل مي‌دادت[/FONT]

 

[بسیجی]

در شگفتم كه در اين مدت ايام فراق
[FONT=&quot]برگرفتي ز حريفان دل و دل مي‌دادت[/FONT]

تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری؟

 

[physic]

ياران همنشين همه از هم جدا شدند

ماييم و استانه ي دولت پناه تو

 

[suratak]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

 

[بسیجی]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

دامن علقمه وباغ گل یاس یکیست قمر هاشمیان بین همه ناس یکیست
سیر کردم عدد ابجد ودیدم به حساب نام زیبای ابا صالح و عباس یکیست

 

[RaminPSLP]

تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری​

همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری​

تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی​

غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری​

 

[naghmeirani]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

داده‌ام باز نظر را به تذروی پرواز

بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند

 

[shanli]

دوش ارچه هزار نام بر ننگ زدم
بر دامن آن عهد شکن چنگ زدم

​

دل بر دل او نهادم از شوق وصال
هم عاقبت آبگینه بر سنگ زدم

 

[naghmeirani]

دوش ارچه هزار نام بر ننگ زدم
بر دامن آن عهد شکن چنگ زدم

دل بر دل او نهادم از شوق وصال
هم عاقبت آبگینه بر سنگ زدم

مشکين از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی

ترسم کز اين چمن نبری آستين گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی

 

[Mehr noosh]

مشکين از آن نشد دم خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی

ترسم کز اين چمن نبری آستين گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی‌کنی

يا رب امان ده تا باز بيند
چشم محبان روي حبيبان

 

[naghmeirani]

يا رب امان ده تا باز بيند
چشم محبان روي حبيبان

نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو

که مستحق کرامت گناهکارانند

 

[shanli]

در عشق تو معرفت خطا دانستیم
چه عشق و چه معرفت کرا دانستیم
یک یافتنی از او به فریاد دو کون
این هست از آن نیست که ما دانستیم

 

[بسیجی]

در عشق تو معرفت خطا دانستیم
چه عشق و چه معرفت کرا دانستیم
یک یافتنی از او به فریاد دو کون
این هست از آن نیست که ما دانستیم

مزن بیهوده لاف عشق جامی
فان العاشقین لهم علامات

 

[mahsa mahram]

تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاک دعوای دها انت و تلک الایام

 

[naghmeirani]

تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاک دعوای دها انت و تلک الایام[/quote
من صراحي نيم اي ساقي عشق
خون من بر در ميخانه مريز

 

[Aseman Etemaad]

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت!

 

[محـسن ز]

تو كه بر مراد خويشي مشنو زنا مرادان
نه فسانه محبت نه ترانه جدايي

 

[naghmeirani]

تو كه بر مراد خويشي مشنو زنا مرادان
نه فسانه محبت نه ترانه جدايي

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

 

[Aseman Etemaad]

در صبح آشنایی شیرینمان تورا​

گفتم که مرد عشق نئی باورت نبود​

در این غروب سرد جدایی هنوز هم​

می خواهمت چو روز نخستین ولی چه سود؟







سلام به همه​

 

[محـسن ز]

در كار گلاب وگل حكم ازلي اين بود
كاين شاهد بازاري وآن پرده نشين باشد
هر كو نكند فهمي زين كلك خيال انگيز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد

سلام

 

[naghmeirani]

در صبح آشنایی شیرینمان تورا


گفتم که مرد عشق نئی باورت نبود


در این غروب سرد جدایی هنوز هم


می خواهمت چو روز نخستین ولی چه سود؟ ​

سلام به همه​

سلام
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند, ناز آرند

که با این درد اگر دربند درمانند, درمانند
http://www.iran-eng.com/reputation.php?p=705887 http://www.iran-eng.com/report.php?p=705887

 

[naghmeirani]

در كار گلاب وگل حكم ازلي اين بود
كاين شاهد بازاري وآن پرده نشين باشد
هر كو نكند فهمي زين كلك خيال انگيز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد

سلام

در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود

 

[shanli]

در هر فلکی مردمکی می‌بینم
هر مردمکش را فلکی می‌بینم

​

ای احوال اگر یکی دو می‌بینی تو
بر عکس تو من دو را یکی می‌بینم

 

[naghmeirani]

در هر فلکی مردمکی می‌بینم
هر مردمکش را فلکی می‌بینم

ای احوال اگر یکی دو می‌بینی تو
بر عکس تو من دو را یکی می‌بینم

من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی