مشاعرۀ سنّتی

[Aseman Etemaad]

مگذار سختی های این راه نفس گیر
پروانه امید را آسان بگیرد
روزی می آید تا که سقف زندگی را
باهم بسازیم و دلم سامان بگیرد

 

[shanli]

دل آمد و گفت هست سوداش دراز
شب آمد و گفت زلف زیباش دراز

سرو آمد و گفت قد و بالاش دراز
او عمر عزیز ماست گو باش دراز

 

[محـسن ز]

زلف خاتون ظفر شیفته پرچم تست
دیده فتح ابد عاشق جولان تو باد

 

[Aseman Etemaad]

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند​

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی​

 

[shanli]

یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز
تابد به تو اینچنین مه جان‌افروز

در تاریکیست آب حیوان تو مخسب
شاید که شبی در آب اندازی پوز

شب همگی به خیر...خوب بخوابید..(گل) (گل)

 

[Aseman Etemaad]

یک شب چو ستاره گر نخسبی تا روز
تابد به تو اینچنین مه جان‌افروز

در تاریکیست آب حیوان تو مخسب
شاید که شبی در آب اندازی پوز

شب همگی به خیر...خوب بخوابید..(گل) (گل)

شبت رویایی عزیز!

زیر درخت نارنج[FONT=&quot]
[/FONT]کهنه های کتان را می شوید[FONT=&quot]
[/FONT]چشمانی از سبزه دارد و آوازی از بنفشه ها[FONT=&quot]
[/FONT]دریغا عشق![FONT=&quot]
[/FONT]زیر درخت نارنج پر شکوفه[FONT=&quot]!!!

[/FONT]

 

[russell]

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامتگر بی کار کجاست

 

[Aseman Etemaad]

تو را به ساحل شعرم هنوز می خوانم​

اگر چه اسکله ی انتظار یعنی تو​

قرار شد که به شعری تو را خلاصه کنم​

خلاصه تر !؟ تب شبهای تار یعنی تو


شرمنده راسل جان تشکرام تموم شدن!
​

 

[russell]

تو را به ساحل شعرم هنوز می خوانم​

اگر چه اسکله ی انتظار یعنی تو​

قرار شد که به شعری تو را خلاصه کنم​

خلاصه تر !؟ تب شبهای تار یعنی تو


شرمنده راسل جان تشکرام تموم شدن!
​

تشکرهای منم ته کشیده آسمان !

وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم
كه در طريقت ما كافريست رنجيدن

 

[Aseman Etemaad]

نغز گفت آن بت ترسا بچه ی باده فروش​

شادی روی کسی خور که صفایی دارد!!​

 

[russell]

در نهانخانه ی یادم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،عطر صد خاطره پیچید!

 

[محـسن ز]

در ویشم و بکوی تو چادر زدم به شوق
یا از درم بخشم بران یا نمیروم

 

[Mahdi JooN]

من با لبان سرد نسیم صبح
سر می کنم ترانه برای تو
من آن ستاره ام که درخشانم
هر شب در آسمان سرای تو

 

[fandak]

من با لبان سرد نسیم صبح
سر می کنم ترانه برای تو
من آن ستاره ام که درخشانم
هر شب در آسمان سرای تو

وفا مجوي ز دشمن که پرتوي ندهد
چو شمع صومعه افروزي از چراغ کنشت
مکن به نامه سياهي ملامت من مست
که آگه است که تقدير بر سرش چه نوشت
قدم دريغ مدار از جنازه حافظ
که گر چه غرق گناه است مي‌رود به بهشت

 

[Mahdi JooN]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

 

[mkf]

زندگی مثل پیانوست، دکمه های سفید برای شادی و دکمه های سیاه برای غم اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سیاه و سفید را با هم فشار داد.

 

[fandak]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

دلا خو کن به تنهایی
که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد
که از تنها بپرهیزد

 

[بارانی]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]در من ترانه های قشنگی نشسته اند[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند[/FONT]

 

[laleh_a]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]در من ترانه های قشنگی نشسته اند[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند[/FONT]

دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی
چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد

 

[بارانی]

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،​

گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛​

ترا من چشم در راهم.​

 

[Aseman Etemaad]

fandakعزیز
پستتون باید ادیت می شد.....

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام،​

گرم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم؛​

ترا من چشم در راهم.​

من و همصحبتی اهل ریا دورم باد​

از گرانان جهان رطل گران مارا بس​

 

[Mahdi JooN]

سايه ئي روي سايه ئي خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسي روي گونه ئي لغزيد
بوسه ئي شعله زد ميان دو لب

 

[Aseman Etemaad]

باز کن پنجرهها را که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه کنار هر برگ
شمع روشن کرده است ........

 

[hamid_61]

تو ای خیال دلخواه زیبا تری از آن ماه​

کز اشک شوق دادم یک عمر شت وشویت​

 

[رنگ خدا]

تاخاک مرا به قالب امیخته اند
بس فتنه که ا ز خاک برانگیختند

 

[Aseman Etemaad]

دقت نکرده ای به غزل های من مگر؟​

این روزها عجیب کبوتر کبوترند!​

 

[russell]

در شگفت از آن همه گلهای خوش،
آرزو داری که هر یک را ببویی ،
پس نباید پر غضب خود را ملامت کنی

 

[رنگ خدا]

دقت نکرده ای به غزل های من مگر؟


این روزها عجیب کبوتر کبوترند!​

دلا تا کی در این کاخ مجازی
کنی مانند طفلان خاک بازی

 

[رنگ خدا]

در شگفت از آن همه گلهای خوش،
آرزو داری که هر یک را ببویی ،
پس نباید پر غضب خود را ملامت کنی

یک قطره اب بود با دریا شد
یک ذره خاک و با زمیت یکتا شد

 

[Aseman Etemaad]

در آن زمان که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم!