تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
از دست زمانه تیر باید بخوری
دائم غم ناگزیر باید بخوری
صد مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست
بچه!تو هنوز شیر باید بخوری
تاكي غم آن آن خورم كه دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پركن قدح باده كه معلومم نيست
كاين دم كه فرو برم بر آرم يا نه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |