دو تنها دو سرگردان دو بيکسدوستی با هر که کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هر جا که ساختم لانه ی صیاد شد
دو دامت در کمين از پيش از پس!
بيا تا حال يکديگر بدانيم
مراد هم بجوييم ار توانيم
که ميبينم در اين دشت مشوش
چراگاهي ندارد ايمن و خوش
که خواهد شد بگوييد اي حبيبان
رفيق بيکسان يار غريبان
مگر خضر مبارک پي در آيد
ز يمن همتش کاري گشايد