مشاعرۀ سنّتی

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
دوستی با هر که کردم خصم مادرزاد شد
آشیان هر جا که ساختم لانه ی صیاد شد
دو تنها دو سرگردان دو بي‌کس
دو دامت در کمين از پيش از پس!

بيا تا حال يک‌ديگر بدانيم
مراد هم بجوييم ار توانيم

که مي‌بينم در اين دشت مشوش
چراگاهي ندارد ايمن و خوش

که خواهد شد بگوييد اي حبيبان
رفيق بي‌کسان يار غريبان

مگر خضر مبارک پي در آيد
ز يمن همتش کاري گشايد
:gol:
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب پرسه های عاشقی ام صبح روز بعد
باران که روی صورت من زد تمام شد


....
صبح بخیر:gol:
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت
واکنون شدم به مستان چون ابروی تو مائل

(صبح زیبای همگی بخیر!)
:gol:
 
آخرین ویرایش:

hamid_61

عضو جدید
لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا


مگر آنگه که کند گوزه گر از خاک سبویم


"سعدی"


صبح شما هم به خیر
 
آخرین ویرایش:

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای از روزی که عشق هم پاک شود
صحنه ی زندگیم غمگین ودردناک شود
وای از روزی که در سرا پای وجود
عشق هم محو شد با همه بود ونبود
 

russell

مدیر بازنشسته

دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نبود
دائما يكسان نباشد كار دوران غم مخور
 

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزگاریست که ما نگران میداری
ملصان را نه به وضع دگران میداری
 

neda_eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزگاریست که ما را نگران میداری
مخلصان را نه به وضع دگران میداری
 

russell

مدیر بازنشسته
ياد باد آنكه سر كوي توام منزل بود
ديده را روشني از خاك درت حاصل بود
 

sisah

عضو جدید
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند

شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
 

russell

مدیر بازنشسته
در این زمانه بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را
برای این همه ناباور خیال پرست
 
  • Like
واکنش ها: cute

cerulean.del

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
اری شود ولیک بخون جگر شود
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم گرفته از این روزها چه کنم
سکوت داد غزل یا دعا چه کنم
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو
 

cerulean.del

عضو جدید
کاربر ممتاز
وفاوعهدنکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که ادمی بچه ای شیوه ی پری داند
 

russell

مدیر بازنشسته
دردم نهفته به ز طبيبان مدعي
باشد كه از خزانه ي غيبم دوا كنند
 

cerulean.del

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین
خلاف مذهب انان جمال اینان بین
 

russell

مدیر بازنشسته
شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
نظر بــــــه روی تــــــــو کــوری چشم اعدا را
 

russell

مدیر بازنشسته
دیوانه منم من ،که روم خانه به خانه

هر در که زنم خانه تویی یار

در خانه تویی ،پرتو کاشانه تویی تو

در میکده باده جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بت خانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه
 

cerulean.del

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا