مشاعرۀ سنّتی

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
رهرو آن نیست که گهی تند وگهی خسته رود/رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا....سر ها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
دوش می آمدو رخساره بر افروخته بود..........تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
دلم را مشکن و در پا مینداز..............که دارد در سر زلف تو مسکن
 

(Omid(M

عضو جدید
تازیان را غم احوال گران باران نیست...پارسایان ومددی تا خوش و اسان بروم
مکن کاری که بر پا سنگت آیو/جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند/تو را از نامه خواندن ننگت آیو
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
مکن کاری که بر پا سنگت آیو/جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند/تو را از نامه خواندن ننگت آیو
وصل تواجل را ز سرم دور همي داشت---از دولت هجر تو كنون دور نماندست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا