مشاعرۀ سنّتی

t.askari

عضو جدید
بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم ؛ نه عقل ماند و نه هوشم
 

نارون آبي

عضو جدید

يا خمش سازي خروش بي شكيبم را
يا ترا من شيو ه اي ديگر بياموزم
دانم از درگاه خود مي رانيم،اما
تا من اينجا بنده تو آنجا خدا باشي
سرگذشت تيره من سرگذشتي نيست
كز سرآغلز و سرانجامش جدا باشي
چيستم من زاده يك شام لذتبار
ناشناسي پيش ميراند دراين راهم
 

نارون آبي

عضو جدید

من از شب تاريك و تير مي ترسم
دلم اسير طلسم دروغ آ‍زادي است
كه از غل و زنجير اين اسير مي ترسم
بمان كنار بستر من هبوط نزديك است
ميان خواب و خيال از كوير مي ترسم
ببين براي تو مردن بهانه لازم نيست
ولي از اينكه بگويي بمير مي ترسم
 

نارون آبي

عضو جدید
مرغی اسیرم

ز پشت میله های سرد و تیره

نگاه حسرتم حیران برویت

در این فکرم که دستی پیش آید

و من ناگه گشایم پر بسویت
 

TELLI

عضو جدید
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی

یاد باد آن‌که نهانت نظری با ما بود
رَقَم مِهر تو بر چهره ما پیدا بود

یاد باد آن‌که چو چَشمت به عِتابم می‌کُشت
مُعجِزِ عیسویت در لب شکّرخا بود

یاد باد آن‌که صَبوحی زده در مجلس اُنس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

یاد باد آن‌که رُخَت شمعِ طرب می‌اَفروخت
وین دلِ سوخته پروانهٔ ناپروا بود

یاد باد آن‌که در آن بَزمگه خلق و ادب
آن که او خندهٔ مستانه زدی صَهبا بود

یاد باد آن‌که چو یاقوتِ قدح خنده زدی
در میان من و لَعل تو حکایت‌ها بود

یاد باد آن‌که نگارم چو کمر بَربستی
در رکابش مَهِ نو پیکِ جهان‌پیما بود

یاد باد آن‌که خرابات‌نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود

یاد باد آن‌که به اِصلاح شما می‌شد راست
نظم هر گوهر ناسُفته که حافظ را بود
 

t.askari

عضو جدید

اين دروغ است كه مي گويند دل به دل راه دارد
دل من غرقه به خون است,دل او خبرندارد

ز غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که بر او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
 

t.askari

عضو جدید
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی

کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
 

t.askari

عضو جدید
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
 

t.askari

عضو جدید
دانی که چرا در میان میوه ها سیب نکوست
چون نیمی رخ عاشق است و نیمی رخ دوست
زردی رخ عاشق است و سرخی رخ دوست
به که چه زیباست دو دوست در یک پوست
 

t.askari

عضو جدید
تو بدری و خورشید تو را بنده شده ست
تا بنده تو شده ست تابنده شده ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده ست
 

رسول فهیم

عضو جدید
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست
 

نارون آبي

عضو جدید
تن از نامهربانی ها فسرده
دل از بی همزبانی ها شکسته
ز حسرت پای در دامن کشیده
به خلوت سر به زیر بال برده
دو تنها دو سرگردان دو بی کس
به خلوتگاه جان با هم نشستند
زبانی بی زبانی را گشودند
سکوت جاودانی را شکستند
میپرسید ای سبکباران می پرسید
که این دیوانه از خود بدر کیست
چه گویم از که گویم با که گویم
که این دیوانه را از خود خبر نیست
به آن لب تشنه می مانم که ناگاه
به دریایی درافتد بی کرانه
لبی از قطره آبی تر نکرده
خورد از موج وحشی تازیانه
مپرسید ای سبکباران مپرسید
مرا با عشق او تنها گذارید
غریق لطف آن دریا نگاهم
مرا تنها به این دریا سپارید

فريدون مشيري
 

نارون آبي

عضو جدید
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در گریز از این زمان بی گذشت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در فغان، ازین ملال بی زوال[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رانده از بهشت عشق و آرزو[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مانده ام همه غم و همه خیال[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سرنهاده چون اسیر خسته جان[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درکمند روزگار بدسرشت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رو نهفته چون ستارگان کور[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در غبار کهکشان سرنوشت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می روم زدیده ها نهان شوم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می روم که گریه در نهان کنم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یا مرا جدایی تو می کشد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یا تو را دوباره مهربان کنم:gol:[/FONT]
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در گریز از این زمان بی گذشت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در فغان، ازین ملال بی زوال[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رانده از بهشت عشق و آرزو[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مانده ام همه غم و همه خیال[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سرنهاده چون اسیر خسته جان[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درکمند روزگار بدسرشت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رو نهفته چون ستارگان کور[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در غبار کهکشان سرنوشت[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می روم زدیده ها نهان شوم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می روم که گریه در نهان کنم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یا مرا جدایی تو می کشد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یا تو را دوباره مهربان کنم:gol:[/FONT]
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
 

رسول فهیم

عضو جدید
تن از نامهربانی ها فسرده
دل از بی همزبانی ها شکسته
ز حسرت پای در دامن کشیده
به خلوت سر به زیر بال برده
دو تنها دو سرگردان دو بی کس
به خلوتگاه جان با هم نشستند
زبانی بی زبانی را گشودند
سکوت جاودانی را شکستند
میپرسید ای سبکباران می پرسید
که این دیوانه از خود بدر کیست
چه گویم از که گویم با که گویم
که این دیوانه را از خود خبر نیست
به آن لب تشنه می مانم که ناگاه
به دریایی درافتد بی کرانه
لبی از قطره آبی تر نکرده
خورد از موج وحشی تازیانه
مپرسید ای سبکباران مپرسید
مرا با عشق او تنها گذارید
غریق لطف آن دریا نگاهم
مرا تنها به این دریا سپارید

فريدون مشيري

دلا منال ز بیداد و جور یارکه یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کز این فسانه و افسون مرابسی یادست
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شیوۀ چشمت فریبِ جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا