مشاعرۀ سنّتی

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
میان آینه اشک عکس روی تو دیدم
که خنده بر لب و چشمی به سوی من نگران داشت
نشان مهر در آن نقش دلفریب ندیدم
نگاه سوی من و دل به جانب دگران داشت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو در این کنج قفس بال و پرم می سوزی
گل من گریه مکن
که در ایینه ی اشک تو غم من پیداست
قطره ی اشک تو داند که غم من دریاست
 
آخرین ویرایش:

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو حُسنِ مطلع رنجیدن و بزرگ شدن
و خط قرمز دنیای کودکانه‌ی من
من و دوراهی و بیراهه‌ها و زوزه‌ی باد
و مانده‌ام که جواب تو را چه باید داد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در سوختن دلیرم در نغمه یکه تازم
چنگم که میخروشم شمعم که می گدازم
با بال نغمه هر صبح بر آسمان شوقم
با چنگ زهره هر شب در عرش اهتزازم
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاملن درسته...

فواره وار، سربه هوايي و سربه زير
چون تلخي شراب، دل آزار و دلپذير


ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسير
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
البته نظرِ شاعر اینه دوستِ عزیز....

رازِ دل با آب گفتم تا نگوید با کسی

عاقبت وردِ زبانِ ماهیِ دریا شدم
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم نظر شاعر رو گفتم.....ببخشید
موسیقی از صدای تو الگو گرفته شد
لبهات بی بدیل ترین ساز مانده است
تقلید توست شاخه نباتش اگر غزل
در انحصار خواجه ی شیراز مانده است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
:gol::gol::gol:

تو دیروز بر چشم من چشم بستی
به صد ناز در دیده من نشستی
مرا با دو چشمی که آتشفشان بود
نگه کردی و خنده بر لب شکستی
 

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستت دارم و دانم که توئی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
 

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
آنکس که چو ما نیست در این شهر کدام است
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو می روی به ترکستان است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تاروز میلاد من وتو راه اگر هست
خط میزنم تا انتها تقویم ها را

وقتی دعای صبح من آرامش توست
نذر تو خواهم کرد این نذر و دعا را
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای ماهی آبهای روشن ای عشق
از آب گل الود ترا می گیرم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شرمنده :کلیدِ تشکّرم فعال نیست دوستِ خوبم ؛ جبران می کنم

مستی عشق تو را هشیاری از دنبال هست
بر نمی‌خیزد ز خواب آن سر که بالینش تویی



 

banoo12

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید نمی تونم تشکر کنم فعال نیستش
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:
یک قلب کشیده است و تیری در آن
خودکار سیاه بیک عاشق شده است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو را چون آرزوهایت همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی ِ خویش نگذاری


چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ، ای معما ! پرده برداری
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک عمر فقط کهنه و نو شد دل من


در بین زباله ها ولو شد دل من


له گشت به زیر پایتان رهگذران!


در شهر شما پیاده رو شد دل من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ندیده رنگِ خوابی خوش،دلِ دریا تبارِمن
از آن روزی که پیمان بسته با، طرزِنگاهِ تو

چه رازی خفته درچشمانِ تو،کاشفته می سازد
به موجی، خوابِ اقیانوس را، طرزِنگاهِ تو


 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای باران باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش ترا خواهد شست؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا دگر سرو ننازد به خــــرامیدن خویش
سخنی با وی از آن قـــامت و رفتار بگو
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی که آب و دانه برایم نریختی
وقتی کلید در قفس من گذاشتی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا