ما میتونیم یکبار دیگه عاشق باشیم؟؟؟؟؟

mm.h

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواهم…

نمی خواهم خاطره ی فردایم شوی!​
امروز من باش​
حتی لحظه ای……!

********************************************************************************************************************************************


دل تنگ ....


دلم تنگ است ، نمی دانم ز تنهایی
... پناه آرم كدامین سوی

! پریشان حالم و بی تاب می گریم
... و قلبم بی امان محتاج مهر توست

... نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من
! به دنبال تو همچون كودكی هستم
... و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را

... كه شاید اندكی آرام گیرد دل

دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل
كه بی پروا تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیك نزدیكی به دنبال تو می گردم ، به سویت پیش می آیم
!!! چه شیرین است پر از احساس یك خوشبختی نابم
کنی؟ بکن ولی بدان!
انتقام رو از اونی باید گرفت که رفت…
نه اونی که از همه جا بی خبر… داره می یاد…!!!


چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخند هایت انقدر بی رنگ است؟
اما افسوس… هیچ کس نبود همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره…
اری با تو هستم، با تویی که از کنارم گذشتی، و حتی یک بار هم نپرسیدی؟
چرا چشم هایت همیشه بارانی است!!!


*****************************************************************************************************************

می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !



می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !
دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند !
و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …!

خیلی سخته دلت هوای یه نفر رو بکنه
ولی نتونی بگی
خیلی سخته دلت بخواد صداش رو بشنوی
ولی نتونی زنگ بزنی.​
*********************************************************************************************************************************************


you heart is love


Love can touch us one time
ما می توانیم یک باره دیگر عاشق باشیم

And last for a lifetime

و این عشق می تواند برای همیشه باشد

And never let go till we re gone
و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد

Love was when I loved you
عشق زمانی بود که من تو را دوست داشتم

One true time. I hold too
دوران صداقت، و من تو را داشتم

In my life we ll always go on
در زندگی من، ما همیشه خواهیم تپید *****************************************************************************************************************

کوچه پس کوچه های دلتنگی



چشمانش پر بود از نگرانی و ترس ، لبانش می لرزید ، گیسوانش آشفته بود و خودش آشفته تر
- سلام کوچولو … مامانت کجاست ؟
نگاهش که گره خورد در نگاهم، بغضش ترکید. قطره های درشت اشکش ، زلال و و بی پروا چکید روی گونه اش
- ماماااا..نم .. ما..مااا نم …

*********************************************************************************************************************************************


آدم ها !!!!

آدمــها کنــارت هستند . . . تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند !
از پیشــت میروند یک روز . . . کدام روز ؟ وقتی کســی جایت آمد !
دوستــت دارند . . . تا چه موقع ؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند !
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه ! نه . . . ! فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. . . و این است بازی باهــم بودن . . .​

*******************************************************************************************************************************************



جاذبه آغوشت…


وقتی مرا بغــــــــل میکنی
چنان جاذبه ی آغوشـــــت
به جاذبه زمین غلبـــــه میکند
که روحم به پــــرواز در می آید…
*****************************************************************************************************************

یک روز دوباره می آید



یک روز دوباره می آیم : این جمله را خودش گفت.
گفت که روزی می آید اما نگفت چه روزی!
او که قلبم را شکست و رفت روزی دوباره می آید.می آید و به منی که خسته و بی جانم ، جانی دوباره می دهد و دوباره خاطرات شیرین با هم بودنمان را زنده می کند،
می آید و دوباره خاکستر عشق را در دلم شعله ور میکند.
به انتظار آن روز نشسته ام تا دوباره بیاید و به این قلب شکسته ام
سر و سامان دهد. می آید تا دوباره عاشقانه بر روی گونه مهربانش بوسه بزنم و دوباره به او
بگویم که دوستت دارم ای بهترینم. بیا که بدجور دلم هوای تو را کرده است… بیا که با یک دنیا محبت و عشق و یک عالمه دلتنگی و درد دل به استقبال تو خواهم آمد.
بیا که عشق بدون ما عشق نیست ، این دنیا بدون ما زیبا نیست.
او دوباره می آید تا شبهای تیره و تارم بعد از مدتها ستاره باران شود و
مهتاب مثل گذشته عاشقانه شبهای مرا نورانی کند.
به عشق آمدنت این روزهای تلخ بی تو بودن را با همه غم ها و غصه ها
و گریه هایش سپری میکنم تا دوباره روزی بیایی و به منی که خسته از
زندگی ام نفسی دوباره دهی. یک روز دوباره می آیم : این جمله را خودش گفت.
می آید و مرا عاشقتر می کند و آن لحظه است که دوباره من امیدواربه
زندگی می شوم و خوشبختی را در زندگی ام تضمین می کنم.
بیا عزیزم ، با اینکه قلبم را شکستی اما همچنان درهای قلبم همیشه به روی تو باز است، این قلبم به نام تو و تا ابد برای تو هست. بیا و دوباره اسیر قلب بی طاقت من شو ، بیا وارد همان قلبی شو که خودت آن را شکستی و ویرانه کردی .. این ویرانه قلبم را که خودت با دستهای خودت ویرانه کردی آباد کن و دوباره مرا که همان کویر تشنه و بی جانم را از باران عشقت سیراب کن.
یک روز دوباره می آیم :::: آری خودش گفت که روزی دوباره می آید.
می ترسم از عشق تو بمیرم اما روزی که تو می آیی را نبینم.
می ترسم آنقدر به انتظار بنشینم و نیایی و آخر سر دیگر مجالی برای دیدار با تو نباشد.
می ترسم از آن روزی که تو خواهی آمد و من دیگر نیستم..
آن لحظه هست که می فهمی از عشق تو مرده ام… آری از عشق تو مرده ام.
پس تا خون در رگهایم جاری است و جای قلبم در نبود تو خالی است برگرد.​
********************************************************************************************************************************************

دیگر از من چه میخواهی؟



قلبم را به بازی گرفتی و بعد رهایم کردی ، غرورم را شکستی ، اشکهایم را درآوردی، یک عالمه غم و غصه در دلم نشاندی ، مرا نا امید از زندگی کردی.
دیگر از من چه میخواهی ای عشق؟
تو رهایم کردی اما هنوز هم یاد و خاطره هایت در قلبم مانده است ، به آْنها نیز بگو مرا رها کنند . خسته شدم از نوشتن کلام دروغین عشق.
خسته شدم از عشق نوشتن ! از نوشتن کلمه ای که در این زمانه وجود ندارد !
دیگر از من چه میخواهی ای عشق؟
فراموشم کن ، هم یاد و خاطره های با هم بودنمان و هم نام مرا.
نمی دانم چرا از عشق می نویسم ، از کلمه ای که بی هویت است.
اما آنچه دلم میگوید همین است : نفرین بر عشق.
دلم دیگر از عشق و عاشقی بیزار است و دیگر حوصله به غم نشستن و یا دلتنگی و درد دوری یا انتظار را ندارد.
میخواهم تنهای تنها باشم و با رویاهای تنهایی ام زندگی کنم.
نه غمی در دل داشته باشم و نه دردی ! نه از فرداهای بی عشق بودن هراسان باشم و نه ثانیه های پر ارزش زندگی را با یاد و خاطره های عشق به هدر دهم.
میخواهم تنهای تنها باشم ، آنقدر تنها باشم که دیگر تنهاتر از من کسی نباشد.
به جای اینکه به ساعت بنگرم تا لحظه دیدار با عشق فرا رسد ، در گوشه ای مینشینم و به آسمان آبی و لحظه غروب و طلوع خورشید می نگرم.
تنهایی با اینکه پر از درد است ، اما درد عاشقی پر درد تر از درد تنهاییست.​
*********************************************************************************************************************************************



او رفت.....



چه بی صدا رفت
چه آرام و بی ریا رفت
او رفت ، اما از قلبم هیچگاه نرفت.
روزها رفتند، اما یاد او از خاطره ها نرفتند .
خورشید رفت ، غروب آمد ، اما نام او از دلم نرفت و مهرش همیشه در کنج دلم ماند.
او هست اما نیست ، او در قلب من است اما در کنارم نیست.
او رفت ، سهم من از رفتن او قطره های بی گناه اشکهای من بود.
او رفت اما هنوز قصه پا برجاست ، زندگی تمام نشده ، صدایش همیشه برایم آشناست.
او رفت ، اما من هنوز هستم ، او هست ، زیرا من نیمه ی دیگری از او هستم.
ما یکی هستیم ، او رفت اما هنوز به عشق هم زنده هستیم ، او نیست ، اما به عشق هم عاشق هستیم.
دسته گلی از گلهای نرگس چیده ام ، به یادت در طاغچه ی اتاق گذاشته ام ، عطر تو همیشه در اتاقم پیچیده ، یاد تو هنوز از خاطر گلها بیرون نرفته.
آن زمان که تو بودی ، دنیا برایم بهشت بود ، این تقدیر و سرنوشت بود که تو رفتی ، اما هنوز هم دنیا برایم زیباست ، زیرا یاد تو همیشه در دلهاست.
او رفت ،
چه بی صدا رفت ،
چه آرام و بی ریا رفت… *******************************************************************************************************************************************


تنها گذاشت و رفت...



هنوز داغم نمیفهمم دوباره پشت پا خوردم
بهم میگفت دوسم داره، گذاشت و رفت و جا خوردم
مثل یه آدم گیجم، به یه نقطه شدم خیره
ازم دلخور نبود اما، چرا نگفت داره میره​
چقدر ساکت برید از من، ندیدم که معطل شه
معمای عجیبی بود، چقدر خوبه اگه حل شه
نه اشکش رو در آوردم، نه از عشقم فراری بود
یعنی هر چی بهم میگفت، تمومش سر کاری بود
نمیدونم با کی رفته، شاید تنها سفر کرده
هنوز هیچ چیزی معلموم نیست، شاید دوباره برگرده
حالا موندم با تنهایی، شبا گریه و بیداری
فقط یک گوشه میشینم ندارم حس هیچ کاری
هنوز داغم نمیفهمم دوباره پشت پا خوردم
بهم میگفت دوسم داره، گذاشت و رفت و جا خوردم
مثل یه آدم گیجم، به یه نقطه شدم خیره
ازم دلخور نبود اما، چرا نگفت داره میره
چقدر ساکت برید از من، ندیدم که معطل شه
معمای عجیبی بود، چقدر خوبه اگه حل شه
نه اشکش رو در آوردم، نه از عشقم فراری بود
یعنی هر چی بهم میگفت، تمومش سر کاری بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sajad 3000

کاربر فعال تالار اقتصاد ,
کاربر ممتاز
خیلی عالی بود. واقعا لذت بردم.:w17:
 
  • Like
واکنش ها: mm.h

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
همین یه شب
شاید همین یه شب باشه
بشکن سکوت سنگی رو
با حرفاتو عاشقی کن
شب به این قشنگی رو
زمان چه زود جلو میره
ساعت چه سرعتی داره
تو هچنان توی خودتی
دلتــــ چه طاقتی داره
.
.
دلت چه
طاقتــی داره


 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
؟؟؟؟؟؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
  • Like
واکنش ها: mm.h

malo0osak

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
جالب بود مخصوصا این


نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من
! به دنبال تو همچون كودكی هستم
... و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را

... كه شاید اندكی آرام گیرد دل

دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل
كه بی پروا تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیك نزدیكی به دنبال تو می گردم ، به سویت پیش می آیم
!!! چه شیرین است پر از احساس یك خوشبختی نابم
 

mm.h

عضو جدید
کاربر ممتاز
همین یه شب
شاید همین یه شب باشه
بشکن سکوت سنگی رو
با حرفاتو عاشقی کن
شب به این قشنگی رو
زمان چه زود جلو میره
ساعت چه سرعتی داره
تو هچنان توی خودتی
دلتــــ چه طاقتی داره
.
.
دلت چه
طاقتــی داره


ممنون خیلی زیبا بود
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
؟؟؟؟؟؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هان؟؟؟ چته پسر؟؟؟؟
جالب بود مخصوصا این


نمی دانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من
! به دنبال تو همچون كودكی هستم
... و معصومانه می جویم پناه شانه هایت را

... كه شاید اندكی آرام گیرد دل

دلم تنگ است و تنهایی به لب می آورد جانم
بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل
كه بی پروا تلنگر می زند بر من و می گوید به من
نزدیك نزدیكی به دنبال تو می گردم ، به سویت پیش می آیم
!!! چه شیرین است پر از احساس یك خوشبختی نابم
میسی عزیزم که سر زدی
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
زیباوپراحساس.....
ممنون دوست عزیز:gol:
 
  • Like
واکنش ها: mm.h

EHSAN.E

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرسی
قشنگ بود...
:gol:
فقط یکی به من بگه این دیگه چش شده؟ شکلاتاشو خوردن قهر کرده؟؟:D

 
  • Like
واکنش ها: mm.h

darling2011

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیـگـران مـیـپـرسـنـد:
بـــیـــداری؟
آری بـی"دار"م ...
چرا که اگر "دار"ی داشـتــم
یا قالی زندگیم را خود میبافتم...

یا زنــدگــیــم را به "دار" می آویـخـتـم

و خلاص ... !

 
  • Like
واکنش ها: mm.h

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای دل ِ من

همیشه "تــــو" خواهی ماند!


حتی اگر مخاطب ِ تمام این نوشته ها


"او" شوند ...!
 
  • Like
واکنش ها: mm.h

Similar threads

بالا