سلام
دوستان ی راهنمایی می خواستم ازتون.کارشناس نمیخواد باشین حتما.از تجربه و تفکر خودتون بگین
من حس میکنم مدتیه (مدت نه چندان کم) که به هیچی علاقه ندارم.یعنی هیچی نمیتونه بهم انگیزه ای بده.خیلی عجیبه.میدونم که عمرم هم داره سر میشه و ناراحتم از این.منتها واقعا دست خودم نیست و هیچ کاری نمیتونم بکنم.به هیچ وجه نمیتونم به چیزی علاقمند بشم.هر چی هم بخوام خودمو بکشونم سمتش فایده ای نداره.انگار دارم خودمو گول میزنم فقط، وگرنه میدونم هیچ علاقه و تمایلی در من نسبت به اون چیز ایجاد نشده.مطالعه میکنم میرم مطالب مختلف رو میخونم بلکه به ی چی راغب بشم ولی انگار نه انگار. نه درس نه کتاب نه ورزش نه ..... .با خودم میام فکر میکنم خب بشینم کار علمی بکنم شاید تونستم مثلا چیزی رو پیدا کنم و معروف بشم و یا خدمتی به علم بکنم، خیلی وسوسه انگیزه ولی خودمو با خیالش گول میزنم و کما فی السابق نمیتونم کاری بکنم. یا مثلا استعداد شعری خوبی دارم.گاهی میگم.ولی به اونم علاقه ای ندارم که دنبالش کنم.چجوری میشه اخه؟؟؟!!
خلاصه اینکه حس میکنم تو وضع وخیمی هستم...ممنون میشم کمک کنید
دوستان ی راهنمایی می خواستم ازتون.کارشناس نمیخواد باشین حتما.از تجربه و تفکر خودتون بگین
من حس میکنم مدتیه (مدت نه چندان کم) که به هیچی علاقه ندارم.یعنی هیچی نمیتونه بهم انگیزه ای بده.خیلی عجیبه.میدونم که عمرم هم داره سر میشه و ناراحتم از این.منتها واقعا دست خودم نیست و هیچ کاری نمیتونم بکنم.به هیچ وجه نمیتونم به چیزی علاقمند بشم.هر چی هم بخوام خودمو بکشونم سمتش فایده ای نداره.انگار دارم خودمو گول میزنم فقط، وگرنه میدونم هیچ علاقه و تمایلی در من نسبت به اون چیز ایجاد نشده.مطالعه میکنم میرم مطالب مختلف رو میخونم بلکه به ی چی راغب بشم ولی انگار نه انگار. نه درس نه کتاب نه ورزش نه ..... .با خودم میام فکر میکنم خب بشینم کار علمی بکنم شاید تونستم مثلا چیزی رو پیدا کنم و معروف بشم و یا خدمتی به علم بکنم، خیلی وسوسه انگیزه ولی خودمو با خیالش گول میزنم و کما فی السابق نمیتونم کاری بکنم. یا مثلا استعداد شعری خوبی دارم.گاهی میگم.ولی به اونم علاقه ای ندارم که دنبالش کنم.چجوری میشه اخه؟؟؟!!
خلاصه اینکه حس میکنم تو وضع وخیمی هستم...ممنون میشم کمک کنید