انکه گفتید برای من قانع کننده نبود
لب مطلبتون یعنی دوسدارین اینجوری بگین !
خوب بگین
ولی کمتر کسی با شعر شما رابطه برقرار میکند
دلیل اصلی هم این است که خواننده شما را با بزرگان هم نشین میکند مانند سعدی !
در نتیجه شما از میدان به در میشوید
در شعر باید خودتان جریان داشته باشید
اگر خود اجتماعی شما هم نزدیک به این گونه از سرایش است حرفی نیست
اما اگر در اجتماع مثل چون منی رفتار میکنید و با آدم های این دوره میگردید پس نباید همپایه حافظ و سعدی راه بپیمایید
باز هم ممنون
بعله درست گفتید ! دوست دارم غزل را اینگونه بسرایم! اتفاقا آنهایی که باید با شعر من و در اینجابا این غزل رابطه بر قرار می کنند تعدادشان هم کم نیست !
شما لطف دارید امّا کسی مرا با حافظ و سعدی و..همنشین نمیکند!
هر کسی زبان شعر و شخصیّت خودش را دارد هر چند فرم و قالب مشترک غزل است!
اگر فکر میکنید که با اضافه کردن "سوت قطار" در شعر شعرم امروزی می شود که خوب دیگر حرفی نداریم!
و گرنه اگر تکنولوژی را بگذاریم کنار خوب است بدانید که مفاهیم فلسفی مثل مرگ و زندگی و مفاهیمی چون عشق و زیبایی و دوست داشتن و... کهنه نمی شوند و قرنهاست که کسی در این موارد حرف تازه ای نزده است و امروز هم هم حرف همان حرف است که هزار سال پیش !
آیا شعر خیام کهنه است؟ نه! چرا؟ زیرا کسی در این شیوه ی نگرش به هستی بعد از خیام نتوانسته و نمی تواند هم حرف تازه ای بزند و همه ی حرف همان است که خیام گفته است! بعبارت دیگر امروز هم سوال برای من همان سوال است که دیروز برای خیام بود و برای آنکس که فردا خواهد آمد باز هم سوال همین سوال خواهد بود ! می بینید که جدای از اینکه من "سوت قطار " را در شعرم بنویسم یا نه عشق مرگ زندگی شب و روز برای من و برای آن کس که صد ها سال دیگر بیاید همان است که برای حافظ و خیام و سعدی و مولانا هم بود!
در شعر عاشقانه ام نگاه نگاه خود من است یعنی نگاه من به عشق و دوست داشتن و ماه و خورشید و شب همین است که در این غزل می بینید!
شعر های "متعهد" و اجتماعی ام بهمین منوال بیانگر نگرشم به موضوعات اجتماعی پیرامونم است و آنجا هم بازخودم هستم! در آن شعر ها هم نیز سر خودم یا کسی دیگر را شیره نمالیده ام و سخنم همان است که می اندیشم!
شما را نمی شناسم و نمی دانم رفتارتان در اجتماع چگونه است و با کیان زندگی و وقتتان را می گذرانید!
اما در مورد خودم باید بگویم که با همه جور آدمهای این دوره بقول شما نمی گردم و رفت و آمدم تقریبا محدود است به کسانی که اهل هنرند و همه شان چه شاعر یا موزیسین یا ....شعر حافظ را دوست میدارند و خوب می فهمند و هیچکدامشان هم غزل مرا با غزل حافظ مقایسه نکرده اند!
شاد باشید