Sarp
مدیر بازنشسته
به قلم: حجةالاسلام و المسلمين عباس جعفري
(دبير شوراي كتاب و مدير اداره مجلات مجمع جهاني اهلبيت عليهم السلام)
امام خمينى (رحمه الله) در بارهى عملكرد وهابيان سعودى فرمودند:
«مگر مسلمانان جهان فاجعهى قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه هاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زائران خانه ى خدا ] كشتار فجيع حجاج ايرانى در سال 1366 هـ . ش [ را فراموش مى كنند؟ مگر مسلمانان نمى بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده اند كه از يك طرف اسلامِ اشرافيت، اسلامِ ابوسفيان، اسلامِ ملاهاى كثيف دربارى، اسلامِ مقدس نماهاى بى شعور حوزه هاى علمى و دانشگاهى، اسلامِ ذلّت و نكبت، اسلامِ پول و زور، اسلامِ فريب و سازش و اسارت، اسلامِ حاكميت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنهها و در يك كلمه اسلامِ امريكايى را ترويج مى كنند و از طرف ديگر سر برآستان سرور خويش، آمريكاى جهانخوار مى گذارند. مسلمانان جهان نمى دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و خادم الحرمين ] !؟ [ به اسرائيل اطمينان مى دهد كه ما اسلحه ى خودمان را عليه شما به كارنمى بريم و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مى كنند...» ( [1])
مقدّمه
به طور قطع، مى توان گفت: در دنياى كنونى، غير از كشور ايران، هيچ دولتِ اسلامى كه قانون و مقرّرات حاكم بر آن كشور، برخاسته از قرآن و سنّت صحيح (متجلّى در تشيّع اثنا عشرى) باشد، وجود ندارد. در اين ميان، كشور عربستان به جهت قداستى كه حرمين شريفين به آن بخشيده و در نگاه مسلمانان جهان به عنوان مهبط وحى و كانون نزول قرآن و سرزمين پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در دوره 23 ساله شناخته شده جايگاه ويژه اى دارد.
اين كشور از گذشته اى نسبتاً دور، تحت حاكميت تركان عثمانى قرار داشته و پس از جنگ جهانى اول و دوم با تلاش حاكمان محلّى و با حمايت بريتانيا و امريكا خاندان آل سعود بر سر كار آمدند و تاكنون بر اين سرزمين شريف حكم رانى مى كنند و در پرتو حكومت اين خاندان است كه مذهب وهابيّت در اين كشور رواج يافته است.
در رأس برنامههاى فكرى وهّابيان مبارزه با افكار و انديشه هاى ناب تشيّعِ دوازده امامى قرار دارد كه كانون آن، كشور اسلامى ايران با سرمايه عظيم و گران سنگ حوزه هاى علميه و مراجع و علماى بزرگ و مردم صميمى و وفادار به آرمانهاى اعتقادى ـ اسلامى است.
يكى از ابزارهاى مهم حاكمان عربستان سلاح نفت و ثروت حاصل از فروش آن به سراسر جهان و سعى و تلاش زياد مبنى بر معرفى اسلامِ سلف صالح به مسلمانان كشورهاى اسلامى در آسيا، افريقا، اروپا و امريكا مى باشد كه اين مسأله پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران گسترش زيادترى پيدا كرد.
چاپ كتابهاى پيشوايان سلفيه و وهّابى مانند ابن تيميه، ابن قيّم، محمدبن عبدالوهّاب و خاندان او و صدها كتاب ( [2]) . و مجله ديگر در عربستان و خارج از آن، بر عليه تشيّع، انقلاب اسلامى، رهبرى و مردم ايران با به كارگيرى جديدترين فناورى تبليغاتى و همچنين تربيت مبلّغان وهّابى و تأمين هزينههاى مالى آنها، ساختن مساجد متعدّد در سراسر جهان، كمك هاى بلا عوض و سرمايه گذارىهاى كلان در راه نشر و گسترش اسلام سعودى، گوشه اى از فعاليت هاى حاكمان وهابى به شمار مىآيد.
البته وهّابيت در زمان حاضر، ديگر آن وهّابيت خشن اوليه در دهه هاى نخستين قرن بيستم (1913 م) نيست كه در راه استقرار حاكميت خود، با كمك اربابان قدرتمند مانند انگلستان، هرگونه صداى مخالف مانند آل رشيد در كويت (مورد حمايت عثمانيان) و شرفاى مكّه را سركوب نمود، بلكه وهّابيت كنونى حاكميتى به ظاهر مهربان با مردم و متمايل به دست رسى به آخرين پيشرفت هاى علمى و صنعتى جهان و مظاهر نوين تمدن و رفاه مى باشد كه البته اين ها همه از قدرت نفت و ثروت فراوان كشور عربستان مى باشد كه بنا به اعتراف كشورهاى صنعتى دنيا، بر بيش ترين و بزرگ ترين انبارهاى نفت جهان (41) تسلط دارد. ( [3])
در مركزيت وهّابيان عربستان، پادشاه (مَلِك) حاكم مطلق است و هيچ كس حق عزل او را ندارد و تاكنون كه بيش از هفتاد سال از تأسيس حكومت آل سعود مى گذرد، هيچ گونه قانون مدوّنى كه در برابر اراده و خواست پادشاه قرار داشته باشد، وجود ندارد. امروزه منافع بخش عمده اى از مردم عربستان با خاندان سعودى گره خورده است. از اين رو، حفظ آل سعود و تسلّط آنان بر امور كشور و شؤون مملكتى با هر قيمت، در درجه اول اهميت قرار دارد. جمعيت خاندان آل سعود، كه بيش از چهار هزار نفر مى باشند، عمده مشاغل و پست هاى كليدى را در سراسر كشور وسيع و پهناور عربستان در دست دارند.
مذهب رسمى كشور عربستان "سنّى حنبلى" است كه بر اساس تعاليم محمدبن عبدالوهّاب اداره مى شود و اقليّتى (15%) در منطقه شرقى، قطيف، احساء، دمام و ظهران شيعه مى باشند. خاندان محمدبن عبدالوهّاب كه به «آل الشيخ» معروف شده اند، پست هاى مهم افتا، ارشاد، تبليغات، آموزش مذهب وهّابيت و مانند آن را در دست دارند.
در ذيل، به ساختار مذهبى، فرهنگى و سياسى كشور عربستان سعودى و عملكرد آن در دوره هاى اخير، پس از تأسيس كشور و استقرار قدرت وهّابيان اشاره مى شود:
الف. مذهب وهّابىگرى
«محمد بن عبدالوهّاب نجدى تميمى» در سال 1115 هـ ./ 1703 م. در عُيينه (يكى از مناطق نجد در جزيرة العرب) به دنيا آمد. او مدت ها زير نظر پدر، برادر و استادان خود، علوم حديث، تفسير قرآن و تاريخ را فرا گرفت تا اين كه پدرش در سال 1153 هـ . از دنيا رفت. او مسافرت هاى متعددى انجام داد و سرانجام در سال 1160 هـ. رهسپار درعيه شد و با محمدبن سعود (حاكم منطقه) آشنا و آراء و پندارهاى خود مبنى بر دعوت به توحيد خالص و سلفى گرى را مطرح و او را مجذوب خود كرد و پيمان محكمى با هم امضا نمودند.
براساس اين پيمان تقسيم كارى صورت گرفت؛ يعنى سمت سازمان دهى و رهبرى نيروها (جيش و سپاه) و نصب والى و حاكم براى مناطق، به عهده محمد بن سعود و سِمَت فتوا دادن، قضاوت و نصب قاضى براى مناطق و اجراى حدود، تعزيرات و جمع و نظارت بر توزيع بيت المال بر عهده محمدبن عبدالوهّاب گذاشته شد. ( [4])
در سايه اين پيمان و اتحاد بين محمدبن عبدالوهّاب به عنوان «امام الدين» (العقيدة) و محمدبن سعود به عنوان «امام السيف» (الجيش)، با هدف گسترش توحيد و مبارزه با بدعت ها، حمله به مردم روستاها و شهرها آغاز شد و قريب شصت سال اين وحدت و همكارى ادامه پيدا كرد.
در طول اين مدت، محمدبن عبدالوهّاب با تمسّك به ظواهر بعضى از آيات و احاديث، تمامى مخالفان خود را كافر و مشرك خطاب مى كرد و فتواى قتل آنان و مصادره اموالشان را صادر مى نمود. او پس از تأليف كتاب هاى متعدد و تربيت شاگردان و طرف داران زيادى در سال 1206 هـ. درگذشت و در درعيه به خاك سپرده شد. اينك به طور خلاصه، به بخشى از آراء و پندارهاى محمدبن عبدالوهّاب اشاره مى شود:
توحيد: معناى «لااله الاالله» برائت جستن از هر معبودى غير از الله و اخلاص كامل به خداى يگانه است و هركسى كه به غير خداوند متوسّل شود، مشرك مى باشد؛ چون از غير خدا (مخلوقان) طلب كمك و يارى كرده است.
شفاعت: درخواست شفاعت از پيامبر و اولياى الهى جائز نيست و بدعت است.
قبور: ساختن بناها روى قبور و نذر و نياز و مانند آن شرك و بدعت است.
اعلان جنگ و جهاد: هر كسى كه دعوت به توحيد خالص را نپذيرد و با آن مخالفت كند، مال او حلال و خونش هدر است و جنگ هاى حكّام آل سعود و وهّابيان در حمله به مكّه، مدينه، عراق، يمن و سوريه بر اين اساس بوده است. البته علما و دانشمندان شيعه پاسخ هاى مناسبى به ادعاهاى وهّابيان داده اند. ( [5])
درباره ساير آراء و پندارهاى محمدبن عبدالوهّاب مانند مخالفت با اختراعات و اكتشافات جديد، مسأله دخانيات و مانند آن بحث هاى زيادى مطرح مى باشد كه از آن ها صرف نظر مى شود. ( [6])
(دبير شوراي كتاب و مدير اداره مجلات مجمع جهاني اهلبيت عليهم السلام)
امام خمينى (رحمه الله) در بارهى عملكرد وهابيان سعودى فرمودند:
«مگر مسلمانان جهان فاجعهى قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه هاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زائران خانه ى خدا ] كشتار فجيع حجاج ايرانى در سال 1366 هـ . ش [ را فراموش مى كنند؟ مگر مسلمانان نمى بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده اند كه از يك طرف اسلامِ اشرافيت، اسلامِ ابوسفيان، اسلامِ ملاهاى كثيف دربارى، اسلامِ مقدس نماهاى بى شعور حوزه هاى علمى و دانشگاهى، اسلامِ ذلّت و نكبت، اسلامِ پول و زور، اسلامِ فريب و سازش و اسارت، اسلامِ حاكميت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنهها و در يك كلمه اسلامِ امريكايى را ترويج مى كنند و از طرف ديگر سر برآستان سرور خويش، آمريكاى جهانخوار مى گذارند. مسلمانان جهان نمى دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و خادم الحرمين ] !؟ [ به اسرائيل اطمينان مى دهد كه ما اسلحه ى خودمان را عليه شما به كارنمى بريم و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مى كنند...» ( [1])
مقدّمه
به طور قطع، مى توان گفت: در دنياى كنونى، غير از كشور ايران، هيچ دولتِ اسلامى كه قانون و مقرّرات حاكم بر آن كشور، برخاسته از قرآن و سنّت صحيح (متجلّى در تشيّع اثنا عشرى) باشد، وجود ندارد. در اين ميان، كشور عربستان به جهت قداستى كه حرمين شريفين به آن بخشيده و در نگاه مسلمانان جهان به عنوان مهبط وحى و كانون نزول قرآن و سرزمين پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در دوره 23 ساله شناخته شده جايگاه ويژه اى دارد.
اين كشور از گذشته اى نسبتاً دور، تحت حاكميت تركان عثمانى قرار داشته و پس از جنگ جهانى اول و دوم با تلاش حاكمان محلّى و با حمايت بريتانيا و امريكا خاندان آل سعود بر سر كار آمدند و تاكنون بر اين سرزمين شريف حكم رانى مى كنند و در پرتو حكومت اين خاندان است كه مذهب وهابيّت در اين كشور رواج يافته است.
در رأس برنامههاى فكرى وهّابيان مبارزه با افكار و انديشه هاى ناب تشيّعِ دوازده امامى قرار دارد كه كانون آن، كشور اسلامى ايران با سرمايه عظيم و گران سنگ حوزه هاى علميه و مراجع و علماى بزرگ و مردم صميمى و وفادار به آرمانهاى اعتقادى ـ اسلامى است.
يكى از ابزارهاى مهم حاكمان عربستان سلاح نفت و ثروت حاصل از فروش آن به سراسر جهان و سعى و تلاش زياد مبنى بر معرفى اسلامِ سلف صالح به مسلمانان كشورهاى اسلامى در آسيا، افريقا، اروپا و امريكا مى باشد كه اين مسأله پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران گسترش زيادترى پيدا كرد.
چاپ كتابهاى پيشوايان سلفيه و وهّابى مانند ابن تيميه، ابن قيّم، محمدبن عبدالوهّاب و خاندان او و صدها كتاب ( [2]) . و مجله ديگر در عربستان و خارج از آن، بر عليه تشيّع، انقلاب اسلامى، رهبرى و مردم ايران با به كارگيرى جديدترين فناورى تبليغاتى و همچنين تربيت مبلّغان وهّابى و تأمين هزينههاى مالى آنها، ساختن مساجد متعدّد در سراسر جهان، كمك هاى بلا عوض و سرمايه گذارىهاى كلان در راه نشر و گسترش اسلام سعودى، گوشه اى از فعاليت هاى حاكمان وهابى به شمار مىآيد.
البته وهّابيت در زمان حاضر، ديگر آن وهّابيت خشن اوليه در دهه هاى نخستين قرن بيستم (1913 م) نيست كه در راه استقرار حاكميت خود، با كمك اربابان قدرتمند مانند انگلستان، هرگونه صداى مخالف مانند آل رشيد در كويت (مورد حمايت عثمانيان) و شرفاى مكّه را سركوب نمود، بلكه وهّابيت كنونى حاكميتى به ظاهر مهربان با مردم و متمايل به دست رسى به آخرين پيشرفت هاى علمى و صنعتى جهان و مظاهر نوين تمدن و رفاه مى باشد كه البته اين ها همه از قدرت نفت و ثروت فراوان كشور عربستان مى باشد كه بنا به اعتراف كشورهاى صنعتى دنيا، بر بيش ترين و بزرگ ترين انبارهاى نفت جهان (41) تسلط دارد. ( [3])
در مركزيت وهّابيان عربستان، پادشاه (مَلِك) حاكم مطلق است و هيچ كس حق عزل او را ندارد و تاكنون كه بيش از هفتاد سال از تأسيس حكومت آل سعود مى گذرد، هيچ گونه قانون مدوّنى كه در برابر اراده و خواست پادشاه قرار داشته باشد، وجود ندارد. امروزه منافع بخش عمده اى از مردم عربستان با خاندان سعودى گره خورده است. از اين رو، حفظ آل سعود و تسلّط آنان بر امور كشور و شؤون مملكتى با هر قيمت، در درجه اول اهميت قرار دارد. جمعيت خاندان آل سعود، كه بيش از چهار هزار نفر مى باشند، عمده مشاغل و پست هاى كليدى را در سراسر كشور وسيع و پهناور عربستان در دست دارند.
مذهب رسمى كشور عربستان "سنّى حنبلى" است كه بر اساس تعاليم محمدبن عبدالوهّاب اداره مى شود و اقليّتى (15%) در منطقه شرقى، قطيف، احساء، دمام و ظهران شيعه مى باشند. خاندان محمدبن عبدالوهّاب كه به «آل الشيخ» معروف شده اند، پست هاى مهم افتا، ارشاد، تبليغات، آموزش مذهب وهّابيت و مانند آن را در دست دارند.
در ذيل، به ساختار مذهبى، فرهنگى و سياسى كشور عربستان سعودى و عملكرد آن در دوره هاى اخير، پس از تأسيس كشور و استقرار قدرت وهّابيان اشاره مى شود:
الف. مذهب وهّابىگرى
«محمد بن عبدالوهّاب نجدى تميمى» در سال 1115 هـ ./ 1703 م. در عُيينه (يكى از مناطق نجد در جزيرة العرب) به دنيا آمد. او مدت ها زير نظر پدر، برادر و استادان خود، علوم حديث، تفسير قرآن و تاريخ را فرا گرفت تا اين كه پدرش در سال 1153 هـ . از دنيا رفت. او مسافرت هاى متعددى انجام داد و سرانجام در سال 1160 هـ. رهسپار درعيه شد و با محمدبن سعود (حاكم منطقه) آشنا و آراء و پندارهاى خود مبنى بر دعوت به توحيد خالص و سلفى گرى را مطرح و او را مجذوب خود كرد و پيمان محكمى با هم امضا نمودند.
براساس اين پيمان تقسيم كارى صورت گرفت؛ يعنى سمت سازمان دهى و رهبرى نيروها (جيش و سپاه) و نصب والى و حاكم براى مناطق، به عهده محمد بن سعود و سِمَت فتوا دادن، قضاوت و نصب قاضى براى مناطق و اجراى حدود، تعزيرات و جمع و نظارت بر توزيع بيت المال بر عهده محمدبن عبدالوهّاب گذاشته شد. ( [4])
در سايه اين پيمان و اتحاد بين محمدبن عبدالوهّاب به عنوان «امام الدين» (العقيدة) و محمدبن سعود به عنوان «امام السيف» (الجيش)، با هدف گسترش توحيد و مبارزه با بدعت ها، حمله به مردم روستاها و شهرها آغاز شد و قريب شصت سال اين وحدت و همكارى ادامه پيدا كرد.
در طول اين مدت، محمدبن عبدالوهّاب با تمسّك به ظواهر بعضى از آيات و احاديث، تمامى مخالفان خود را كافر و مشرك خطاب مى كرد و فتواى قتل آنان و مصادره اموالشان را صادر مى نمود. او پس از تأليف كتاب هاى متعدد و تربيت شاگردان و طرف داران زيادى در سال 1206 هـ. درگذشت و در درعيه به خاك سپرده شد. اينك به طور خلاصه، به بخشى از آراء و پندارهاى محمدبن عبدالوهّاب اشاره مى شود:
توحيد: معناى «لااله الاالله» برائت جستن از هر معبودى غير از الله و اخلاص كامل به خداى يگانه است و هركسى كه به غير خداوند متوسّل شود، مشرك مى باشد؛ چون از غير خدا (مخلوقان) طلب كمك و يارى كرده است.
شفاعت: درخواست شفاعت از پيامبر و اولياى الهى جائز نيست و بدعت است.
قبور: ساختن بناها روى قبور و نذر و نياز و مانند آن شرك و بدعت است.
اعلان جنگ و جهاد: هر كسى كه دعوت به توحيد خالص را نپذيرد و با آن مخالفت كند، مال او حلال و خونش هدر است و جنگ هاى حكّام آل سعود و وهّابيان در حمله به مكّه، مدينه، عراق، يمن و سوريه بر اين اساس بوده است. البته علما و دانشمندان شيعه پاسخ هاى مناسبى به ادعاهاى وهّابيان داده اند. ( [5])
درباره ساير آراء و پندارهاى محمدبن عبدالوهّاب مانند مخالفت با اختراعات و اكتشافات جديد، مسأله دخانيات و مانند آن بحث هاى زيادى مطرح مى باشد كه از آن ها صرف نظر مى شود. ( [6])