غزلی در وصف مرغ

sea ray

عضو جدید
کاربر ممتاز
غزلی در وصف مرغ






مرغ ، آهنگ جدايي ساز کرد
ناگهان از سفره ام پرواز کرد
از فراقش قلب بشقابم شکست
قاشق و چنگال من درغم نشست
ديد او فيش حقوقم را مگر؟
کاين چنين از پيش من بگرفت پر
مرغکم رفتي تو از پيشم چرا
کردی از پيش خودت کيشم چرا
من به تو خيلی ارادت داشتم
حشر و نشری با کبابت داشتم
خاطراتت مانده در کنج اجاق
سوخت قلب ديگ تفلون از فراق
ران و بال و سينه ات يادش بخير
قلب چون آيينه ات يادش بخير
با سس قرمز چه زيبا می شدی
خوب و دلچسب و دلارا می شدی
اي فدای ژامبون رنگين تو
سوپ های داغ و آن ته چين تو
ناز کم کن پيش ماها هم بيا
لطف کن ، يک شام، اينجا هم بيا



http://yad-sohrab.blogfa.com/
 

Similar threads

بالا