شکست ایران از مسلمانان (قسمت دوم)

محسن جعفر

عضو جدید
ناراضى بودن مردم
حقیقت این است که مهمترین عامل شکست‏حکومت‏ساسانى را باید ناراضى بودن ایرانیان از وضع دولت و آیین و رسوم اجحاف آمیز آن زمان دانست.
این نکته از نظر مورخین شرقى و غربى مسلم است که رژیم حکومت و اوضاع اجتماعى و دینى آن روز به قدرى فاسد و خراب بود که تقریبا همه مردم از آن ناراضى بودند.
این نارضایى ناشى از جریانهاى چند سال اخیر بعد از خسرو پرویز نبود،زیرا اگر روح مردمى به اساس یک رژیم یا یک آیین خوشبین باشد،نارضایى موقت‏سبب نمى‏شود که هنگامى که دشمن مشترک رو مى‏آورد آن مردم نجنگند.بر عکس،اگر روح ملى زنده باشد هر چند اوضاع ظاهر خراب باشد،در این گونه مواقع ملت‏خود را جمع و جور مى‏کند،اختلافات داخلى را کنار مى‏گذارد و یکدست‏به دفع دشمن مشترک مى‏پردازد،همچنانکه نظیر آن را در تاریخ زیاد دیده‏ایم.
معمولا هجوم دشمن سبب اتحاد بیشتر و از میان رفتن اختلافات داخلى مى‏شود،اما این به شرطى است که یک روح زنده در آن مملکت-که از مذهب یا حکومت آنان سرچشمه بگیرد-وجود داشته باشد.
در عصر خودمان مى‏بینیم که اعراب با آنهمه اختلافات و تفرقه‏ها که در میانشان هست و استعمار هم آن را دامن مى‏زند،وجود دشمن مشترک یعنى اسرائیل عامل وحدت آنها شده است،قواى آنان را تدریجا جمع و جور مى‏کند،شعور آنها را یکدست مى‏کند.این خود دلیل است که یک روح زنده در این ملت وجود دارد.
اجتماع آن روز ایران یک اجتماع طبقاتى عجیبى بود با همه عوارض و آثارى که در این گونه اجتماعات هست،تا آنجا که حتى آتشکده‏هاى طبقات مختلف با هم فرق داشت.فرض کنید که میان ما مساجد اغنیا از مساجد فقرا جدا باشد،چه روحى در مردم بیدار مى‏شود؟!طبقات بسته بود،هیچ کس حق نداشت از طبقه‏اى وارد طبقه دیگر بشود،کیش و قانون آن روز هرگز اجازه نمى‏داد که یک بچه کفشدوز و یا کارگر بتواند با سواد بشود،تعلیم و تعلم تنها در انحصار اعیان زادگان و موبدزادگان بود.!96 دین زرتشت در اصل هر چه بود،به قدرى در دست موبدها فاسد شده بود که ملت‏با هوش ایران هیچ گاه نمى‏توانست از روى صمیم قلب به آن عقیده داشته باشد و حتى-آنچنانکه محققین گفته‏اند-اگر هم اسلام در آن وقت‏به ایران نیامده بود،مسیحیت تدریجا ایران را مسخر مى‏کرد و زرتشتى گرى را از میان مى‏برد. روشنفکران و با سوادان آن روز ایران و همچنین مراکز علمى و فرهنگى ایران آن روز را مسیحیان تشکیل مى‏داده‏اند نه زردشتیان.زردشتیان آنچنان دچار غرور و تعصبهاى خشک و سنتهاى غلط بودند که نمى‏توانستند درباره علم و فرهنگ و عدالت و آزادى بیندیشند.و در واقع مسیحیت‏بیش از زردشتى‏گرى از ورود اسلام به ایران زیان دید،زیرا زمینه بسیار مناسبى را از دست داد.
بى علاقگى مردم ایران نسبت‏به حکومت و دستگاه دینى و روحانیتشان،سبب مى‏شد که سربازان آنها در جنگها با میل و رغبت علیه مسلمانان نجنگند و حتى در بسیارى از موارد به آنها کمک کنند (4) .
ادوارد براون در جلد اول تاریخ ادبیات ایران،صفحه‏299 مى‏گوید:
«این مساله(آیا اسلام به زور به ایران تحمیل شده یا ایرانیان به رغبت اسلام را پذیرفته‏اند؟)را پروفسور آرنولد،استاد دارالفنون علیگره در کتاب نفیس خود درباره تعلیمات اسلام به وجه بسیار خوبى ثابت نموده است.آرنولد به بى تابى موبدان بى‏گذشت زرتشتى اشاره مى‏کند و مى‏گوید موبدان نه تنها نسبت‏به علماى سایر ادیان بلکه در برابر کلیه فرق مخالف ایران و مانویان و مزدکیان و عرفاى مسیحى(گنوستیک)و امثالهم تعصب!97 نشان مى‏دادند و بدین سبب به شدت مورد بى مهرى و نفرت جماعات زیادى قرار گرفته بودند.رفتار ستمگرانه موبدان نسبت‏به پیروان سایر مذاهب و ادیان سبب شد که درباره آیین زرتشت و پادشاهانى که از مظالم موبدان حمایت مى‏کردند،حس بغض و کینه شدید در دل بسیارى از اتباع ایران برانگیخته شود و استیلاى عرب به منزله نجات و رهایى ایران از چنگال ظلم تلقى گردد.»
ادوارد براون سپس به سخنان خود چنین ادامه مى‏دهد:
«...و مسلم است که قسمت اعظم کسانى که تغییر مذهب دادند،به طیب خاطر و به اختیار و اراده خودشان بود.پس از شکست ایران در قادسیه،فى المثل چهار هزار سرباز دیلمى(نزدیک بحر خزر)پس از مشاوره تصمیم گرفتند به میل خود اسلام آورند و به قوم عرب ملحق شوند. این عده در تسخیر جلولا به تازیان کمک کردند و سپس با مسلمین در کوفه سکونت اختیار کردند و اشخاص دیگر نیز گروه گروه به رضا و رغبت‏به اسلام گرویدند.»
قانون و آیین و حکومت ایران مقارن ظهور اسلام طورى بود که قاطبه ملت ایران را وامى‏داشت‏براى متابعت از حکومت و آیین تازه‏اى خود را آماده کنند و به همین جهت‏بود که وقتى ایران به دست مسلمانان فتح شد،مردم ایران علاوه بر اینکه عکس العمل مخالفى از خود نشان ندادند،خود براى پیشرفت اسلام زحمات طاقت فرسایى کشیدند.
آقاى دکتر صاحب الزمانى در کتاب دیباچه‏اى بر رهبرى مى‏گویند:
«توده‏هاى مردم نه تنها در خود در برابر جاذبه جهان‏بینى و ایدئولوژى ضد تبعیض طبقاتى اسلام مقاومتى احساس نمى‏کردند،بلکه درست در آرمان آن همان چیزى را مى‏یافتند که قرنها به بهاى آه و اشک و خون خریدار و جان نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس مى‏کردند...» (5)
«توده‏هاى نسل اول ایران در صدر اسلام،در برابر آرمان رهایى بخش!98 آیین نو نه تنها با شعارهاى تبلیغاتى مردم فریب خوش ظاهر بى باطن روبرو نگشتند،نه تنها فقط پیامبر اسلام بارها تصریح کرده بود که‏«من انسانى همانند شما هستم‏»و یا«بین سیاه حبشى و سید قرشى جز به پرهیزکارى و تقوا تفاوتى وجود ندارد»،بلکه عملا نیز روش حکومت‏خلفاى راشدین بویژه على را در حد خواب و خیال افسانه آمیزى،بى پیرایه‏تر از آنچه خود مى‏خواستند و آرزویش را در دل داشتند ساده یافتند...یکى از حساس‏ترین لحظات برخورد این دو جهان‏بینى(برخورد سنت منحط ساسانى و آیین نو اسلام)را در بسیج على امیر المؤمنین هنگام لشکر کشى به شام با کشاورزان آزاد شده ایرانى شهر«انبار»بر ساحل فرات مى‏یابیم.این برخورد موجب تقریر یکى از شیواترین و تکان دهنده‏ترین خطبه‏هاى على است که از این پیشواى بى نظیر تاریخ جهاندارى و سیاست،براى همیشه براى عبرت رهبران آینده جهان بر جاى مانده است...نیروى عراق به سوى شام بسیج کرده بود،دهگانان شهر زیباى انبار بر ساحل فرات به آیین ایران قدیم صف بسته بودند تا موکب همایون امیر المؤمنین را...استقبال کنند.چون نوبت رسید پیش دویدند.على را که از سربازان دیگر امتیازى نداشت‏با هلهله و شادباش و شادى تلقى کردند.آن پیشواى بزرگ از رسم تعظیم و تکریم ایرانیان نسبت‏به پیشواى خویش با بیانى پر لطف اینچنین انتقاد مى‏کند:...پروردگار متعال از این عمل راضى نیست،در نظر امیر المؤمنین هم سخت ناپسند و مکروه است،احرار و آزادگان نیز هرگز به چنین ننگى تن در نمى‏دهند...فکر کنید آیا خردمند خشم خداوند را به بهاى مشقت و زحمت‏خویش خریدار است؟...» (6)
آقاى دکتر صاحب الزمانى سپس چنین مى‏گوید:
«اسلام نقطه عطفى را در فلسفه رهبرى توده‏ها به میان کشیده بود،«شبان‏»را براى حراست‏«گله‏»مى‏دانست،نه گله را براى اطفاء خون آشامى شبان گرگ سیرت.اسلام حماسه آزادى توده‏ها به شمار مى‏رفت.رهبر براى مردم یا مردم براى رهبر؟این بود پرسش تازه‏اى که اسلام در برابر فلسفه!99 سیاسى دنیاى قدیم و ایران ساسانى به وجود آورده بود.در جنگهاى هفتصد ساله ایران و روم هیچ گاه چنین مساله‏اى در برابر توده‏ها مطرح نگشته بود. یاست‏خود کامه هر دو امپراطورى یکى بود:مردم براى رهبر،توده‏ها فداى طبقات ممتاز (7) ... بارگاه بى پیرایه على در کوفه قرار داشت و موالى و ایرانیان با آن تماس نزدیک داشتند. سادگى آن را تنها به وصف نمى‏شنیدند بلکه به راى العین با دیدگان خویش به خوبى مى‏دیدند.از این رو اگر توده‏هاى ستمدیده ایرانى بدین دعوت لبیک اجابت گفتند شگفتى ندارد.» (8)
 

garshasbi-m

عضو جدید
بادرود
در مورد مثالي كه براي اتحاد اعراب در مورد اسراييل زديد داريم ميبينيم كه همچين اتحادي كه شما فرموديد وجود نداره و تقريبا اعراب با اسراييل از در دوستي دراومدن و اين فقط سوريه هست كه با اسراييل مخالفت ميكنه
در مورد نارضايتي از حكومت ساسانيان حق باشماست و اما اينكه چندسال آخر بعد از خسرو پرويز تاثير زيادي نداشته رو بنده قبول ندارم ، توي يكي از سايتها به اسم انجمن فرهيختگان تاپيكي بود با اين عنوان كه آيا در صورت حمله به كشور آماده فداكاري هستيد يا نه ، حداقل 30 در صد بازديد كنندگان به خاطر عدم رضايت از جمهوري اسلامي اعلام كردند كه حاظر به جنگيدن نيستن
نكته ديگه اينكه با وضع و امكانات اون روز دنيا بعيد ميدونم اطلاع رساني اونقدر قوي بوده باشه كه مردم ايران از شرايط و چگونگي دين اسلام اطلاع داشته باشند ، همين الان با وجود اينهمه رسانه درصد خيلي بالايي از مردم با دين خودشون ناآشنا هستند و اطلاعاتشون با وجود اينكه سالها مسلمان هستند خيلي كم هست به همين خاطر براي بنده قابل پذيرش نيست كه مردم اون زمان با اسلام اونقدر آشنايي داشته باشند كه بخوان اينقدر ازش استقبال كنند
اگر واقعا اينقدر مردم به اسلام آگاه شده بودند و مورد پذيرش قرار ميگرفت ديگه اصلا نياز به حمله به ايران نبود و مردم خودشون كم كم اختيار رو از حكومت ساساني ميگرفتند و به خلفاي اسلامي ميدادن
:gol::gol::gol:
 

محسن جعفر

عضو جدید
بادرود
در مورد مثالي كه براي اتحاد اعراب در مورد اسراييل زديد داريم ميبينيم كه همچين اتحادي كه شما فرموديد وجود نداره و تقريبا اعراب با اسراييل از در دوستي دراومدن و اين فقط سوريه هست كه با اسراييل مخالفت ميكنه
در مورد نارضايتي از حكومت ساسانيان حق باشماست و اما اينكه چندسال آخر بعد از خسرو پرويز تاثير زيادي نداشته رو بنده قبول ندارم ، توي يكي از سايتها به اسم انجمن فرهيختگان تاپيكي بود با اين عنوان كه آيا در صورت حمله به كشور آماده فداكاري هستيد يا نه ، حداقل 30 در صد بازديد كنندگان به خاطر عدم رضايت از جمهوري اسلامي اعلام كردند كه حاظر به جنگيدن نيستن
نكته ديگه اينكه با وضع و امكانات اون روز دنيا بعيد ميدونم اطلاع رساني اونقدر قوي بوده باشه كه مردم ايران از شرايط و چگونگي دين اسلام اطلاع داشته باشند ، همين الان با وجود اينهمه رسانه درصد خيلي بالايي از مردم با دين خودشون ناآشنا هستند و اطلاعاتشون با وجود اينكه سالها مسلمان هستند خيلي كم هست به همين خاطر براي بنده قابل پذيرش نيست كه مردم اون زمان با اسلام اونقدر آشنايي داشته باشند كه بخوان اينقدر ازش استقبال كنند
اگر واقعا اينقدر مردم به اسلام آگاه شده بودند و مورد پذيرش قرار ميگرفت ديگه اصلا نياز به حمله به ايران نبود و مردم خودشون كم كم اختيار رو از حكومت ساساني ميگرفتند و به خلفاي اسلامي ميدادن
:gol::gol::gol:
بله شما درست میگی که اگر مردم میخواستند به اختیار خودشون این کارو انجام میدادن اما شما حکومتو از قلم انداختی فکر کن که ابرقدرت دنیا حاضر میشه جلوی یک ایین جدید سر فرود بیاره یا با تمام توانش جلوی این حادثه رو میگیره. مثلا مردم امریکا به این نتیجه برسن که دین اسلام بهتره و بخوان حکومت سکولار رو به حکومت اسلام تبدیل کنند همه راضی اند اما حکومت هرگز اجازه همچین کاری رو بهشون نمیده.و به یک عنصر خارجی نیازه. در ضمن این تایپیک مال زمان قبل از انقلابه و متعلق به استاد مطهریه و نکته اتحاد اعراب بر میگرده به همون زمان اما حالا درست میگی اعراب به خاطر منافعشون متفرق شده اند.
 
آخرین ویرایش:

iman1989

عضو جدید
بله شما درست میگی که اگر مردم میخواستند به اختیار خودشون این کارو انجام میدادن اما شما حکومتو از قلم انداختی فکر کن که ابرقدرت دنیا حاضر میشه جلوی یک ایین جدید سر فرود بیاره یا با تمام توانش جلوی این حادثه رو میگیره. مثلا مردم امریکا به این نتیجه رسیده اند که دین اسلام بهتره و بخوان حکومت سکولار رو به حکومت اسلام تبدیل کنند همه راضی اند اما حکومت هرگز اجازه همچین کاری رو بهشون نمیده.و به یک عنصر خارجی نیازه. در ضمن این تایپیک مال زمان قبل از انقلابه و متعلق به استاد مطهریه و نکته اتحاد اعراب بر میگرده به همون زمان اما حالا درست میگی اعراب به خاطر منافعشون متفرق شده اند.
میشه این نظر سنجی رو بزارین ما هم ببینیم !
 
آخرین ویرایش:

iman1989

عضو جدید
کدوم نظر سنجی؟ من مثال زدم چون ایران اون زمان ابر قدرت بود و امریکا هم الان خوب باشه اگه ناراحت میشی میگم کشور روسیه که یه وقت به بولوتوٍث بر نخوره...
چه ربطی داشت!
میگی مردم امریکا به این نتیجه رسیدن که اسلام بهتره ! منم گفتم منبع این حرف رو بگو!؟
لابد یه نطر سنجیه بوده دیگه که شما بر اساس اون میگین مردم امریکا...
 

محسن جعفر

عضو جدید
چه ربطی داشت!
میگی مردم امریکا به این نتیجه رسیدن که اسلام بهتره ! منم گفتم منبع این حرف رو بگو!؟
لابد یه نطر سنجیه بوده دیگه که شما بر اساس اون میگین مردم امریکا...
عزیزم دارم فارسی میگم که مثال زدم مثال حتما نباید واقعیت داشته باشه . من میگم مثلا اگه برق بره چه واکنشی نشون میدی بعد شما میگی کی رفت از کدوم منبع گفتی که برق رفته....
 

iman1989

عضو جدید
عزیزم دارم فارسی میگم که مثال زدم مثال حتما نباید واقعیت داشته باشه . من میگم مثلا اگه برق بره چه واکنشی نشون میدی بعد شما میگی کی رفت از کدوم منبع گفتی که برق رفته....

میگی مردم امریکا به این نتیجه رسیده اند
درستش این بود میگفتی اگه برسند
سو تفهام شد
 

محسن جعفر

عضو جدید
بله شما درست میگی که اگر مردم میخواستند به اختیار خودشون این کارو انجام میدادن اما شما حکومتو از قلم انداختی فکر کن که ابرقدرت دنیا حاضر میشه جلوی یک ایین جدید سر فرود بیاره یا با تمام توانش جلوی این حادثه رو میگیره. مثلا مردم امریکا به این نتیجه برسن که دین اسلام بهتره و بخوان حکومت سکولار رو به حکومت اسلام تبدیل کنند همه راضی اند اما حکومت هرگز اجازه همچین کاری رو بهشون نمیده.و به یک عنصر خارجی نیازه. در ضمن این تایپیک مال زمان قبل از انقلابه و متعلق به استاد مطهریه و نکته اتحاد اعراب بر میگرده به همون زمان اما حالا درست میگی اعراب به خاطر منافعشون متفرق شده اند.
درستش کردم....
 

Similar threads

بالا