شبی که شاید قربانی باشگاه مهندسان میشدم‏!‏

pesare abidell

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادش به خیر
یه موش تو خون دانشجوییمون بود از اول ترم تا آخر ترم دنبالش بودیم
بالاخره گرفتیمش.
این دوستای ما دارش زدن بعدش هم بهش برق وصل کردن.
الان که یاد میاد خندم میگیره.
البته من تو کارشون سهیم نبودم من کلاس بودم بعدا فیلمشو دیدم..:)
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هر وقت عقرب نیشتون زد و دسترسی به پادزهر نداشتید ، محتویات شکم همون عقرب رو بکوبید و بذارید روی زخم !

ظاهرا اثر پادزهر داره ! :D
 

ali_vb

اخراجی موقت
کاربر ممتاز

shayesteh-namvar

عضو جدید
من رو تاحالا عقرب نزده..ولی یکی از دوستام رو عقرب زد..برای اینکه کسی نترسه هیچی نگفت همونجا رو پاش وایساد و آروم گفت عقرب نیشش زده..شیرزنی بود واسه خودش..ضمنا عقربه بچه بیابونای جنوب بود..من به شخصه مار هم کشتم..عقرب و رتیل و هزارپا که چیزی نیست اگه میخوای بیام خوابگاتون رو پاکسازی کنم;)ایشالله خوب میشی..
 

مسعود.م

متخصص والیبال باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
دوستان شرمنده منتظر گذاشتمتون خداییش همین الان از بیمارستان اومدم سرشب یک کم حالم بد شد تازه واکسن یا پادزهر رو زدم‏!‏ امشب که رفتم پیش دکتر گفت که امپول های دیشب رو اگه پادزهر بودن باید تو دستت میزدن که اینکار رو نکردن چقدر بیمارستان دیشب... تازه ازمایش الان هم برخلاف ظهر خون توش بود اخه یکی از امپول های دیشب‏(دگزا‏)‏ ضد التهاب یا اثر موقتی داشت به خاطر همین ازمایش صبح منفی بود واقعا نمیدونم چی بگم اخه به چه امیدی پادزهر نزدن‏!‏ اخرین ازمایش که عین دو تای قبل هست صبح فرداست اگه به ارسال هاتون هم جواب ندادم شرمنده باید صبح زود برم بیمارستان انشاالله تا فردا
 

Mute

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب خدا رو شکر که بخیر گذشته... .
از این اتفاقای ناجور خیلی میفته مهم اینه که آدم حواسشو بیشتر جمع کنه.
یه اتفاق بدی هم همین ترم واسه من افتاد.
من توو روز انتخاب واحد نتونسته بودم خوب واحد بگیرم واسه همین حذف و اضافه خیلی برام حیاتی شده بود.
کلی توو فکرش بودم تا این که 2-3 روز قبل از روز حذف و اضافه ظهر از بیرون اومده بودیم صبحونه هم یادمه نخورده بودم نشستیم سر سفره ناهار بخوریم.
داشتم ناهار میخوردم که یهو حس کردم یه چیزی توو گلوم گیر کرد.
حالا هر کاری میکنم اصلا راحت نمیشم!!
یه قسمت تیز از استخون گوسفند گیر کرده بود تو گلوم و یه خراش عمیق ایجاد کرده بود.(بعد از آندوسکوپی متوجه شدیم).
خلاصه رفتیم بیمارستان با همین وضعیت و عکس برداری و... .
الکی بهم سرم وصل کردن 1یه روز هم بستری بودم گفتن باید عمل بشه.
باید امضا کنه مجوز قطع تنفس هم به ما بده!!
ما رضایت ندادیم اومدیم بیرون.
حالا پنجشنبه ظهر این اتفاق افتاده من تا شنبه که حذف و اضافه بود هیچی غیر از مایعات نمیتونستم بخورم!!
شنبه با بدبختی تمام حذف و اضافه رو خدا رو شکر انجام دادم بعد رفتم آندوسکوپی و زیر بیهوشی تا بالاخره درش اوردن.
1 ماه هم برای این که زخمش خوب بشه و جاش عفونت نکنه آنتی بیوتیک مصرف کردم!!

حالا اینا رو گفتم که بدونین این اتفاقا همیشه هست.
میگذره ولی خاطره شیرینش همیشه تو ذهن میمونه!!:D
 

mandana-n

عضو جدید
دوستان شرمنده منتظر گذاشتمتون خداییش همین الان از بیمارستان اومدم سرشب یک کم حالم بد شد تازه واکسن یا پادزهر رو زدم‏!‏ امشب که رفتم پیش دکتر گفت که امپول های دیشب رو اگه پادزهر بودن باید تو دستت میزدن که اینکار رو نکردن چقدر بیمارستان دیشب... تازه ازمایش الان هم برخلاف ظهر خون توش بود اخه یکی از امپول های دیشب‏(دگزا‏)‏ ضد التهاب یا اثر موقتی داشت به خاطر همین ازمایش صبح منفی بود واقعا نمیدونم چی بگم اخه به چه امیدی پادزهر نزدن‏!‏ اخرین ازمایش که عین دو تای قبل هست صبح فرداست اگه به ارسال هاتون هم جواب ندادم شرمنده باید صبح زود برم بیمارستان انشاالله تا فردا

انشاالله بازم به خیر میگذره نگران نباشید.:smile:
 

#MaHDi#

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب خدا رو شکر که بخیر گذشته... .

حالا اینا رو گفتم که بدونین این اتفاقا همیشه هست.
میگذره ولی خاطره شیرینش همیشه تو ذهن میمونه!!:D

;)
راست میگه
اسفند پارسال ساس منو نیش زد، 10 روز تمام خارش داشتم و جالب اینکه رو بعضی از عصوهای بدنم هم تاثیر گذاشته بود و احساس درد شدیدی داشتم به طوری که پزشکا مات و مبهوت مونده بودن که آیا واقعا دلیلش فقط همین نیش زدنه ساسه!!! چند تا پزشک رفتم (البته بعد از کلی آزمایش و آندوسکوپی و اینا) آخر سر یکی گفت احتمالش هست از نیش همین ساس باشه! که بعد چتد روز که داروها رو مصرف کردم خوب شدم.
پیش میاد داداش :)
 

مسعود.م

متخصص والیبال باشگاه ورزشی
کاربر ممتاز
به دوستانی که تو اینترنت پیدا میکنی میگن دوست مجازی اما برای من تو این یکی دو روز که واقعا جز سخت ترین روزهای زندگیم بود این دوستان واقعی ترین دوستای زندگیم بودند مگه نباید تو شرایط سخت دوستان واقعی رو شناخت شرایطی که نتونی درباره اتفاقی که برات پیش اومده به خانواده ات هم چیزی بگی اخه با۳۰۰ کیلومتر فاصله فقط براشون نگرانی داره خوشبختانه حالا که خطر رفع شده بالاخره عقرب زدگی عوارضی هم داره من هم ناچارم یک هفته این مشکلات رو تحمل کنم یک بار دیگه هم از دوستان تشکر میکنم قربون قلب های مهربونتون
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
به دوستانی که تو اینترنت پیدا میکنی میگن دوست مجازی اما برای من تو این یکی دو روز که واقعا جز سخت ترین روزهای زندگیم بود این دوستان واقعی ترین دوستای زندگیم بودند مگه نباید تو شرایط سخت دوستان واقعی رو شناخت شرایطی که نتونی درباره اتفاقی که برات پیش اومده به خانواده ات هم چیزی بگی اخه با۳۰۰ کیلومتر فاصله فقط براشون نگرانی داره خوشبختانه حالا که خطر رفع شده بالاخره عقرب زدگی عوارضی هم داره من هم ناچارم یک هفته این مشکلات رو تحمل کنم یک بار دیگه هم از دوستان تشکر میکنم قربون قلب های مهربونتون

اسمش را میگذاریم دوست مجازی ...
اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته که از هر حقیقتی واقعی تر است ... خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند ... وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد ، وقت میگذارد برایم ، وقت میگذارم برایش ... نگرانش میشوم ، دلتنگم میشود ... وقتی درصحبت هایم به عنوانِ دوست یاد میشود ، مطمئن میشوم که حقیقی ست ... هرچند کنار هم نباشیم ؛ هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم ...
من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هر کجا که باشد ...
:gol:
 
بالا