سوناي والنتاين آذربايجان

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعد میگن چرا به ما میگین ترک....
خب بابا دست بردارین شما هم
ایران ایرانه
دیگه فارس و ترک و لر و کرد و ... رو بزارین کنار
خودتون هی ضعف نشون میدین و با فارس ها جنگ دارین
تا کی میخوایید ادامه بدید
ولش کنید بابا
میتونم بپرسم ... یعنی چی؟

میتونین بگین؟
 

#parisa#

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرسی بابک مطلبو سیو کردم واسه همه ایمیل میکنم
از امسالم هم سونایو میتبریکم هم سپندارمزگانو
چه اشکالی داره دو تا روز عشق داشته باشیم؟
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهشا با دقت بخونید ...........

خواهشا با دقت بخونید ...........

لقب هایی را هم كه به وسیله تركان در این سرزمین وارد شده است و به زبان فارسی راه یافته است، مورد بحث قرار می دهیم.
دوره ی این قبیله های ترك با اسلام هم زمان بوده است، این قبیله ها جز زبان تركی برای سخن گفتن سوای شمشیر برای تفاهم چیز دیگری نداشتند و از میان لقب های متداول میان خودشان عنوان هایی برگزیده اند، مانند «گورخان» كه ویژخ ی قوم ختا بوده است، قومی كه با سلطان سنجر سلجوقی جنگ كردند و او را در ۵۳٦ هجری گریزاندند. لقب «خان» نیز از لقب های تركی است كه پس از تسلط فوم های ترك در ایران رایج شد، امیران «خانیه» و «ایلك خانیه» و «آل خاقان» و «آل افراسیاب» و فرمان روایان ماوراءالنهر لقب «خان» را برای خود و «خانم» را برای همسر خویش انتخاب كردند. (خانم واژه ای است مركب از (خان) و «م» تأنیث).
«بیك» واژه دیگری است كه معرب آن «بك» و مؤ نثش «بیگوم» (لفظ معرب آن «بیجوم» است) و چون ترك زبانان (خا) را (ها) تلفظ می كردند. واژه «خانم» نزد عرب ها به «هانم» بدل شده و نام هزاران نفر از دختران ما مصریان از دهاتی و شهر نشین به این نام زیبا مزین شده است و حال آن كه مصدر و اشتقاق آن را نمی دانند و تصور می كنند كه این نام ها به معنی خوشبختی و فال نیك و آوای شیرین است و این همان تصوری است كه تركان نسبت به همسران امیران خود در باب جمال و فتانت و زیبایی و تجمل آنان داشته اند تصوری از خان عاشق و خانم به شكل استوره و افسانه ای در میان زنان ترك.
واژه «خاقان» هم یكی دیگر از لقب هایی است كه با تركان به زبان فارسی وارد و در ایران شایع شد. این لقب نه تنها در ایران عهد اسلامی رواج داشت بلكه در دوره های پیش از اسلام و در عصر ساسانی نیز متداول بود و به شاهان سمرقند اطلاق می شد.
«تكین» واژه تركی دیگری است به معنی امارات و ریاست این كلمه به آخر اسم عام یا صفت می پیوندد تا اسمی مستقل بسازد ، در دایرة المعارف ایرانی (لغت نامه دهخدا) این كلمه به معنی صاحب روی زیبا و اندام خوش آمده است، نام های زیادی از شاهان ترك نژاد بر جای مانده كه به این كلمه پیوسته و عنوان رسمی آنان شده است مثل: «بكتكین» و «تغرل تكین» و «البتكین» و «سبكتكین» (پدر سلطان محمود غزنوی) و «نیالتكین» و جز آنان.
واژه های «خان» و «خاقان» در زبان عربی نیز به کار رفته و جمع این دو كلمه در این زبان به شكل خوانین و خواقین آمده است. ارزش لغوی این دو كلمه برابر ارزش لغوی شاه است كه جمع آن در عربی به صورت «شاهات» آمده است.

این لینک اصلیش که در مورد القاب پادشاهان ایران در ادب پارس گفته

http://www.irannaz.com/news_detail_95.html
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی دوست داشتم کسی بتونه به من بگه منظورش از .... چیه؟
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
لقب هایی را هم كه به وسیله تركان در این سرزمین وارد شده است و به زبان فارسی راه یافته است، مورد بحث قرار می دهیم.
دوره ی این قبیله های ترك با اسلام هم زمان بوده است، این قبیله ها جز زبان تركی برای سخن گفتن سوای شمشیر برای تفاهم چیز دیگری نداشتند و از میان لقب های متداول میان خودشان عنوان هایی برگزیده اند، مانند «گورخان» كه ویژخ ی قوم ختا بوده است، قومی كه با سلطان سنجر سلجوقی جنگ كردند و او را در ۵۳٦ هجری گریزاندند. لقب «خان» نیز از لقب های تركی است كه پس از تسلط فوم های ترك در ایران رایج شد، امیران «خانیه» و «ایلك خانیه» و «آل خاقان» و «آل افراسیاب» و فرمان روایان ماوراءالنهر لقب «خان» را برای خود و «خانم» را برای همسر خویش انتخاب كردند. (خانم واژه ای است مركب از (خان) و «م» تأنیث).
«بیك» واژه دیگری است كه معرب آن «بك» و مؤ نثش «بیگوم» (لفظ معرب آن «بیجوم» است) و چون ترك زبانان (خا) را (ها) تلفظ می كردند. واژه «خانم» نزد عرب ها به «هانم» بدل شده و نام هزاران نفر از دختران ما مصریان از دهاتی و شهر نشین به این نام زیبا مزین شده است و حال آن كه مصدر و اشتقاق آن را نمی دانند و تصور می كنند كه این نام ها به معنی خوشبختی و فال نیك و آوای شیرین است و این همان تصوری است كه تركان نسبت به همسران امیران خود در باب جمال و فتانت و زیبایی و تجمل آنان داشته اند تصوری از خان عاشق و خانم به شكل استوره و افسانه ای در میان زنان ترك.
واژه «خاقان» هم یكی دیگر از لقب هایی است كه با تركان به زبان فارسی وارد و در ایران شایع شد. این لقب نه تنها در ایران عهد اسلامی رواج داشت بلكه در دوره های پیش از اسلام و در عصر ساسانی نیز متداول بود و به شاهان سمرقند اطلاق می شد.
«تكین» واژه تركی دیگری است به معنی امارات و ریاست این كلمه به آخر اسم عام یا صفت می پیوندد تا اسمی مستقل بسازد ، در دایرة المعارف ایرانی (لغت نامه دهخدا) این كلمه به معنی صاحب روی زیبا و اندام خوش آمده است، نام های زیادی از شاهان ترك نژاد بر جای مانده كه به این كلمه پیوسته و عنوان رسمی آنان شده است مثل: «بكتكین» و «تغرل تكین» و «البتكین» و «سبكتكین» (پدر سلطان محمود غزنوی) و «نیالتكین» و جز آنان.
واژه های «خان» و «خاقان» در زبان عربی نیز به کار رفته و جمع این دو كلمه در این زبان به شكل خوانین و خواقین آمده است. ارزش لغوی این دو كلمه برابر ارزش لغوی شاه است كه جمع آن در عربی به صورت «شاهات» آمده است.

این لینک اصلیش که در مورد القاب پادشاهان ایران در ادب پارس گفته

http://www.irannaz.com/news_detail_95.html

من در مورد این منبع چیزی نمیدونم و اظهار نظر نمیکنم
اما با این حرفهاتون چند چیز رو به روشنی نشون دادین
ترکها دارای گذشته تاریخی حتی قبل از اسلام در ایران داشتند و دارای اداب و رسوم مستقل و زبان جدا بودند که با ورود اعراب به ایران دچار یکسری تغییرات شد
 

merlin-mina

عضو جدید
کاربر ممتاز
نميدونم اين همه دعوا چيه
ترك و فارس همه ايراني هستيم
ايران پره از اقوام مختلف
زبان هاي مختلف
من خودم هميشه دوست داشتم زبان تركي رو ياد بگيرم ولي كسي نبود بهم ياد بده!
نميدونم چرا اينقد حساسيت ايجاد شده...
ايران با همه اقوامش معني پيدا ميكنه
 

samira.bas

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون همونجور که دوستان گفتن ما هم اسفندگان داریم حتی جالبه بدونید اسفندگان در ایران برای ایرانیا روز عشق بوده و اون موقعه هنوز این خارجیا ولنتاین نداشتن ولی به مرور اسفندگان ما که روز عشق بود فراموش شد و حالا همه ایرانیا ولنتاین رو جشن میگیرن ولنتاین 25 بهمن هستش اسفندگان 29 بهمن ولیبه دست فراموشی سپرده شده بیایید ما همون اسفندگان خودمونو جشن بگیریم چون قدیمی تر از ولنتاین و یه جشن ملی بوده



http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/233366-جشن-اسفندگان-روز-عشق-در-ایران?highlight=
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
نميدونم اين همه دعوا چيه
ترك و فارس همه ايراني هستيم
ايران پره از اقوام مختلف
زبان هاي مختلف
من خودم هميشه دوست داشتم زبان تركي رو ياد بگيرم ولي كسي نبود بهم ياد بده!
نميدونم چرا اينقد حساسيت ايجاد شده...
ايران با همه اقوامش معني پيدا ميكنه
اگر واقعا بخواهین یاد بگیرین ما یک تاپیک داریم که یاد میدیم
براتون بفرستم؟
 

محممد آقا

عضو جدید
کاربر ممتاز
زبان آذری

زبان آذری

سیاست اذری خواندن ترک ها از کی و توسط چه کسی اغاز شد
این کلمه احمد کسروی است،احمد کسروی از جمله باصطلاح روشنفکرانی است که در دوران ستمشاهی پهلوی پشت به هویت خود کرده و هضم شدن در زبان و فرهنگ حاکم را افتخاری بزرگ برای خود دانست.وی با حمایت رضا خان به مخالفت آشکار علیه دین اسلام* و انکار امام دوازدهم پرداخت و پا به میدان مستحیل شدن در زبان و فرهنگ تحکیلی رضا خان گذاشت و نظریه زبان آذری را باصطلاح به صورت علمی تقدیم وی کرد!نظریه خود ساخته کسروی آنچنان بر مذاق نژاد پرستان خوش آمد که سر از پای نمیشناختند.در نظریه کسروی ساکنان روستاهایی که تعداد آنها حتی کمتر از انگشتان یک دست،یعنی چهار روستا بود و این روستاها در منطقه قره داغ و اطراف مرند و زنور قرار داشتند و زبان آنها غیر از ترکی بودند دلیلی شد بر آنکه ساکنین اصلی و بومی آذربایجان ترک نباشند! کسروی وقتی با اهالی این چهار روستا،یعنی روستاهای هرزند و گلین قیه در اطراف مرند،حستلو در قره داغ و تات نشینهای اطراف خلخال روبرو شد و از زبان آنها پرسید،آنها زبان خود را هرزندی،تاتی و تالشی نامیدند،ولی کسروی با اصرار تمام آنها را آذری نامید.گرچه زبانی که در هرزند و گلین قیه صحبت میشد با زبانی که تاتهای خلخال صحبت می کردند از هر جهت متفاوت بود و حتی قابل فهم برای هم نبود،اما کسروی نام مشترک آذری را آن هم از نوع زبانهای پهلوی را بر آنها نهاد که فقط بر روی صفحات کتابها ثبت شد و اهالی این روستا ها هیچ وقت زبان خود را آذری ننامیدند.
کسروی با استناد بر این نظریه زبان شناسان مبنی بر این که روستاییان خالص ترین و دست نخورده ترین زبانها را دارند و زبان آنها زبان اصلی و بومی منطقه است و زبانی است دست نخورده،وجود این چهار روستا در آذربایجان را دلیلی بر غیر ترکی یا باصطلاح آذری بودن زبان بومی مردم آذربایجان دانست،غافل از اینکه اگر مردم چهار روستا در آذربایجا به زبان غیر ترکی صحبت می کنند،در مقابل اهالی هزاران روستا و به بیان دیگر به غیر از این چهار روستا بقیه مردم ساکن در تمام روستاهای آذربایجان از دورافتاده ترین نقاط آن و از میان کوههای سر به فلک کشیده سهند و ساوالان گرفته تا دشتهای پهناور مغان و زنگان و همدان تا اطراف تهران،کرج،ساوه،اراک،قم،تفرش،دماوند و فریدن اصفهان به ترکی تکلم میکنند؛لذا بومی بودن زبان ترکی در آذربایجان و دیگر مناطق یاد شده ایران مدلل تر و مستندتر است.
از طرف دیگر اگر دلایل کسروی را بر کل ایران تعمیم دهیم در این صورت میتوان ادعا کرد که نزدیک به 90%(نود درصد) مردم ایران ترک هستند و زبان اصلی و بومی فارسهای ساکن در استانهای مختلف کشور نیز در اصل ترکی بوده است!!چرا که کمتر استانی میتوان در ایران پیدا کرد که در آن چند روستای ترک نباشد.
درباره ترکان ایران دکتر پناهیان تحقیقاتی انجام داده و بر اساس ده جلد” فرهنگ جغرافیای ایران” از انتشارات ستاد ارتش،سال1328-1331 مجموعه ای در چهار جلد به نام” فرهنگ جغرافیای ملی ترکان ایران زمین” همراه یک جلد حاوی نقشه،فراهم آورده ودر سال 1351 در خارج از کشور به چاپ رسانیده است که ما در اینجا به نقل از این کتاب به تعداد رروستاهایی که خارج از چهار استان آذربایجان شرقی،آذربایجان غربی،زنگان و اردبیل(که تقریبا همه روستاهای این چهار روستا ترک هستند ونیازی به آوردن آنها در این لیست نیست)هستند اشاره ای می کنیم: نام شهرستان….روستاهای ترک نشین وابسته //
تهران…209 روستا// شهرضا… 19روستا// قزوین…441 روستا// شهرکرد…30 روستا // اراک…334 روستا // فریدن…82 روستا // ساوه…224 روستا // بیجار…135 روستا //تویسرکان…9 روستا// قم…17 روستا // شاه آباد(اسلام آباد)…2 روستا //محلات…12 روستا //کرمانشاه…8 روستا //طوالش(هشتپر)…68 روستا //همدان…452 روستا// رشت…39 روستا//اهواز…5 روستا// بندر انزلی…10 روستا//خرم آباد…65 روستا// فومن…4 روستا //آباده…65 روستا //لاهیجان…4 روستا // بوشهر…57 روستا // آمل…2 روستا // شیراز…29 روستا // ساری…7 روستا // فسا( فارس )…47 روستا // شاهرود…15 روستا // فیروز آباد(فارس)…12 روستا // گرگان…107 روستا // کازرون ( فارس )…53 روستا // نوشهر…1 روستا // سیرجان(پیچاقچی و افشار)…4 روستا // اصفهان…7 روستا //سبزوار…109 روستا // لار…10 روستا //بجنورد…193روستا // سنندج…83 روستا // درگز…99 روستا // مشهد…25 روستا// قوچان…330 روستا // نیشابور…46 روستا
کسروی در رساله 56 صفحه ای که در زمان رضا خان به چاپ رسانده از زبان غیر ترکی با نام آذری در آذربایجان صحبت می آورد که در طول تاریخ هیچگونه آثار و نشانه ادبی و مکتوب هر چند اندک از این زبان دیده یا شنیده نشده است و خود کسروی نیز به آن اعتراف میکند:
“چنانکه باز نمودیم آذری زبان گفتن بوده و در پیش روی او زبان همگانی روان،و برای نوشتن جز این یکی به کار می برده اند.از این رو نوشته ای به زبان آذری در دست نیست یا اگر بوده از میان رفته.”(آذری یا زبان باستان آذربایجان-احمد کسروی-ص35) با این سخن کسروی قصد گفتن این سخن را داشته که:زبان مردم آذربایجان ترکی نبوده بلکه زبانی سطحی و فاقد اصول نوشتاری بوده است که فقط برای گفتگو میان افراد بکار برده میشده است،این در حالی است که زبان مردم آذربایجان یا همان ترکی آذربایجانی پیشینه ای چند هزار ساله دارد و آثار زیادی به این زبان نگارش شده که از برجسته ترین آنان میتوانیم به داستانهای”ده ده قورقود”(قرن پنجم هجری) اشاره کرد.
بعد از امپراطوری هزار ساله ترکان ایران،یعنی بعد از سقوط دولت قاجار و از زمان شروع حاکمیت رضا خان که حکومتی نژاد پرستانه را بر کشور کثیر المله ایران تحمیل کرد،افرادی که تحت تاثیر تبلیغات آپارتایدی رضا خان قرار داشتند بر علیه هویت و موجودیت خود عصیان کردند . در طول امپراطوری هزار ساله ترکان هیچ یک از شاهان ترک سعی بر از بین بردن زبان فارسی و تحمیل زبان خود به مردم نداشتند حتی در جهت توسعه و ترقی زبان فارسی میکوشیدند و در زمان آنان اشعار و آثار زیادی به زبان فارسی نوشته می شد که نمونه بارز آن شعر گفتن خواجه حافظ و سعدی شیرازی در عصر ایلخانان مغول میباشد.این در حالی است که شاهان پارس همواره نژاد پرستی به خرج داده و از ترویج زبان ترکی جلوگیری میکردند،برای مثال مجبور کردن نظامی گنجه ای توسط شروانشاه برای سرودن منظومه “لیلی و مجنون”به زبان فارسی دری میباشد.گویا نظامی ابتدا قصد داشته منظومه را به زبان ترکی بسراید که با ممانعت شاه روبر شده؛
در حال رسید قاصد از راه آورد مثال حضرت شاه
خواهم که بیاد عشق مجنون رانی سخن چو در مکنون
از زیور پارسی و تازی این تازه عروس را طرازی
ترکی صفت وفای ما نیست ترکانه سخن سزای ما نیست
نظامی هم از این تذکر تحقیر آمیز آزرده شده و اندوه وآزردگی خود را این گونه بیان میکند:
چون حلقه شاه یافت گوشم از دل به دماغ رفت جوشم
نه زهره که سر ز خط بتابم نه دیده که ره به کنج یابم
سرگشته شدم در آن خجالت از سستی امر و ضعف حالم
کس محرم نی که راز گویم وین قصه به شرح باز گویم
(سیری در تاریخ زبان ترکی و لهجه های آن-دکتر ج هییت)
در کتاب” دین و دولت درعصر صفوی” هم به نقل از مینورسکی ،صفحه 451 آمده است:”ترکی که زبان شاهان صفوی بود به ایرانیان تحمیل نشد و با وجودیکه به دلایل سیاسی شاه اسماعیل یکم(ختایی) اشعار خود را به ترکی می سرود از بیشتر ترک شدن ایران جلوگیری شد…”
بنابراین زبان مردم آذربایجان آذری نبوده بلکه ترکی بوده که پیشینه آن به زبان سومریان،ایلامیان،کوتیان و لولوبیان ودیگر تمدن های التصاقی زبان باز میگردد.برای مطالعه ی بیشتر در این مورد میتوانید مراجعه کنید به کتابهای”سیری در تاریخ زبان ترکی و لهجه های آن”نوشته دکتر جواد هییت و کتاب”تاریخ دیرین ترکان ایران” نوشته پوفسور محمد تقی زهتابی. برگرفته از زبان ترکی و موقعیت گذشته و کنونی آن در ایران نوشته حسن راشدی
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
الیسای عزیز افغانستان سالهای سال جزء ایران بوده خب خیلی طبیعیه که فارسی زبانه. این که داد زدن نداره. کسی منکرش نیست.
اینم که الان چه وضعی داره به خود مردمش برمیگرده.


سمیرا جان وقتی یکی میاد میگه شما ضعف دارین این حرفا رو میزنین توقع دارین چی بگیم :que::que::que:تازه این دلیل نمیشه که چون خیلی از کشورها مثل عراق جمهوری آذربایجان یا نصف ترکیه قبلا تو قلمرو ایران بود ولی زبانشون رو حفظ کردن


منظور من اینه که این اقوام پارس موجود در افغانستان ضعف دارن که به این روز افتادن ،پیشگیری بهتر از درمان هست:que::que::que::que::que:
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی زبان رسمی مملکت فارسی هست توقع دیگه ای دارین
اون بچه ها هم باید فارسی یاد بگیرن
در ضمن ما هم پارسیم، فارس رو عرب ها روی ما گذاشتن

دیگه فارسی نیست (فارسی عربی) هست
 

silver light

عضو جدید
کاربر ممتاز
سمیرا جان وقتی یکی میاد میگه شما ضعف دارین این حرفا رو میزنین توقع دارین چی بگیم :que::que::que:تازه این دلیل نمیشه که چون خیلی از کشورها مثل عراق جمهوری آذربایجان یا نصف ترکیه قبلا تو قلمرو ایران بود ولی زبانشون رو حفظ کردن


منظور من اینه که این اقوام پارس موجود در افغانستان ضعف دارن که به این روز افتادن ،پیشگیری بهتر از درمان هست:que::que::que::que::que:
یاشاسین تورک قیزلاری
 

Similar threads

بالا