چرا با اینکه خداوند از سرنوشت هر یک از ما آگاه است ما را خلق کرده است؟
چرا نبايد خلق ميكرد؟!!
چه فرقی میکنه آگاه باشه یا نباشه؟
آگاه بودن یا نبودن از قدرتش کم میکنه؟
وقتی هنوز این دید وجود داره که خدایی مثل یک ماشین جوجه کشی، آدم خلق میکنه، چی باید گفت !!!
خلقتی در کار نیست، اگر هم باشه، فقط در همون پیدایش اولیه جهان بوده.
نمیدونم چه چیزی توی این جهان دیدین که احساس میکنین کسی کنترلتون میکنه !!!
چرا با اینکه خداوند از سرنوشت هر یک از ما آگاه است ما را خلق کرده است؟
شما فرض سئوالتون رو از کجا آوردین؟
اگر این فرض رو از ادیان ابراهیمی و تلقینات اونها در جامعه گرفتین، پاسخش رو هم فقط باید از همون ها بگیرین.
که پاسخش اینست ما خلق نکردیم مگر برای پرستش و آزمون و به کمال رسیدن !!!!
اما اگر فرض سئوالت رو بذاری، آیا آگاهی از آینده برای موجود مختار معنا میدهد یا نه؟
اونموقع میشه بحث کرد و نظرات مختلفی داد.
که به نظر من معنی نمیده، چون در اینصورت اختیار یک جبر نهان خواهد بود که از قبل توسط خالقی برنامه ریزی شده است.
در تعریفی که برای خدا در دین ابراهیمی اومده میگن خدا همه چیز رو میدنه. واسه همینم تو تالار اسلام و قرآن مطرحش کردم.
آهان باشه، پس من جوابی واسه این سئوال ندارم.
چون به نظر من آینده کاملا غیر قابل پیش بینی هست و هرگونه آگاهی کامل و با جزئیات از آینده یک موجود مختار، عملا اختیار رو بی معنی کرده و یک جبر نهان محسوب میشه.
همچنین توجه کنین که پیش بینی زمین تا آسمان با آگاهی کامل از آینده فرق میکنه.
مثلا یک معلم پیش بینی میکنه شاگرد تنبلش، در آزمون نمره 9 بگیره با توجه به شناختش، اما اگر از قبل بهش نمره 9 بده و به خودش هم بگه من میدونستم تو اینی و این خواهی شد و فقط ازت آزمون میگیرم تا به خودت ثابت بشه تو این بودی، با یک معلم دیوانه طرفیم.
چیزی به عنوان اختیار وجود نداره. تمام اعمال و رفتار ما مربوط به فرایندهای شیمیایی در مغزه همه چیز از زمانی که انفجار بزرگ( بیگ بنگ) و ماده و انرژی بوجود اومد و در فضا پراکنده شد مشخص بوده . ما نتیجه یک انفجار و چگونگی اون هستیم که داره تو فضا پخش میشه رفتار ما هم نتیجه چیزهاییه که روی ما تاثیر میزاره. ما فقط فکر میکنیم که دارای اختیار هستیم.
بنا بر این بخش از صحبت شما که قرمز کردم، باید لازمه خلقت و به وجود اومدن هر نوزادی یک انفجار و یک بنگ باشه دیگه!؟؟؟ (دیگه بازش نمی کنم این سوالم رو)
اما در مورد قسمت فرآیندهای شیمیایی. لطف می کنید و فرآیندهای شیمیایی که منجر به بوجود اومدن ”تعقل“ در انسان میشه رو بگید. اگر تعقل، حاصل یه فرآیند شیمیایی هست، پس چرا ما افرادی رو که دارای جرم و اعمال مجرمانه هستند، مجازات می کنیم و به زندان میندازیم؟ بنا به صحبت شما، فقط کافیه که عناصر و مواد این فرآیند شیمیایی تعقلشون که خراب شده رو بازسازی کنیم. پس واقعاً چرا حتی در کشورهای پیشرفته هم مجرمها رو می برن زندان، نمیبرن لابراتوار؟
سلام،
این سوال، از نظر من البته، میشه چند جور جواب داد:
1- خداوند، جهان رو از طریق قوانینی اداره می کنه و به طور معمول معجزه و خرق عادت در این جهان اتفاق نمیفته. قانون این هست که عموم زوجها، دارای فرزند بشن تا نسل بشر ادامه پیدا کنه و منقرض نشه. فرض کنید، خداوند بر اساس حرف شما، قانون رو به این شکل قرار می داد که هیچ فرزندی متولد نشود مگر آن که تا آخر عمر پاک و صالح باشد. به نظر شما، نسل بشر تا چه مقدار ادامه پیدا میکرد؟
2- نمی دونم فیلم ”گزارش اقلیت (Minority Report)“ رو دیدید یا نه؟ موضوع فیلم این هست که بشر سیستمی اختراع میکنه که جرایم رو قبل از وقوع پیشبینی می کنه و فرد مجرم رو قبل از انجام جرم دستگیر می کنه. حالا این سوال پیش میاد که پس اراده انسان این وسط چی میشه؟ در مورد سوال شما، خداوند، انسانی رو خلق نمی کنه به جرم این که تو، سرنوشت بدی داری یا آدم خوبی نمیشی. اون وقت این حق برای مخلوق به وجود میاد که بگه اگر به من فرصت داده میشد، می تونستم با اراده و اختیاری که به من داده شده، سرنوشتم رو عوض کنم.
یا مثلاً فرض کنید، حاصل ادامه نسل دو فرد که سرنوشت خوبی ندارن و بنا به صحبت شما، اجازه خلق بهشون داده نشده، یک فرد صالح باشه که به خاطر این که اجدادش اجازه خلق پیدا نکردن، خلق نشده. آیا این ظلم نیست؟
اگر فکر کنید منظور صحبتهای من رو متوجه میشید.
نوزاد و هر چیز دیگه از جنس ماده و انرژی هستند که نتیجه انفجار بزرگ بود اگر این انفجار با اونچه رخ داد متفاوت بود بسته به میزان تفاوت ، ما یا با اونچه هستیم تفاوت داشتیم یا وجود نداشتیم مثلن اگر انفجار بزرگ یک اپسیلون فرق داشت ممکن بود زمین به اندازه سیاره مشتری میشد و احتمالن موجوداتش شکلی متفاوت داشتند و احتمالن به دلیل جاذبه بیشتر زمین اندازه جانوران کوچکتر از این بود. این فقط یک مثال بود میتونید بیشتر رو این موضوع فکر کنید.
اینکه یک نفر فکر میکنه فرایندهای شیمیایی الکتریکی در مغزه که مربوط به عواملی هست و این فکر و رفتار مربوط به اون رو منجر میشه مثلن کشف شده که تعدادی از افرادی که مرتکب قتل میشن دارای کروموزوم y اضافه هستند که روی رفتار و خشونت بیش از حد و قتل تاثیر میزاره و فعلن قابل درمان نیست این افراد یک نفر در هزار نفر افراد جامعه هستند یک گروه دیگه که مرتکب خشونت و قتل میشن افرادی هستند که لوب پیشانی مغز اونها آسیب میبینه حالا به هر دلیل ممکن.
علت اینکه انسانها توی یک جامعه فردی رو که مرتکب قتل یا مزاحمت میشه از جامعه حذف میکنند اینه که اونهایی که این کار رو نمیکردند از بین رفتند حالا به هر دلیل ممکن( به این میگن انتخاب طبیعی داروین) . مثلن ممکنه چون قاتلها رو مجازات نمیکردند قاتلها کروموزوم y اضافه رو به بچه هاشون منتقل میکردند و تعدادشون زیاد شده و همه مردم این جوامع رو کشته باشن.
تفکر و فرایندهای شیمیایی و الکتریکی مغز مربوط به روانشناسی فیزیولوژیک میشه که به بررسی تحریکات الکتریکی و شیمیایی مغز ناشی از عوامل بیرونی و عکس العملهای الکتریکی و شیمیایی مغز که منجر به رفتار میشه میپردازه. هر قسمت از مغز وظیفه خاصی داره تفکر در قسمت جلویی لوب پیشانی انجام میشه.
جهان چگونه آفريده شده است ؟
حدود 15 ميليارد سال قبل در انفجاري فوق العاده عظيم انبساط جهان آغاز شد . اين انفجار اصطلاحا" به بيگ بنگ Big Bang معروف است كه در زبان فارسي معادلي به نام مهبانگ براي آن وجود دارد . در نقطه اي كه اين رويداد انجام پذيرفت تمام ماده و انرژي جهان متمركز بود ؛ چه چيز قبل از اين رويداد وجود داشت آيا ماده اي خالص بود ، هنوز ما كاملا" نمي دانيم و در فكريم . اين رخداد يك انفجار مرسوم نبود . فضا پس از اين رويداد پر از ذرات شد . بيگ بنگ كاملا" به انفجار فضا در خودش بستگي داشت و اين انفجار برخلاف انفجار يك بمب است كه به طرف خارج تكه هايي را پرتاب مي كند . در آن زمان كهكشان ها و يا خوشه ها وجود نداشتند . ولي در كل بيگ بنگ بنياد جهان را پايه گذاري كرد .
نخستين اتم ها
بي درنگ پس از بيگ بنگ ، چنانكه هر كس مي تواند تصور كند جهات به طور عجيبي گرم بود چنانكه به به سرعت ماده و ضد ماده در جهات مختلف انتشار يافتند . همچنين آن سرما در زماني در حدود 43- ^ 10 ثانيه بعد از آفرينش به مقداري ماده و ضد ماده تبديل شد كه هنوز كيهان شناسي با اين مقدار نامتقارن است . همچنين اين دو نوع با يكديگر آفريده شدند ؛ آنها با يكديگر برخورد مي كردند و نابود مي شدند و در عوض انرژي خالص پديد مي آمد .
براي ذراتي كه در جهان به وجود آمدند نامگذاري خاصي داريم اين ذره ها هر كدام به تنهايي نامي دارند از جمله نوترينو ها ، باريون ها ، الكترون ها و كوارك ها كه هر كدام از اينها سازنده ي كالبد ماده ي زندگي است كه امروزه ما آنها را مي شناسيم . هنگام آغاز دوره ي باريون ها ذرات سنگين قابل شناخت وجود نداشت زيرا هنوز بسيار داغ بود . در اين لحظه فقط آشامه ي كوارك وجود داشت چون جهان به سردي آغاز شد و انبساط يافت ، ما فهم اين مطلب را دقيقا" واضح آغاز مي كنيم .
بهد دماي جهان در خدود 300ميليارد درجه كلوين رو به نزول گذاشت . اگر بخواهيم تشبيه نسبتا" خوبي به كار ببريم مي توانيم بگوئيم همانند آبي كه تبديل به يخ شده باشد . حال جهان تركيبي از نوترون ها و فوتون ها است كه آنها را هادرون مي خوانيم . هنوز ماده ي پيچيده اي در اين دما وجو ندارد . اگر چه ذرات بار دار يا همان لپتون ها نيز وجود داشتند ولي از واكنش دادن با هادرون ها منع مي شدند كه البته ماده ي پيچيده تري نيز هستند . به زودي لپتون ها كه شامل الكترون ها نيز هستند مي توانند به هادرون ها متصل شوند و اتصال و اتحادي را بين خود به وجود آورند كه در واقع همان ماده ي مشترك است . (منبع)
The big bang theory is not a creation tale. It deals with the expansion of space. It does not state how any life was created, nor does it attempt to. Also the big bang was NOT an explosion.
به این مطلبی که گفتید، میگن تسلسل. با دلایل عقلانی، محال و باطل بودنش اثبات میشه. توی همین سایت و توی نت بگردید، دلایل مختلف برای رد اون رو می بینید. (می تونید به این تاپیک مراجعه کنید)اگر خدایی بوده که این دنیا رو خلق کرده پس چی خود خدا رو خلق کرده؟ خودش خودش رو خلق کرده؟
خوب، چه چیزی باعث میشه که این ذرات با هم ترکیب بشن و مثلاً بشن درخت، بشن انسان و ...
به این مطلبی که گفتید، میگن تسلسل. با دلایل عقلانی، محال و باطل بودنش اثبات میشه. توی همین سایت و توی نت بگردید، دلایل مختلف برای رد اون رو می بینید. (می تونید به این تاپیک مراجعه کنید)
اما اینجا جواب سوال شما رو با یه سوال ساده میدم. اگر بیگ بنگ، عامل تشکیل جهان و هستی است و قبل از اون هم موجودی نبوده، پس چه کسی عامل وجود بیگ بنگه؟
براي چي آگاهي از آينده يك موجود مختار يعني جبر؟؟؟آهان باشه، پس من جوابی واسه این سئوال ندارم.
چون به نظر من آینده کاملا غیر قابل پیش بینی هست و هرگونه آگاهی کامل و با جزئیات از آینده یک موجود مختار، عملا اختیار رو بی معنی کرده و یک جبر نهان محسوب میشه.
همچنین توجه کنین که پیش بینی زمین تا آسمان با آگاهی کامل از آینده فرق میکنه.
مثلا یک معلم پیش بینی میکنه شاگرد تنبلش، در آزمون نمره 9 بگیره با توجه به شناختش، اما اگر از قبل بهش نمره 9 بده و به خودش هم بگه من میدونستم تو اینی و این خواهی شد و فقط ازت آزمون میگیرم تا به خودت ثابت بشه تو این بودی، با یک معلم دیوانه طرفیم.
اينكه مجازات مجرمان رو به نظريه انتخاب طبيعي داروين ربطش دادين از عجايبي بود كه اين روزها ديده ام!!!!!!اگر فکر کنید منظور صحبتهای من رو متوجه میشید.
نوزاد و هر چیز دیگه از جنس ماده و انرژی هستند که نتیجه انفجار بزرگ بود اگر این انفجار با اونچه رخ داد متفاوت بود بسته به میزان تفاوت ، ما یا با اونچه هستیم تفاوت داشتیم یا وجود نداشتیم مثلن اگر انفجار بزرگ یک اپسیلون فرق داشت ممکن بود زمین به اندازه سیاره مشتری میشد و احتمالن موجوداتش شکلی متفاوت داشتند و احتمالن به دلیل جاذبه بیشتر زمین اندازه جانوران کوچکتر از این بود. این فقط یک مثال بود میتونید بیشتر رو این موضوع فکر کنید.
اینکه یک نفر فکر میکنه فرایندهای شیمیایی الکتریکی در مغزه که مربوط به عواملی هست و این فکر و رفتار مربوط به اون رو منجر میشه مثلن کشف شده که تعدادی از افرادی که مرتکب قتل میشن دارای کروموزوم y اضافه هستند که روی رفتار و خشونت بیش از حد و قتل تاثیر میزاره و فعلن قابل درمان نیست این افراد یک نفر در هزار نفر افراد جامعه هستند یک گروه دیگه که مرتکب خشونت و قتل میشن افرادی هستند که لوب پیشانی مغز اونها آسیب میبینه حالا به هر دلیل ممکن.
علت اینکه انسانها توی یک جامعه فردی رو که مرتکب قتل یا مزاحمت میشه از جامعه حذف میکنند اینه که اونهایی که این کار رو نمیکردند از بین رفتند حالا به هر دلیل ممکن( به این میگن انتخاب طبیعی داروین) . مثلن ممکنه چون قاتلها رو مجازات نمیکردند قاتلها کروموزوم y اضافه رو به بچه هاشون منتقل میکردند و تعدادشون زیاد شده و همه مردم این جوامع رو کشته باشن.
تفکر و فرایندهای شیمیایی و الکتریکی مغز مربوط به روانشناسی فیزیولوژیک میشه که به بررسی تحریکات الکتریکی و شیمیایی مغز ناشی از عوامل بیرونی و عکس العملهای الکتریکی و شیمیایی مغز که منجر به رفتار میشه میپردازه. هر قسمت از مغز وظیفه خاصی داره تفکر در قسمت جلویی لوب پیشانی انجام میشه.
اگه قصد دفاع از نظريه داروين رو دارين تو تاپيك خودش گرچه معمولا هر چي دفاع از نظريش هم ميشه خودش بازم يك نظريست!!!در سال 1958 پروفسور ميلر ترکیبات جو اولیه زمین و سولفید هیدروژن حاصل آتشفشان همراه با صاعقه رو در آزمایشگاه ایجاد کرد و اسید آمینه که پایه اولیه حیات هست رو ایجاد کرد و عواملی که میتونسته در 4 میلیارد سال پیش موجب پیدایش شبه سلولهای اولیه بشه رو ثابت کرد. تقریبن 20 اسید آمینه در زنجیره ای به هم متصل میشن و پروتئینهایی رو برای ایجاد سلول موجود زنده میسازند. شبه سلول های اولیه بدون هسته اولیه ایجاد شده و پلیمریزه شدن اتفاقی نوکلئوتیدها میتونسته موجب ایجاد ریبوزوم های همانند ساز شده باشه.شبه سلولهای بدون هسته اولیه که فسیل 3.5 میلیارد ساله اونها کشف شده توان تکثیر داشتند. با تکامل این شبه سلولها ، سلولهای هسته دار با توان فتوسنتز (جلبکهای تک سلولی) در 1 میلیارد سال پیش بوجود اومدند .با تغییر این جلبکهای اولیه و ایجاد جلبکهای پر سلولی اولیه 2 شاخه جلبکهای پر سلولی و نرم تنان اولیه بوجود اومدند از جلبکهای پر سلولی اولیه اونهایی که در نزدیکی ساحل رشد میکردند با پیشروی و دانه پراکنی در خشکی گیاهان و درختان رو بوجود اومدند.
با تغییرات کرمهای اولیه ماهیها و صدفها و ... بوجود اومدند با ورود نخستین ماهی ( تیکتالیک ) در 200 میلیون سال پیش به خشکی دوزیستان اولیه بوجود اومدند ، از دوزیستان خزندگان اولیه بعد دایناسورها بعد سمورهای اولیه بعد میمونهای اولیه بعد گپیهای بزرگ و بعد اولین هوموها در 5 میلیون سال پیش و حدود 200 هزار سال پیش انسان خردمند بوجود اومد.
فرگشت موجودات با 2 عامل اساسی جهش ژنی و انتخاب طبیعی به پیش میره
دلایل رد تسلسل رو که دیدید عنوان کنید تا اگر بشه در موردشون به نتیجه برسیم لطفن تا جای ممکن خلاصه رو بزارید چون من حوصله و وقت زیادی برای بحث کردن ندارم.
خدا اگر وجود داشته باشه نمیتونسته خود به خود بوجود اومده باشه البته در مورد انفجار بزرگ اخیرن استفان هاوکینگ تو کتاب جدیدش گفته که قوانین جدید فیزیک میتونه ایجاد خود به خودی و بدون خدای انفجار بزرگ رو توجیه کنه منتها من هنوز متن کتابش رو نخوندم.
اگر در موردش فکر کنید خودتون به نتیجه لازم میرسید:
اگر خدایی بوده که این دنیا رو خلق کرده پس چی خود خدا رو خلق کرده؟ خودش خودش رو خلق کرده؟
اينكه مجازات مجرمان رو به نظريه انتخاب طبيعي داروين ربطش دادين از عجايبي بود كه اين روزها ديده ام!!!!!!
همچنين اينكه قاتلها مجازات ميشند چون بچشون ممكنه ژن قاتليت رو به ارث ببره!!!
اولا كل پست شما ربطي به موضوع نداره
ثانيا نظراتي ارائه ميديد كه حتي يك بچه هم نميتونه باور كنه.انتقال خوي قاتل بودن به بچه!!!
پس چرا فرزند انيشتين،انيشتين نشد؟؟؟
اصلا همون بچه قاتل رو تو يك خونواده خير و خدا شناس و مذهبي بذارين بازم جنايتكار ميشه؟؟؟
خواهشا اگه بحثي رو نظريه داروين داريد تو تاپيك خودش انجام بديد البته نه با اين حدس و گمانهاي سطحي!
اگه قصد دفاع از نظريه داروين رو دارين تو تاپيك خودش گرچه معمولا هر چي دفاع از نظريش هم ميشه خودش بازم يك نظريست!!!
اما در مورد خالق خدا!!:
من نميدونم شما چه خدايي مد نظرتون هست ولي فرض رو همون خداي غيرقابل انكار خودمون ميگيرم.
اولا شما داريد از بعد مادي به قضيه نگاه ميكنيد چون حرفتون شبيه اينه كه داريد در مورد يك موجود مادي كه زماني نبوده و زماني بوجود اومده خب اين يعني داري جسم و حركت و به عبارتي محصور در زمان و مكانه ولي اون واجب الوجودي كه خالق و علت العلل تمام معلولات و ممكنات عالمه خودش خالق جسم و حركت و به عبارتي زمان و مكانه.پس وقتي در مورد وجود او بحث ميكنيد بايد در نظر بگيريد در دام هميشگي محدوديت در زمان ومكان نيفتيد در نتيجه خداوند قديم بالذاته و اينكه دنبال خالقي براي او بگرديد يعني اون خدا محصور در زمانه چون تاريخ شروع داره!!
من کی گفتم قاتلها مجازات میشن چون ممکنه بچشون ژنشون رو به ارث ببره؟! من گفتم اون جوامعی که قاتل رو مجازات نمیکردند یا اصلن وجود نداشتند یا اگر وجود داشتند به خاطر اینکه مجازات نمیکردند نابود شدند پس انسانهایی که الان هستند عادت دارند قاتل و مجرم رو مجازات کنند.
مثلن ممکنه چون قاتلها رو مجازات نمیکردند قاتلها کروموزوم y اضافه رو به بچه هاشون منتقل میکردند و تعدادشون زیاد شده و همه مردم این جوامع رو کشته باشن.
بحث مطرح شدن نظريه فرگشت نيست بلكه بحث انحراف تاپيكه چون خيلي ديدم در تاپيكهايي كه بحث خدا و اثباتش يه جورايي مطرح ميشه داروينيستها تكامل رو مطرح ميكنند گرچه خودشون هم نميدونند چطوري ميتونند با اين نظريه منكر وجود خدا بشند!! امضاتون هم نشون ميده چقدر به يك نظريه كه صرفا نظريست دل بستين حالا براي چي؟خالق تك سلول اوليه ميدونه:ديفرزند ممکنه ژن رو به ارث ببره یا نبره ولی احتمال اینکه شما خصوصیات پدر یا مادرتون رو کامل یا تا حدودی به ارث ببرید خیلی خیلی زیاده ولی 100 در 100 نیست دیگه اینو هر بچه مدرسه ای میدونه. اگر به بزرگواری خودتون ببخشید که انتخاب طبیعی داروین رو مطرح کردم لطف خیلی بزرگی کردید.
پست بنده رو خوندين؟!!!به هر حال خود به خود نمیتونسته به وجود اومده باشه میتونسته؟
پست بنده رو خوندين؟!!!
اگه به استدلال بنده ايراد داريد ايراد رو بفرماييد وگرنه اين سوالي از پستي كه جواب سوال هم تو همون پست بوده فرار از بحثه
علت غير منطقي بودن به تفضيل طبق همون پست قبليم؟؟؟من جوابتون رو خوندم. اینکه خدا خود به خود وجود داشته غیر منطقیه
سلام،
این سوال، از نظر من البته، میشه چند جور جواب داد:
1- خداوند، جهان رو از طریق قوانینی اداره می کنه و به طور معمول معجزه و خرق عادت در این جهان اتفاق نمیفته. قانون این هست که عموم زوجها، دارای فرزند بشن تا نسل بشر ادامه پیدا کنه و منقرض نشه. فرض کنید، خداوند بر اساس حرف شما، قانون رو به این شکل قرار می داد که هیچ فرزندی متولد نشود مگر آن که تا آخر عمر پاک و صالح باشد. به نظر شما، نسل بشر تا چه مقدار ادامه پیدا میکرد؟
2- نمی دونم فیلم ”گزارش اقلیت (Minority Report)“ رو دیدید یا نه؟ موضوع فیلم این هست که بشر سیستمی اختراع میکنه که جرایم رو قبل از وقوع پیشبینی می کنه و فرد مجرم رو قبل از انجام جرم دستگیر می کنه. حالا این سوال پیش میاد که پس اراده انسان این وسط چی میشه؟ در مورد سوال شما، خداوند، انسانی رو خلق نمی کنه به جرم این که تو، سرنوشت بدی داری یا آدم خوبی نمیشی. اون وقت این حق برای مخلوق به وجود میاد که بگه اگر به من فرصت داده میشد، می تونستم با اراده و اختیاری که به من داده شده، سرنوشتم رو عوض کنم.
یا مثلاً فرض کنید، حاصل ادامه نسل دو فرد که سرنوشت خوبی ندارن و بنا به صحبت شما، اجازه خلق بهشون داده نشده، یک فرد صالح باشه که به خاطر این که اجدادش اجازه خلق پیدا نکردن، خلق نشده. آیا این ظلم نیست؟
گرچه این جواب منو قانع نکرد و من با جوابت مخالفم. اما اگه قراره این جهان طبق الگوریتم و قانون جلو بره پس دیگه عملا خداوند توش دستی نداره؟ پس چرا خضر او بچه معصوم رو کشت؟ معجزات چی؟ پس دعا کردن و دخیل بستن هم فایده نداره ؟
لّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ *(۲۵۵)*
«خداست كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبك او را فرو مىگيرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مىداند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىيابند. كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست، و اوست والاى بزرگ.
من یه ماشین میسازم که تحت قوانین و دستورات خاصی، یک سری کارهای برنامه ریزی شده انجام میدهد. آیا انجام کارهای این ماشین بر اساس قوانین به این معنی ست که من نباید وجود داشته باشم؟ رباتی از روی زمین پرتاب میشه و بر روی مریخ یه سری حرکات پیچیده و وظایف انجام میده. اگه یه مریخی این رو پیدا کنه، باید فکر کنه این همینجوری خود به خود تشکیل شده؟
حالا، چطور ممکنه سیستمی به این عظمت، حاصل هیچ چیز باشه و از هیچ درست شده باشه؟ در فلسفه، با برهانهای عقلی مختلف اثبات میشه که هیچ معلولی بدون علت نیست.
الگوریتم و قانون جهان برقراره تا زمانی که خالقش اراده کنه. خالق بخواد و اراده کنه، سیستم به اراده اون میچرخه.
براي چي آگاهي از آينده يك موجود مختار يعني جبر؟؟؟
مگر خداوند هم مثل ما داراي زندگي مادي و گذران عمر و محصور در مكان و زمان هستش كه براش آينده و حال و گذشته متصور بشيم؟!!