سلام دوست عزیز.
داستان اول
جو و هلن میلز دو بچه کوچک دارند . یکی از اونها 2 سال و دیگری 4 سال داشت . اونها همیشه برای رفتن به رختخواب مقاومت می کردند و هلن همیشه با جو سر این قضیه / در مورد این موضوع گله میکرد .
اما
از اون جایی که در طول هفته او (آقای جو) نمیومد خونه مگه تا بعد از زمانی که اونا(بچه ها) رفته باشن به رختخواب , او ( آقای جو ) نمیتونست کمک کنه مگه آخر هفته ها . جو فکر ( خیال) کرد که خودش خوب آواز میخونه (جو خودشو یه خواننده میدونست و فک میکرد خوب میخونه).
اما واقعاً صداش آهنگین(به درد خوانندگی نمیخورد و موسیقایی نبود!) نبود .
به هر حال او تصمیم گرفت که اگر او ( خودش ) برای بچه ها آواز بخونه وقتیکه اونها به رختخواب رفتند، بهشون کمک خواهد کرد که آرامش داشته باشن و (بهتر بخوابن). و کم کم (بتدریج) اونها به خواب میرن(همزمان که داره آواز میخونه). او (جو) این کار را هر شنبه و یکشنبه انجام میداد، تا
زمانی که شنید که پسر کوچکش با خواهر کوچکترش داره پچ پچ میکنه : " اگه وانمود کنی که خواب هستی اون نمی خونه"
(بس که قشنگ میخونده!)
داستان دوم
آقای هاجز صاحب(صاحب امتیاز) و سردبیر ( ویراستار) روزنامه کوچکی بود . اون همیشه سعی میکرد برای خوانندگانش (خواننده روزنامه اش) آخرین خبرها را بیاره(خبرای دست اول داشته باشه) .
یه روز یه تماس تلفنی از شخصی هیجان زده (هراسان) که ادعا کرد که در بالای کوهستانی در یک روستا وسط یک سیل خیلی بزرگ گرفتار شده(هست). اون سیل را با
جزئیات کامل(مو به مو) شرح داد و آقای هاجز همه گفته های اونو نوشت و
همون روز غروب اونو در روزنامه چاپ کرد .
اون خوشحال شده بود از اینکه هیچ روزنامه دیگه ای این داستان را بدست نیاوردن.
متاسفانه اگرچه تلفن های خشمگینانه به زودی مشخص کرد که او مورد حیله قرار گرفته(گولش زدن)، بنابراین او داخل روزنامه ی روز بعد نوشت : ما اولین و تنها روزنامه ای بودیم
کهدیروز گزارش کردیم که روستای ... توسط سیل تخریب شده.امروز ، مفتخریم بگیم که ما دوباره اولین روزنامه ای هستیم که برای خوانندگانمون خبر میاریم که داستان دیروز کاملاً دروغ بود .
got hold of به معنی به دست آوردنه و واسه این که راحت نمیشه به دست آورد چیزی رو به کار رفته و میره.
would مثل may.might.will هست البته با تفاوتایی اما در این جا یعنی ممکنه.یه کاری رو انجام خواهند داد.مثل will دیگه.فعل کمکیه خیلی معنی خاصی نداره.