سن مناسب برای ازدواج از دیدگاه روانشناسی

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
سن در ازدواج از دو نظر دارای اهمیت است؛ یکی از نظر روانی و
دیگری از نظر فیزیولوژیکی. انسان در فرایند رشد از نظر روانی در
سنین مختلف دارای ویژگی های متفاوت است. روان شناسی کودک با روانشناسی نوجوان، جوان و پیر متفاوت است. خصوصیات روانی یک نوجوان
با ویژگی های روانی یک فرد سالخورده در بیشتر زمینه ها قابل
مقایسه نیست.
بنابراین ازدواج یک مرد پنجاه یا شصت ساله با یک دختر 18 ساله به
دلیل تفاوت فاز روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد. دیر یا زود
به علت عدم ارضای نیازهای روانی، این عروس جوان با دلمردگی به
انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روزشماری می نماید، یا خواهان طلاق
می شود. از سوی دیگر این مرد کهنسال برای ارضای نیازهای همسر
جوانش مجبور به تظاهر به جوانی و رفتارهای نامناسب با سن خود می
شود و در نتیجه او نیز از مسیر طبیعی زندگی خارج می گردد و از
نظر اجتماعی زبانزد خاص و عام می شود و در مجالس و محافل ممکن
است همسرش را با فرزندش اشتباه بگیرند و همه جا مجبور است وضعیت خود را توجیه کند. او برای کسب رضایت همسرش، چنانچه ثروتمند باشد
به خریدن جواهرات و لباس های گران قیمت و خانه و اتومبیل متوسل
می شود و چنانچه عالم باشد کتاب ها و آثار خود را به او تقدیم می
کند ولی هیچیک از اینها او را ارضا نمی کند. عکس این حالت، یعنی
ازدواج زن پیر با مرد جوان نیز همین وضع را خواهد داشت.
بنابراین کسانی که قصد ازدواج دارند نباید تحت تاثیر پول، مقام
اجتماعی، مقام علمی و سایر امتیازهای ارزشمند، سن همسر آینده خود را نادیده بگیرند. دوم از جنبه فیزیولوژیکی که علاوه بر جنبه های
روانی، ارضای غرائز جنسی خود مسئله مهمی است. بنابراین چنین
ازدواجی به هیچ وجه فرجام خوبی نخواهد داشت و پایانش فساد و
انحراف یا دلمردگی و آرزوی نجات از این بحران خواهد بود.
سن ازدواج در شرایط جغرافیایی و اقلیمی مختلف متفاوت است. معمولا در مناطق گرم، سن بلوغ و ازدواج پایین تر و در مناطق سرد و
کوهستانی بالاتر است. مهم نیست که فرد در چه سنی بالغ می شود،
مهم این است که دختر و پسر احساس کنند از نظر فیزیولوژیکی و
روانی نیاز به ازدواج دارند. تشخیص زمان مناسب ازدواج از سوی
دختر و پسر تازه بالغ مشکل است. در این مورد راهنمایی پدر و مادر
و مشاوره با مشاور خانواده ضروری است. معمولا چون دختران از نظر
رشد بدنی و روانی از پسران جلوترند و رشد آنان سریعتر است، زودتر
بالغ و برای ازدواج آماده می شوند. به همین علت در اسلام سن
تکلیف دختران نه سال و پسران 15 سال می باشد.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که چون اسلام دین جهان شمولی
است، بنابراین حداقل سن تکلیف برای تمام مناطق اعم از سرد و گرم
مشخص شده؛ یعنی روی زمین مناطقی هست که دختر در 9سالگی بالغ است ولی این بدان معنا نیست که این دختر 9 ساله باید حتما ازدواج
کند. ازدواج زمانی واجب است که شرایط آن از نظر فیزیولوژیکی،
روانی، فرهنگی و اقتصادی فراهم باشد و چنانچه انجام نگیرد فرد به
گناه بیفتد. در ایران به طور عرف اکثر دختران بین 18 تا 25 سال
ازدواج می کنند. پسرها نیز در روستاها در سنین پایین تر و در
شهرها بین 25 تا 30 و گاه تا 35 سالگی ازدواج می کنند. تفاوت سن
دختر و پسر با در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی
متفاوت است.
گاه تفاوت سن تا 10سال هم مشکلی ایجاد نمی کند. یکی از فرمول
هایی که در این مورد پس از آمارگیری های سن ازدواج پیشنهاد شده،
آن است که در سنین پایین تر، نصف سن پسر به اضافه هفت سال سن
مناسبی برای دختر خواهد بود. ولی این به هیچ وجه فرمول قطعی و یا
استاندارد محاسبه شده ای نیست. آنچه در این مورد می توان به طور
قطعی پیشنهاد کرد آن است که بین سن زوجین تناسب منطقی و معمولی وجود داشته باشد.
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
مشاوره ازدواج در ارتباط با سن

مشاوران در ارتباط با مراجعانی که برای ازدواج در مورد سن مشکل
دارند، باید به روش های زیر عمل کنند؛
1 - در مورد دختر و پسری که برای بار اول می خواهند ازدواج کنند
و بین 18 تا 30 سال دارند، اختلاف 5 تا6 سال مناسب است. یعنی به
علت رشد سریع دختران، اگر پسر پنج تا شش سال بزرگتر باشد از نظر
روانی و فیزیولوژیکی وضع مناسبی خواهد داشت.
2 - در مورد مرد و زنی که برای بار دوم ازدواج می کنند. دو حالت
وجود دارد. زن برای بار دوم و مرد برای بار اول، و یا برعکس مرد
برای بار دوم و زن برای بار اول قصد ازدواج داشته باشند. در هر
یک از حالت های فوق زندگی متفاوت است. ممکن است صحبت از داشتن فرزند قبلی باشد و شرایط اقتصادی و فرهنگی متفاوت؛ به هر حال
باید وضعیت هر یک را به طور انفرادی بررسی کرد و اطلاعات لازم را
در اختیار مراجع قرار داد. در مورد سن در ازدواج دوم اهمیت مسئله
به اندازه ازدواج اول نیست. ممکن است زن مطلقه ای با دو فرزند و
30 سال سن با مرد 45 ساله مجردی ازدواج کند و چون گرفتاری
فرزندان او نیز به زندگی او اضافه می شود، احتمال آن که با همسرش
که گذشت کرده و با وجود فرزندانش حاضر به ازدواج با او شده، با
گذشت بیشتر بسازد و زندگی شاد و سعادتمندی داشته باشند.
3 - از آنجا که مرگ و میر مردان بیشتر، و آمار زنان در بسیاری از
جامعه ها درصد بالاتری را حائز است، برای جلوگیری از فحشا و
انحراف های جنسی باید چاره ای اندیشه شود. در جوامع غربی اصل
آزادی جنسی با همه مفاسدش پذیرفته شده است ولی در اسلام به علت اهمیت تربیت فرزند و استحکام خانواده، اصل دیگری را در زناشویی
مجاز دانسته اند و آن تعدد زوجات می باشد. تعدد زوجات نیز به دو
صورت است؛ ازدواج دائم و ازدواج موقت.
ممکن است مردی که ازدواج کرده و زن مهربان و واجد شرایطی هم دارد ولی از روی بوالهوسی بخواهد ازدواج دوم کند، به مشاور مراجعه
کند. در اینجا مشاور باید او را در هر دو شرایط (زندگی با زن اول
و زندگی با دو زن) آگاهی دهد و وضعیت او را به دقت و از جهات
مختلف از نظر از دست دادن ملاطفت و عطوفت زن اول، از نظر فرزندان
(خواهران و برادران ناتنی)، از نظر تأمین هزینه های زندگی، از
نظر جنگ های روانی مرتبط با زنان متعدد و بالاخره به هم ریختگی
محیط گرم خانوادگی موجود به بهای ارضای هوس زودگذر هشدار دهد.
بدیهی است تصمیم گیری نهایی پس از بصیرت کامل با مراجع خواهد
بود. گاه قدرت هوس به اندازه ای است که ممکن است با همه اطلاعات
و بصیرت داده شده، مراجع از ازدواج دوم صرفنظر نکند. مشاور می
تواند پس از مواجهه او با ناملایمات بعدی، باز هم او را با توجه
به شرایط جدید راهنمایی کند.
4 - در صورتی که زنها از قبل با علم و آگاهی، شرایط چند زنی مرد
را پذیرفته و حاضر به ازدواج شده اند و مرد نیز شرایط لازم را
رعایت کند، شاید مشکلی ایجاد نشود ولی در فرهنگ ایرانی مسئله
تعدد زوجات و نیز ازدواج موقت به عنوان یک سیره جاری پذیرفته
نشده و اغلب کسانی که از این روش استفاده کرده اند، اگر چه تمام
جوانب شرعی را مراعات کرده اند، اما علاوه بر نارضایی همسران،
مورد طعن و سرزنش دیگران قرار گرفته و زندگی شاد و با ثباتی
نداشته اند. از آنجا که مشاوران نیز از فرهنگ عمومی تبعیت می
کنند باید به افرادی که به این سیره تمایل نشان می دهند، اطلاعات
لازم را بدهند و تمام پیامدهای چنین اقدامی را به آنها گوشزد
کنند.
5 - در مورد زنان جوانی که از مردان پیر خوششان می آید و یا
پیرمردانی که به خیال خود زن جوان می گیرند تا جوان شوند، باید
نظرشان را از لحاظ فیزیولوژیکی و روانی با توجه به اصول علمی
بررسی کرد و آنان را به نادرست بودن باورهایی که در این مورد
پیدا کرده اند، توجه داد.
مشاور باید دختر یا زن جوانی را که دوست دارد با پیرها ازدواج
کند، به این مسئله توجه دهد که پیرمرد نه از نظر روانی و نه از
لحاظ فیزیولوژیکی قادر به به ارضای نیازهای او نیست و فرضا اگر
چند صباحی نظر او را تأمین کند، در نهایت با مشکل مواجه خواهد شد
و این ازدواج عاقبت خوشی نخواهد داشت. دادن اطلاعات لازم در این
مورد احتمالا نظر زن جوان را به طرف مردانی با اختلاف سن معقول
تغییر خواهد داد. به هر حال دادن آگاهی و بررسی همه جانبه به
مراجع بصیرت خواهد داد که به گزینش مناسب بپردازد و تصمیم
عاقلانه و مناسبی اتخاذ کند.
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
كي ازدواج كنيم؟

بررسی انگیزه های ازدواج، قبل از آغاز زندگی مشترک کمک میکند تا اشتباه نکنید. در اینجا به چند انگیزه نادرست برای ازدواج اشاره شده است و پرهیز از ازدواجی که به دنبال چنین عواملی صورت بگیرد، شاید کار عاقلانه ای باشد. در هر مورد به راه حلهایی نیز اشاره کرده ایم که شاید راه گشا باشند.اگر به هر حال راضی به ازدواج در این شرایط هستید، لااقل میدانید که به چه ریسکی دست زده اید و با چشم بازتری وارد زندگی مشترک خواهید شد.

a ) برای فرار از یک خانواده فقیر، آشفته یا شوربخت. به جای ازدواج به تحصیل در جایی دور از خانه و یا کار کردن در شهر دیگر بپردازید. بر روی ساختن یک شخصیت مستقل و با روانی سالم متمرکز شوید تا بتوانید یک زندگی سالم و سعادتمند داشته باشید. هرچه خانواده شما ناهنجارتر باشد، شما به کوشش بیشتری نیاز دارید تا اشتباه والدین خود را تکرار نکنید.

b ) هنگامی که بسیار جوان و ناپخته هستید. از دوران نوجوانی خود لذت ببرید و تا زمانی که به بلوغ فکری لازم نرسیده اید و سنتان بالاتر نرفته است، به ازدواج نيانديشيد.

c ) هنگامی که در معاشرت با جنس مخالف بی تجربه هستید. معاشرتهای ساده و دوستانه با جنس مخالف به شما کمک میکند تا تیپهای مختلفی از افراد را بشناسید و به نیازها و خواسته های خود از شریک زندگی بیشتر پی ببرید و افراد سازگار با خود را از افراد ناسالم و ناسازگار تشخیص دهید.

d ) هنگامی که تازه فارغ التحصیل شده اید، هرگز خودکفا نبوده ایدو به عنوان یک آدم مجرد روی پای خود نایستاده اید، هیچ شغل یا درآمد مشخصی ندارید، از تنها ماندن میترسید و دوستانتان دارند به سراغ زندگی خود میروند. به جای اینکار، تحصیلات و تخصص خود را کامل کنید. حرفه ای را انتخاب کنید که قابلیتهای متعددی داشته و بتواند شما و خانواده تان را برای همه عمر حمایت کند. به عنوان یک فرد مجرد (حتا در خانه والدین) بیاموزید که مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید، صورت حسابها را پرداخت کنید، پس انداز کنید و زندگی متعادلی داشته باشید. بیاموزید که بدون احساس بی کسی، تنها بمانید و در عالم تجرد شاد باشید.
e ) اگر قصد دارید حسادت کسی را برانگیزید. خود را درگیر چنین ازدواجی نکنید! به جای آن به مطالعه کتابهای روانشناسی و یا مشورت با روانکاو بپردازید و تا از نظر احساسی به بلوغ برسید. تا زمانی که به بلوغ فکری نرسیده اید با هیچ کس ازدواج نکنید. شما باید رفتارهای بزرگسالان را فرا بگیرید و بتوانید با مهارت از صدمه دیدن خود جلوگیری کنید.از طریق مشاوره یا شرکت در کلاسهای مربوطه، بیاموزید که به جای رفتارهای شدید و خصمانه، مشکلات را به طور دوستانه و با گفتگو حل کنید.

f ) ازدواج برای به دست آوردن عزت نفس. با مشاوره و مطالعه روانشناسی، با افکار مثبت، عزت نفس خود را افزایش دهید. تا زمانی که از خودتان مطمئن نشده و با خود روراست و راحت نیستید، ازدواج نکنید. در آن زمان هم کسی را انتخاب کنید که با شما سازگار باشد و شما از روی کمبود عاطفی به دنبالش نرفته باشید.

g ) چون همه ازدواج کرده اند...با مطالعه و مشاوره به بلوغ بیشتری دست یابید و تا زمانی که شخص مناسب و مورد علاقه خود را پیدا نکرده اید ازدواج نکنید.

h ) ازدواج با کسی که با او آشنا هستید و با وجودی که رابطه شما خسته کننده و فاقد جذابیت است، به دلیل بالا رفتن سن و یا اینکه تصور میکنید شخص مناسبتری پیدا نمیکنید، به زندگی مشترک فکر میکنید. با یک فرد آگاه و دنیا دیده و یا یک روان کاو مشورت کنید و ماجرای خودتان را برایش تعریف کنید تا بدانید واقعا تا چه حد با این شخص سازگار هستید. تا زمانی که کاملا از توافق بینابین و امکان ایجاد یک ازدواج موفق مطمئن نشده اید، ازدواج نکنید. اگر شخصی که در زندگی شما وجود دارد چندان با شما سازگاری ندارد، وقت هیچ کدامتان را تلف نکنید و به دنبال شخصی مناسب باشید. i ) اگر زمان کافی با یکدیگر نگذرانده اید و نمیدانید که با هم توافق دارید یا خیر. اگر شخص مورد نظر، زمان کافی برای پرداختن به این رابطه ندارد و آنرا در اولویتهای خود قرار نمیدهد، موضوع را با او درمیان بگذارید و ببینید که میتوانید به یک توافق دو جانبه برسید یا خیر. اگر به تازگی با شخصی آشنا شده اید، مدتی به خودتان زمان بدهید تا یکدیگر را بشناسید. اگر این شخص از شما دور است و شما بیشتر از نامه، تلفن و ای• میل استفاده میکنید، تا زمانی که یکدیگر را از نزدیک نشناخته اید و این رابطه محکم نشده است، تن به ازدواج ندهید.j ) هنگامی که مدت زیادی از جدایی یا بیوه شدن یکی یا هردو شما نگذشته است. به جای عجله در ازدواج، بیشتر با یکدیگر معاشرت کنید و درک کنید که به خاطر شرایط خاص احساسی خودتان یا طرف مقابل، این آشنایی ممکن است در هر لحظه به پایان برسد. زیرا هنگامی که رنج جدایی از شریک قبلی التیام یافت، هر یک از شما ممکن است متوجه ناهماهنگیها و ناسازگاریهایی شوید که دیگر تمایلی به ادامه رابطه نداشته باشید.

k ) اگر یک نفر یا هردو شما از مشکلات حاد روانی یا شخصیتی رنج میبرید. با یک روانشناس به درمان خود بپردازید و اگر طرف مقابل شما مشکل دارد، با او نزد مشاور خانواده یا روان کاو بروید و بر قضاوت این افراد مبنی بر امکان پذیر بودن رابطه، اعتماد کنید. اگر شخص مورد نظر شما اعتیاد دارد، انگیزه ای برای درمان شدن ندارد یا سوءاستفاده گر است، به کمک روانکاو یا مشاور به سرعت به رابطه خاتمه دهید.

l ) اگر یک یا هردو شما به رفتارهای خشن تمایل دارید یا دارای سابقه خشونت جسمی، جنسی یا کودک آزاری هستید. اگر این سابقه و تمایل در خود شما وجود دارد، به سرعت به دنبال درمان خود باشید و در باره این تمایلات خود برای او بگویید تا درمان شما را در اولویت قرار دهد.

m ) اگر این شما هستید که قربانی خشونت شده اید هم باید برای کمک به خود با یک روانپزشک مشورت کنید و تا زمانی که بتوانید از سلطه شریک خشونت طلب خود آزاد شوید، تحت درمان و احتمالا مراقبت مراجع قانونی باقی بمانی
 
بالا