3-ایران و شرایط جدید ژئوپلتیکی
تحولات جهانی دهه پایانی قرن بیستم، حركت مستمر به سوی آزمون تئوریهای جهانیسازی نظام نوین بینالملل را با استفاده از توسعه شگرف تکنولوژیک برای ترسیم چهره جدیدی از نظام جهانی ضروری نمود. بر این اساس از آنجایی كه محور عمده تئوریهای روابط بینالملل بر اثربخشی دیدگاهها در ترتیبات استراتژیك جهت اعمال قدرت بر پایه شناخت مناطق اصلی بینالمللی است، منطقه خاورمیانه كه به لحاظ ابعاد متعدد استراتژیكی در مرکز چرخهای منافع قدرتهاست، به عنوان محور عمده صورتبندی جدید روابط بینالملل تبیین شده است. این امر با دامن زدن به مناقشهها و درگیریهای داخلی منطقه را به بستری مناسب برای مداخله مستمر قدرتهای خارجی تبدیل کرده است، زیرا دلیلی برخاسته از نگرانیهای استراتژیك درباره كنترل ذخایر انرژی خواهد بود؛ بنابراین، وجود قریب 70 درصد ذخایر ثابت شده نفت و بیش از 40 درصد از منابع گاز طبیعی جهان در داخل منطقهای بیضی شكل از جنوب روسیه و قزاقستان تا عربستان سعودی و امارات متحده عربی به مرکزیت کشور ایران، سبب شده تا این بستر فضایی استراتژیک با هدف تأمین امنیت جهانی انرژی تحت عنوان خاورمیانه بزرگ در عرصه سیاست نوین جهانی مورد توجه ویژه قرار گیرد. اینجاست كه جمهوری اسلامی ایران با توجه به موقعیت مرکزی در این بیضی استراتژیك و نیز بهدلیل عدم همراهی و هماهنگی با نیات طراحان این سناریوی جدید، بهعنوان محور اولویتدار در تحولات استراتژیک طرح خاورمیانه بزرگ از جایگاه خاصی برخوردار میباشد. منطقه استراتژیك خاورمیانه آزمایشگاه طراحی و تعمیم الگوی نوین نظام جهانی متناسب با اهداف قدرتها در قرن جدید است و كشور ایران میدان مركزی این آزمایشگاه است. زیرا هر الگویی كه در ایران تثبیت شود، دارای پتانسیل فراگیر و قابل تعمیم به همه منطقه خاورمیانه است
[1].
چنانچه ژئوپلیتیک را ترکیبی از عوامل ثابت شامل موقعیت جغرافیایی، وسعت سرزمین، شکل کشور، وضعیت توپوگرافی و پارامترهای متغیر نظیر جمعیت، منابع طبیعی، نهادهای سیاسی و اجتماعی و تحولات نظام بین الملل بدانیم، موقعیت جغرافیایی و انسان به ترتیب بین عوامل ثابت و متغیر، نقش دو قطب را در تحلیلهای ژئوپلیتیک ایفا می نمایند
[2]. در مورد ایران می توان موارد زیر را برشمرد
-موقعیت جغرافیایی
موقعیت جغرافیایی از جمله عوامل ثابت ژئوپلتیک است و اثر قابل ملاحظه ای بر توانایی و قدرت یک دولت در اقناع کردن، پاداش دادن، تنبیه کردن، چانه زنی و جنگ با سایر کشورها دارد. بدین علت که کنترل و در اختیار داشتن مناطق استراتژیک امتیاز عمده ای برای نظام سیاسی به شمار می رود. استقرار در همسایگی قدرتهای کوچک و یا همجوار با قدرتهای بزرگ جملگی ازپیامدهای مذکور به شمار می رود.
نحوه استقرار مکانی در سطح کره زمین را موقعیت جغرافیایی نامند، که خود دارای دو حالت عمومی یا نسبی و خصوصی یا ریاضی است. موقعیت عمومی در سطحی کلان و مقیاس وسیع مانند قاره ای جهانی و یا منطقه ای قابل بررسی است
[3]، درصورتی که موقعیت خصوصی از زاویه طول و عرض جغرافیایی، وضعیت کشور رابررسی می کند و به موقعیتهای بری، بحری و استراتژیک قابل تقسیم است. ایران به سبب دارا بودن سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان و از سوی دیگر به واسطه در اختیار داشتن تنگه استراتژیک هرمز به ترتیب دارای موقعیت بحری و استراتژیک می باشد. به دلیل داشتن این موقعیت مناسب است که در قرون گذشته کشور ما همواره مورد تعرض همسایه شمالی خود بود و یا انگلستان با توجه به مستعمره خود (هندوستان) بخشهای جنوبی کشور را مورد تهاجم قرار می داد
[4].
نکات زیر در ارتباط با خلیج فارس، از اهمیت امنیتی برخوردار است:
1ـ موقعیت خلیج فارس آن را به صورت محور ارتباط بین اروپا و آفریقا از یک طرف و آسیای جنوبی و جنوب شرقی از سوی دیگر در آورده است و در مقام بخشی ازسیستم حمل و نقل دریایی بین اقیانوسهای هند، کبیر و اطلس عمل می کند.
2ـ با توجه به عرض خلیج فارس، موقعیت کشور ایران به گونه ای است که تمام پایگاههای حاشیه جنوبی که مورد استفاده آمریکا قرار می گیرد؛ مانند پایگاه ظهران وهمچنین بندرهای نفتی از جمله راس التنوره، بندر سلمان، میناء الاحمدی، بندر جبل علی و یا تنگه هرمز که با عرض بسیار کم عملاً در تیررس موشکهای ساحلی ایران قرار دارند.
3ـ ایران در خلیج فارس با توجه به در اختیار داشتن دو هزار کیلومتر مرز آبی می تواند رزمایشها و طرحهای نظامی را برنامه ریزی کند.
4ـ مسأله دیگر وجود عمق زیاد در کنار سواحل ایران است؛ به طوری که قبل از جنگ مسیر تردد کشتیها، عمدتاً از آبهای جمهوری اسلامی می گذشت، ولی به دلیل جنگ وپیامدهای آن، کشورهای جنوبی خلیج فارس و آمریکا متحمل ضررهای زیادی شده وخطوط جدیدی را برای در امان ماندن کشتیها و نفتکشهای خود طراحی نمودند؛ مانندخطی که به نام فهد شاه عربستان نامگذاری شده است؛ این خط بدین منظور طراحی گردید که مسیر عمده کشتیهایی که در خلیج فارس تردد می کنند، خارج از آبهای جمهوری اسلامی باشد.
5ـ جزایر خلیج فارس نیز اهمیت استراتژیکی دارند. بیشترین و مهمترین جزایر منطقه متعلق به ایران است. هفده جزیره تحت حاکمیت ایران از شمال خلیج فارس تا دهانه تنگه هرمز گسترش یافته اند. جزیره فارسی در عمق آبهای ایران و روبروی عربستان، اهمیت نظامی فوق العاده دارد. جزایر لارک، هنگام، قشم، تنب بزرگ و کوچک، ابوموسی و سیری از نظر کنترل تنگه هرمز و شرق خلیج فارس اهمیت نظامی مهمی دارند.
6ـ از آن جا که منطقه خلیج فارس بخش مرکزی جهان اسلام را شامل می شود وعناصر ژئوپلیتیکی و جغرافیایی پایه، برای شکل گیری اتحاد منطقه ای دارد، می توان باتحریک و طرح این عناصر و قایل شدن نقش تعیین کننده برای آنها، زمینه همگرایی منطقه ای را به منزلة یکی از واحدهای ژئوپلیتیکی عمده در جهان فراهم آورد
[5].
7ـ تنگه هرمز با توجه به موقعیت استراتژیکی خود می تواند در معادلات امنیتی مورد توجه بسیار قرار گیرد.
بزرگترین و نزدیکترین راه ارتباطی ایران به اقیانوس هند تنگه هرمز است. چنانچه تنگه مذکور از کنترل ایران خارج گردد، این کشور تبدیل به قدرتی برّی خواهد شد. ازسوی دیگر تنگه هرمز بهترین مسیر برای تهاجم به شبه جزیره و تصرف شمال شرق آن است که با توجه به ارتفاعات رئوس الجبال، امکان تسلط بر بخش عمده شبه جزیره و بردریای عمان را فراهم می کند. همچنین دهلیز جنوبی فلات ایران رو به تنگه هرمز بازمی شود و یکی از بزرگترین مسیرهای ارتباطی داخل فلات ایران به تنگه مذکور، مسیر کرمان به بندرعباس است. کنترل و حفاظت از بندرعباس به مفهوم حفاظت از امنیت ایران بوده و این موضوع آسیب پذیری و تهدید از حاشیه جنوبی آن را کاهش می دهد.
از طرف دیگر خلیج فارس و تنگه هرمز و پیوستگی آن با اقیانوس هند آن را به صورت یک منطقه عملیاتی وارد استراتژیهای نظامی می نماید، از این رو استراتژیهای برّی و بحری هم در جهت اهداف نظامی و هم به منظور اهمیت شبکه ارتباطی منشعب از خلیج فارس، جایگاه خاصی برای آن قایلند.
-
وسعت:
وسعت از جمله عوامل ثابت ژئوپلتیک است.از جمله ویژگیهای هر کشوری وسعت آن است. کشورهای کوچک در یک احساس ناامنی همیشگی به واسطه اشغال شدن از سوی دیگر قدرتها، به سر می برند. اشغال چند ساعته کویت به دست عراق مصداق بارز شرایط مذکور می باشد. ملاحظات مربوط به سرزمین از این قرارند:
1ـ وسعت سرزمین زمانی امتیاز محسوب می شود که با جمعیت متناسب عجین وپیوسته باشد. دو حالت مازاد یا کمبود جمعیت فراخور سرزمین، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت. در حالت نخست، امکان طرح ریزی خط مشیهایی بحران زا وتوسعه طلبانه، نظیر پروژه «فضای حیاتی» آلمان که منجر به بروز جنگ جهانی دوم گردید، وجود دارد. حالت دوم نیز منتهی به اتخاذ و پیگیری سیاست «مهاجرپذیری»می شود که خود زمینه ساز بحران هویت و واگرایی سرزمینی خواهد شد.
2ـ بهره مندی از منابع و امکانات طبیعی، ارزش امنیتی سرزمینها را مشخص می سازد.
3ـ پهناوری دولتها تا جایی مفید و ثمربخش خواهد بود که سکنه سرزمینها، خود را براساس علقه های تاریخی و نژادی، یک ملت دانسته و فرهنگی فراگیر و مشترک برآن جامعه مسلط باشد.
4ـ بین وسعت سرزمینی و نیاز به نیروهای نظامی رابطه ای مستقیم وجود دارد. به تعبیری وسعت بیشتر، مرزهای طولانی را به همراه داشته که آن هم مآلاً نیاز به نیرو وتسلیحات افزون تر را ایجاب می نماید.
جمهوری اسلامی ایران با وسعتی بالغ بر 1648195 کیلومتر مربع، از وسیع ترین کشورهای جهان بوده و در این زمینه رتبه شانزدهم را به خود اختصاص داده است. چنین شرایطی این فرصت را برای ایران فراهم می آورد تا در صورت مورد حمله قرار گرفتن، بتواند با عقب نشینی و سازماندهی عقبه خود، توان دفاعی خویش را تقویت نماید. ازطرفی وسعت کشور تا حدی حالت بازدارندگی برقرار می سازد زیرا برای تهاجم به ایران، نیروهای نظامی بی شمار و تجهیزات فراوانی مورد نیاز است.
از سوی دیگر چنان چه خواسته باشیم در حوزه و حیطه «قدرت نرم» برنامه ریزی کنیم، منابع موجود در کشور می تواند انرژی و ظرفیتهای لازم به منظور حرکت در فرایندتوسعه را تحقق بخشند. آمارها نشان می دهند که حدود 200/180 کیلو متر مربع از سرزمین ما به جنگلها و بخش قابل توجهی نیز به مراتع (اعم از خوب، متوسط و ضعیف)اختصاص دارد
[6]. چنین امکاناتی می تواند زمینه ساز توسعه صنایع و بخش دامپروری بوده و در مجموع رونق اقتصادی کشور را موجب شود. در کنار مزایا و امتیازات مذکورنباید از مخاطرات غفلت نمود. همانگونه که بیان گردید وسعت زیاد، نیاز به نیروهای مسلح را در سطحی وسیعتر ضروری می نماید. تورم و بزرگی بخش نظامی به معنای تخصیص و اعطای حجم عظیمی از منابع مالی کشور به این نیروها می باشد. بدیهی است، با عنایت به کمیابی منابع در دسترس، چنین روندی مستلزم کاهش بودجه سایر بخشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می باشد.
مسأله دیگر آن است که به دلیل بزرگی سرزمین، قاعدتاً جمعیت فراوانی در کنار هم زیست می نمایند. علاوه بر فراوانی مذکور، شاهد تنوع قومیتی - هویتی می باشیم.
-شکل کشور
شکل کشور از جمله عوامل ثابت ژئوپلتیک است.کشورها را برحسب شکل می توان در انواع زیر دسته بندی نمود. مدور، مطول، منفصل، دنباله دار و محیطی.
شکل سرزمینی حکومتها در مسایلی نظیر ارتباطات، وحدت و یکپارچگی کشور، ملاحظات دفاعی و به طورکلی قدرت و امنیت ملی واجد اهمیت می گردد. بدین لحاظ بهترین وضعیت برای نظامهای سیاسی، به لحاظ شرایط مذکور، در شکل مدوّر حاصل می گردد. زیرا فاصله قطرها در این حالت به یکدیگر نزدیک می باشد. به نظر می رسد اولویت بعدی را کشورهای مطوّل در اختیار دارند، زیرا واحدهایی که گسترش یافتگی آنها در طول می باشد نسبت به نظامهایی که در عرض امتداد یافته اند شرایط امنیتی بهتری در اختیار دارند. سایر اشکال سرزمینی پیرامون تحقق وضعیتهای مذکورامنیت آفرین، با موانعی مواجه اند.
جمهوری اسلامی ایران چهار ضلعی نامنظمی است که بزرگترین قطر آن در جهت شمال غربی به جنوب شرقی (از آرارات تا خلیج گواتر) در حدود 2210 کیلومتر و قطرکوچک آن در جهت شمال شرقی به جنوب غربی (از سرخس تا دهانه اروند رود) درحدود 1400 کیلومتر است
[7].
عمده مساحت کشور به طرز یکپارچه استقرار یافته است. لیکن بخش کوچک ولی بسیار پر اهمیت ژئواستراتژیکی و ژئوپلیتیکی، که همان مجموع جزایر ایرانی واقع درخلیج فارس و تنگه هرمز می باشد، مقداری از سرزمین اصلی فاصله دارند، لیکن این جدایی فیزیکی بوده و به هیچ وجه جنبه حقوقی ندارد. همان طور که گفته شد، شکل کشور به واسطه یکپارچه بودن از نقش تعیین کننده ای در وضعیت دفاعی - امنیتی کشوربرخوردار است. ادعاهای امارات متحده عربی در بارة جزایر تنب بزرگ، کوچک وابوموسی، جدا از نقش آمریکا، تا حدی نشأت گرفته از بعد مسافتی این جزایر باسرزمین اصلی می باشد.
به تعبیری دیگر، نقاط مذکور به اندازه ای واجد حساسیت و توجه است که حذف، انتزاع و یا کنترل آنها به دست دولت و یا نهادی غیر از ایران تا حد بسیار زیادی ایران را آسیب پذیر و به یک قدرت برّی مبدل خواهد ساخت که پدیده مذکور سرشار ازتهدیدات ژئوپلیتیکی خواهد بود. چرا که در آن صورت خلیج فارس برای ایران صرفاًحکم دریای بسته را خواهد داشت.
جزایر واقع شده در خلیج فارس و تنگه هرمز نقش بی بدیلی را در زنجیره دفاعی کشور عهده دار هستند. به تعبیری روشن تر، شش جزیره ابوموسی، تنب بزرگ، هرمز، لارک، قشم و هنگام، قوس دفاعی ایران در جنوب کشور را تشکیل می دهند. از سوی دیگر تنب کوچک، منطقه ارتباطی و پشتیبانی تنب بزرگ است. با بهره گیری از این جزایر، امنیت و کنترل تنگه هرمز، در اختیار ایران قرار می گیرد.
-توپوگرافی
توپوگرافی و یا رقوم، از جمله عوامل ثابت ژئوپلتیک است. موضوع توپوگرافی در واقع ترسیم عوارض خارجی زمین است. مهمترین مؤلفه های این عامل، مرزها، شبکه آبها و ناهمواریها می باشد.
اول ـ مرزها
از جمله مؤثرترین ابزارهای جدایی و تعیین هویت سرزمینی دولتها، مرزها می باشد. خطوط مرزی همان گونه که می توانند نقش بارزی را در یکپارچگی ایفاء نمایند، چنان چه تعیین آنها براساس منافع سیاسی قدرتهای بزرگ خارجی و بدون توجه به شرایط نژادی، زبانی، قومی، تاریخی و ساکنان انجام گردد، به شاخص عمده ای در ایجادزمینه های بی ثباتی بدل خواهد شد.
متفکران رشته جغرافیا مرزها را به سه دسته تقسیم می نمایند: محدب، مقعر و مستقیم. اساساً آن مرزهایی مناسب هستند که بهترین شرایط دفاعی را فراهم و ضریب امنیتی سرحدات کشور را افزایش داده و به سهولت در معرض و دسترسی نیروهای دشمن قرار نگیرند. درقالب رویکردهای نظامی/استراتژیکی، مرزهای مقعر، شرایط مناسب تری را برای دفاع فراهم می نمایند. در حالی که انواع خطوط مرزی محدب همواره مورد طمع دول متجاوز بوده و وسوسه انگیز هستند
[8].
با توجه به این که مرزهای کشور در منطقه قصرشیرین و نفت شهر محدب شکل می باشد، بنابراین از جمله نقاط آسیب پذیر مرزی به شمار می آیند. از سوی دیگرخطوط مرزی در دره شیلر (بین کردستان، ایران و عراق که بانه را از مریوان جدامی سازد) مقعر و در جلگه خوزستان مستقیم بوده که شرایط دفاعی مناسبی را فراهم می آورند. مصداق بارز مطلب فوق در تهاجم نظامی عراق علیه ایران عینیت یافت؛ بدین دلیل که در طی جنگ تحمیلی مرزهای محدب کشور به مراتب بیش از سایر نقاط دستخوش آفند عراق قرار می گرفت.
همچنین مرزها به لحاظ این که آبی باشند یا خاکی، طویل باشند یا محدود، هر کدام پیامدهای قابل ملاحظه ای در برخواهند داشت. دولتهای دارای مرز آبی، نسبت به دولی که سرحدات آنها را مرزهای خشکی تشکیل می دهد و اصطلاحاً مرزهای باز نامیده شده اند، در حاشیه امنیتی بیشتری قرار دارند
[9].
دوم ـ ناهمواریها
ایران با توجه به این که بیش از نیمی از مساحت آن را کوه ها فراگرفته اند، سرزمینی کوهستانی است. رشته کوه البرز در شمال و زاگرس در غرب، فلات ایران را درحصار خود گرفته اند. ارتفاعات مذکور مانع نفوذ بادهای مرطوب شمال و غرب کشورشده و در نتیجه باعث خشکی فلات مرکزی شده اند. از سوی دیگر بیابانها و کویرهای داخلی نیز برای اتصال و ارتباط بین نواحی ساحلی و مرکزی مانع قابل ملاحظه ای به شمار می آیند.
در مناطق شمالی کشور موانع طبیعی نظیر دریا، جنگل و کوهستان زیاد است و درنتیجه امکانات دشمن به لحاظ پیاده کردن نیرو به دلیل مجزا بودن محورهای نفوذی، امکان کمک متقابل ستونهای نیروها به یکدیگر تقریباً محدود است. در قسمتهای ساحلی هر چند در مقیاس کوچک، امکان عملیاتی آبی ـ خاکی وجود دارد، تأمین تدارک و لجستیک از طریق دریا برای نیروهای زمینی، یکی از ضروریات دشمن محسوب می شود. در قسمتهای غیرساحلی اعم از دشت یا کوهستان بدیهی است دشمن ازبه کارگیری نیروهای بزرگ و عوامل زرهی خودداری می کند و تلاش خواهد کرد درمحورهای منطقه میانی، واحدهای کوچک مکانیزه و در عین حال ورزیده را برای سرگرم ساختن نیروها و جلوگیری از پیوستن نیروهای پدافندی خودی به جبهه های شرق و غرب وارد عمل نماید. کردستان به لحاظ موقعیت کوهستانی، منطقه سختی برای عملیات نظامی محسوب می شود. این استان حدود 300 کیلومتر با عراق مرز مشترک دارد و ارتفاعات آن نیزعموماً پوشیده از جنگل بوده و مانع عمده ای برای حرکات نظامی است. از این رو شاهدبودیم که تهاجم نظامی عراق از این مناطق آغاز نگردید. همچنین ارتفاعات منطقه مرزی مریوان از نظر تسلط بر دشتهای غرب مریوان حایز اهمیت فراوان می باشد. در نقطه مقابل، یکی از دلایل عراق در انتخاب خوزستان برای حمله به ایران، صاف و کم عارضه بودن این منطقه بود؛ تنها موانع رودخانه ها، بریدگیها و شیارها هستند
[10].
ج ـ شبکه آبها
وحدت یا پراکندگی سرزمینی، ظرفیتهای اقتصادی، ارتباطاتی و حمل و نقل کشور تاحدی با شبکه آبهای هر کشوری تعامل دارد. در این باره ملاحظات متعددی حایزاهمیت می باشد: دایمی، فصلی و تصادفی بودن رودخانه ها، عمق جریانهای آبی به لحاظ قابلیت کشتیرانی و سرانجام منطقه استقرار رودخانه. از این بابت که نحوه بهره برداری و شرایط کشتیرانی در رودخانه های مرزی رعایت مسایل حقوقی خاصی را ایجاب می نماید.
در ایران به جز رودخانه های کم اهمیت و محلی، حدود 3457 رود اعم از دایمی، فصلی و اتفاقی وجود دارد که از میان آنها تنها کارون و اروند قابل کشتیرانی هستند؛ ازاین رو چندان در معادلات ژئوپلیتیکی نقش آفرین نمی باشند. لیکن در سطح ملی و فراملی، رودخانه های مذکور جایگاه مناسبی در فرآیند تأمین آب شرب و کشاورزی مورد نیاز مناطق احراز می نمایند. شبکه آبی کشور به دوازده حوضه آبریز اصفهان، گاوخونی، جازموریان، خلیج فارس و دریای عمان، دریاچه ارومیه، دریاچه هامون، دریای خزر، دشت لوت، قراقوم، کویر نمک، مرکزی، نیریز و شیراز، یزد و اردستان، تفکیک گردیده است
[11].
-جمعیت
جمعیت از عوامل متغیر ژئوپلتیک است. انسان پراهمیت ترین عامل ژئوپلیتیک به شمار می آید
[12]. هر چند نباید از کمیت جمعیت غفلت نمود لیکن به ویژه در شرایط کنونی تأکید عمده بر نیروی انسانی ماهر، آموزش دیده و کیفی است. چنین پتانسیلی می تواند از عوامل توسعه یک جامعه به شمارآید. به طور خلاصه در زمینه عامل جمعیت ملاحظات مختلفی مطرح می باشد. از آن جمله: تراکم، نحوه توزیع، تعداد، مصرفی یا مولد بودن، میانگین سنی و سرانجام میزان انسجام فرهنگی آن.
ایران با جمعیتی حدود 000/000/75 نفر از جمله پرجمعیت ترین کشورهای دنیا بوده و رتبه 21 را در این خصوص به خود اختصاص داده که پیش بینی می گردد در 30سال آینده به مرتبه 10 ارتقاء یابد. بیکاری از جمله آسیبهایی است که پتانسیل تبدیل شدن به بحران (طغیان، آشوب، حمایت از شورشها و...) را دارا می باشد. بالا بودن نرخ رشد جمعیت، جوان بودن، مشارکت ناچیز زنان در بازار کار و از دلایل عمده مسایل مذکور شناخته می شود. علاوه بر مباحثی که بیان گردید در مناطق روستایی و شهرهای کوچک به علت روابط نزدیک، نوعی کنترل مستقیم بر افراد اعمال می گردد، ولی در شهرها به علت فراوانی نفوس و ناآشنایی افراد، نظارت مؤثر پیشین اعمال نگردیده و تنها نظارتی غیرمستقیم و کلی برقرار می گردد. درمحیطهای شهری به دلیل اختلافات طبقاتی، گروههای مختلف شغلی، تعارضات گروههای سنی، نژادی، زبانی و منافع متفاوتی ایجاد می گردد که بدیهی است این مسأله با ستیزشهایی پیرامون هنجارهای اجتماعی همراه بوده و منجر به روندفرسایشی / کاهشی مشروعیت نظام سیاسی گردیده و در مجموع ناامنی و بی ثباتی راپدید خواهد آورد.
دیگر خصیصه بافت جمعیتی جامعه ما، روند رو به تزاید شهرنشینی می باشد. برآورد می شود نسبت جمعیت شهری از 3/52% در سال 1365 به 72% در سال 1390و 74% در سال 1400 افزایش یابد.
با نگرش خوش بینانه، می توان به نیروی انسانی کشور به عنوان فرصت نگریست. اساساً یکی از عوامل رشد و توسعه هر جامعه ای نیروی کار جوان می باشد، که در یک گستردگی فراوان، سیستم ما از این استعداد برخوردار است. پایین بودن میانگین سنی جمعیت در صورت فراهم نمودن شرایط و بستر مناسب، محرک اساسی توسعه و تولید می باشد
[13].
-
منابع
منابع از دیگر عوامل متغیر ژئوپلتیک است. سرنوشت کشورها تا حد بسیاری به منابع طبیعی و مواد خام وابسته است وپیوستگی نزدیکی با قدرت ملی و به ویژه توانمندیهای نظامی دارد. امنیت منابع دو جنبه مختلف را در بر می گیرد:
1) امنیت منابع تجدید شونده مانند آب
2) امنیت منابع تجدیدناپذیر نظیر دسترسی به سوختهای فسیلی.
آب به تدریج در حال تبدیل شدن به کالایی استراتژیک است. این روند در مناطق کم آب، از شدت و حدّت فراوانتری برخوردار می باشد. آب را نفت قرن بیست و یکم لقب داده اند. گر چه توسل به انرژی های تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی، باد و حرارت زمین در حکم جایگزینهایی در مقابل منابع تجدید ناپذیر، در حال گسترش است، ولی استفاده از این منابع هنوز آن چنان گسترش نیافته که بتواند اثر مهمی بر امنیت ملی ایران بگذارد. در فصول بعدی به وضعیت انرژی در ایران بخصوص انرژی های تجدیدناپذیر مفصل خواهیم پرداخت.
-نهادهای سیاسی و اجتماعی
سومین عامل متغیر ژئوپلتیک نهادهای سیاسی و اجتماعی کشور است. مؤلفه های بنیادی سیاست جغرافیایی که مورد تدقیق و بررسی قرار گرفت، زمینه ساز برقراری زیرساختهای اجتماعی، نهادهای سیاسی و نیز اتخاذ خط مشیهای اساسی می گردد. سیاست همواره در صدد است ضمن حفظ استقلال عوامل مذکور، آنها را موجه جلوه داده و یا تغییر شکل دهد. از سوی دیگر امکان دارد با انتخاب عاملی و ایجاد بستری مناسب، شعاع نفوذ و تحرک آنها را توسعه دهد.
نمونه بارز آثار تحولات درونی ساختار سیاسی - اجتماعی بر موقعیت دولتها، وقوع انقلاب اسلامی در ایران است. تا پیش از انقلاب، ایران به مثابه جزیره ثبات، یکی ازمتحدان استراتژیک غرب و از پایه های نظام دو ستونی به شمار می رفت و تأمین کننده انرژی غرب و از بازیگران پراهمیت در اجرای راهبردهای منطقه ای غرب و آمریکا محسوب می شد.
پس از پیروزی انقلاب، ساختار و معادلات امنیتی - ژئوپلیتیکی منطقه فرو ریخت. اتحاد شوروی که تا پیش از این، حکومت تهران را به چشم یکی از زنجیره های حلقه دربرگیری امنیتی غرب می نگریست، انقلاب اسلامی را اقدامی ضد امپریالیستی تلقی و به ایران نزدیک شد. از طرفی آمریکا با چرخشی کامل در سیاست خارجی و منطقه ای خود، اقدامات متعددی به منظور مهار انقلاب و تضعیف نظام انجام داد.
-ویژگیهای نظام بین الملل
تنها عامل خارج از مرزهای خودی که در ژئوپلیتیک کشور اثرگذار می باشد، نظام بین الملل است. از مهمترین وقایعی که متغیّرهای ژئوپلیتیکی را در تمامی سطوح فروملی و فراملی تحت تأثیر قرار داده، تجزیه اتحاد جماهیر شوروی بود.
به واسطه چنین تحولی است که دیگر، مسأله تهدیدهای نظامی دارای اولویت سابق نبوده و توجه جهانی به مسایلی نظیر محیط زیست، منابع انرژی، کمیت و کیفیت آبها، میزان دسترسی به تکنولوژیهای مدرن و پیشرفته و معطوف شده است. بنابراین نظام بین المللی، مفهوم ژئوپلیتیک را تحت شعاع خود قرار داده است. برای نمونه امروزه شاهد افزایش قدرت سیاسی و اثرگذاری قطبهایی اقتصادی همچون آلمان، هند و برزیل هستیم. روند همگرایی منطقه ای به ویژه در سویه های اقتصادی - مالی افزایش یافته ونیروهایی که چندان دارای نفوذ نبوده اند، به سوی ایفای نقشی مستقل تر و پراهمیت تر ازگذشته جهت گیری نموده اند. در این باره برخی تحلیلگران اذعان دارند که به دلیل هزینه های بالای جنگ قدرتهای بزرگ، با توجه به تحول هنجارهای بین المللی و تمرکزی که بر نافذ بودن می شود، کشمکشهای خشونت بار بر منابع اقتصادی متمرکز خواهد شد. برای مثال ادوارد لوتواک بر این باور است که ژئوپلیتیک به ژئواکونومیک شکل داده است. او می گوید واقعیت آن است که منطق کشمکش همچنان انگیزه هایی برای منازعات جهانی بر سر کسب قدرت ایجاد می کند. با این وجود ابزارهای مؤثر برای منازعه مذکور را باید در عرصه اقتصاد جستجو نمود
[14].
[1] رشنو، نبی الله، "ملاحظات ژئوپلتیک در شرایط جدیدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران"،
تابناک، 20 اسفند 1388.
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=89602
[2] ر. ک. به عزتی، عزت الله،
ژئوپلیتیک، تهران: سمت، 1371، ص 73
[3] عزتی، 72
[4] شکوهی، حسین، فلسفه جغرافیا، تهران: مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی، 1367، صص 64-243.
[5] عسگری؛ محمود، "نقدواسازانه سیاست جغرافیایی و ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران"،
فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 10، بهار 1387
[6] میرحیدر، دره،
اصول و مبانی جغرافیای سیاسی، تهران، کتابخانه سیمرغ، 1357، ص 13.
[7] بدیعی، ربیع،
جغرافیای مفصل ایران، جلد اول، تهران، نشر اقبال، 1372، ص 11.
[8] مجتهدزاده، پیروز، کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس، حمیدرضا ملک محمدی نوری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1373، ص 87.
[9] عسگری، پیشین
[10] کاظمی، علی اصغر،
نقش قدرت در جامعه بین المللی، تهران، نشر قومس، 1369، ص 244.
[11] میرحیدر، پیشین، ص 105.
[12] صفوی، سیدیحیی، جغرافیای نظامی ایران، تهران، انتشارات دانشگاه امام حسین (ع)، 1378، صص 160ـ140.
[13] عسگری، پیشین
[14] عسگری، پیشین