سرنوشت درد ناک ملیون ها زن ایرانی

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به نظرم نوشته زیباییه!
فکر می کنم همه موافق باشید که سطر به سطرش رو لحظه لحظه زندگی کردیم...




نوشته ای که به خوبی نمایش گر زندگی هر روزه و سرنوشت درد ناک ملیون ها زن ایرانی - نیمی از جمعیت میهن مون - است
ریختن خون صد ها هزار نفر از ایرانیان در سی واندی سال گذشته ، در برابر تحمیل آوارگی و تحقیر و نادیده و ناچیز انگاشتن انسانیت و ترور شخصیت ملیون ها انسان دیگر ، جنایت کوچکی به نظر می رسد







دختران بعد از انقلاب :
به دنیا که قدم گذاشتیم جنگ بود
پدر ها در جبهه ها با مرگ می جنگیدند
مادر ها در خانه ها با زندگی
گوش های ما نت های آژیر خطر را خوب میشناخت
و ما با همین موسیقی توی کوچه ها لی لی می رقصیدیم
مادرانمان جای ایستادن پای آینه
در صف های گوشت و برنج کوپنی می ایستادند
و آغوششان جای عطرهای فرانسوی
بوی غذای گرم می داد
و سینه و باسنشان را
حاملگی های چهار و پنج و شش باره ، پروتز می کرد.
سرخی لبهای مادرانمان را " حرمت خون شهدا " سپید می کرد
و سپیدی تنشان را
سیاهی چادر ها پنهان
به دنیا که قدم گذاشتیم ، " سیاه "‌‌ رنگ زنانگی بود
و " زشت " وصف زنانگی
و "اشک " تبلور زنانگی
ما با صدای آهنگران اولین قدم های موزون زندگیمان را مردانه برداشتیم
و در فشار مقنعه های چانه دار ، اولین کلماتمان را " مردانه " ادا کردیم
در صبحگاه های مدرسه هر روز با دستور " از جلو...نظام " مردانه ایستادیم
و با شعار "‌مرگ بر..." مردانه فریاد زدیم
در انشاهای مدرسه
قرار بود همه مان دکتر و مهندس و معلم شویم تا به جامعه خدمت کنیم
اما قرار نبود همسر باشیم ، مادر باشیم و به خانواده هم خدمت کنیم
ما با حنا در مزرعه کار کردیم و زحمت کشیدن را آموختیم
با آنت برای خواهر و برادر کوچکترمان مادری کردیم
با زنان کوچکی که مثل خیلی از ما پدرشان به جنگ رفته بود ،
برای سیر کردن شکممان کار کردیم
با پرین از بی خانمانی تا با خانمانی کوچ کردیم
ما دختران کار بودیم
ما دختران عروسکهای گمشده زیر آوار خانه های موشک خورده ایم
ما دختران گوشهای تشنه برای دوستت دارم های پدر به مادریم
ما دختران چشمان تشنه برای دیدن بوسه های پدر روی لب! ...نه ! روی گونه های مادریم
ما دختران دخترکی های ممنوعه ایم
ما همان دخترانی هستیم که به پر پشتی موهای پشت لبمان بالیدیم و مهر " نجابت " و " عفت " خوردیم
ما همان دخترانی هستیم که برای ابروهای نامرتب و اصلاح نشده مان ، " محبوب " و "‌معصوم " شناخته شدیم و انضباط بیست گرفتیم
ما دختران جوجه اردک زشتیم ، که تا شب عروسی برای زیبا شدن صبر کردیم !
ما همان دخترانی هستیم که همیشه برای "مردانه حرف زدن " ، " مردانه راه رفتن " و " مردانه کار کردنمان " آفرین گرفتیم
و با اینهمه مردانگی از آتش جهنم گریختیم !
آتش !
یادش به خیر !
چه شبها که از ترس آویزان شدن از یک تار موی شعله ور در جهنم ، خواب بر کودکیهایمان حرام شد !
چه روزها که از ترس ماشین های کمیته ، نفس زن بودن در گلویمان حبس شد و کوچه های بلوغ را تند تند دویدیم
ما نسل ترسیم
زاده ی ترسیم
هم خواب ترسیم
ترس ...تعریف تمام انچه بود که از زن بودنمان میدانستیم
و آتش ...پاسخ تمام سوالهایی که جرات نکردیم بپرسیم
چقـــــــــــــــــدر آرزو داشتیم پسر باشیم تا ما هم با دوچرخه به مدرسه برویم
تا ما هم کلاه سرمان کنیم
تا حق داشته باشیم بخندیم با صدای بلند
بدویم و بازی کنیم بی آنکه مانتوی بلندمان در دست و پایمان بپیچد و زمین بخوریم
تا حق داشته باشیم کفش سفید بپوشیم
لباس های رنگی به تن کنیم
تا حق داشته باشیم کودکی کنیم
ما بزرگ شدیم
خیلی زود بزرگ شدیم
زودتر از آنکه وقتش باشد
سرهای زنانگیمان زیر سنگینی چادر ها خم شد
و برجستگی هامان در قوز پشتمان پنهان
ترس ، گناه ، آتش ، ابلیس
چقدر زن بودن پرمعنا بود برایمان !
هر چه زنانگی ما زشت تر ، مردانگی مردها جذاب تر
زن معنای نباید ها و نا ممکن ها و نا هنجارها
و مرد معنای باید ها و ممکن ها و هنجار ها
ما دختران زنانگی های ممنوعه ایم
ما وزن حجاب را خوب میفهمیم
ما کف زدن های دو انگشتی را خوب یادمان هست
و جشن تکلیفهایی که همیشه روی دوشمان سنگینی میکرد
اسطوره ی زندگی ما اشین سانسور شده ی زحمتکش بود
و هانیکویی که با چتری های روی پیشانی اش ، همیشه از پدرش کوجیرو می ترسید.
ما بزرگ شدیم
جنگ تمام شد
پدرهایی که زنده ماندند به جنگ زندگی رفتند
مادر ها از پدر ها مرد تر شدند
گو گو ش و هایده از ویدئو های ممنوعه بیرون آمدند
و ما هنوز منتظر بودیم صاعقه ای بزند و خشکشان کند !
اما خیلی زود فهمیدیم صاعقه ، زنانگی ما را خشک کرده !
وقتی روی تخت عروسی نشستیم در حالی که هنوز گمان می کردیم فقط باید غذا های خوشمزه بپزیم
و خانه تمیز کنیم و از کودکانی که خدا ! در شکممان بار می زند نگهداری کنیم
وقتی ازشوهرمان وحشت کردیم و خجالت کشیدیم از تمام آنچه به زن بودنمان معنا می داد
وقتی برای خوابیدن کنار شوهرمان هم از خدا طلب مغفرت کردیم و گمان کردیم به هویتمان توهین میکند !
وقتی تمااااااااااااااااااااااام آن ترسها ، نباید ها و ناهنجاری ها را با خود به رختخواب زناشوییمان بردیم
صاعقه خشکمان کرد
ما زن هایی بودیم که مرد و مرد هایی که زن
به ما فقط آموختند چگونه شکم مردانمان را سیر کنیم
کسی نگفت چشمانشان هم گرسنه است
و شهوتشان تشنه
ما باختیم
روزهای عشقبازیمان را باختیم
طراوت جوانی مان را باختیم
ما نسل زنان خسته ایم
خسته از تکلیفهایی که روی دوشمان سنگینی می کند
خسته از محارمی که هرگز محرم رازهای دلمان نشدند
خسته از نامحرمانی که بارها به خاطرشان از پدر ها و برادر ها و شوهر ها کتک خوردیم
خسته از ترس هایی که با ما زاده شدند
در ما ریشه دواندند
در باورهایمان جوانه زدند
و آنقدر شاخ و برگ گرفتند که سایه شان تمام زنانگی مان را پوشاند
ما خسته ایم
و با تمام خستگیمان
حالا
در آستانه ی سی سالگی
به دنبال شعله ی خاموش زنانگی هایی میگردیم که کم آوردیمشان
دماغ عمل میکنیم
ایمپلنت می کاریم
پروتز میکنیم
کلاس رقص می رویم
تا با داف های توی خیابان و خواننده های ماهواره رقابت کنیم
تا شوهرمان را نگیرند از ما با سلاح زنانگی هایی که کم آوردیمشان
و هنوووووووووووووز گیجیم که
چطور هم آشپز خوبی باشیم
هم خانه دار خوبی
هم مادر نمونه
هم کمک خرج زندگی برای چرخ زندگی ای که مردمان به تنهایی نمیتواند بچرخاند
هم به جامعه خدمت کنیم
هم فرزند تربیت کنیم
هم زیبا و خوش اندام و شاداب باشیم و مردمان را سیراب کنیم از زنانگی مان
و ما
هنوووووووووووووووز لبخند می زنیم
نجیب می مانیم
به مردمان وفا میکنیم
مادرمی شویم
برای فرزندمان مادری می کنیم
خانه مان را گرم و پر مهر میکنیم
و برای زناشوییمان سنگ تمام میگذاریم
درس می خوانیم
کار می کنیم
به جامعه خدمت می کنیم
خرجی می آوریم
صبوری می کنیم
برای سختی ها سینه سپر می کنیم
ظلم ها و تبعیض ها را طاقت می آوریم
در راهرو های دادگاه دنبال حق های نداشته مان می دویم
وبا اینهمه فقط...
گاهی در تنهاییمان اشک میریزیم
گاهی پای سجاده مان به خدا شکایت می کنیم
گاهی گوشه ی امامزاده ای مسجدی می خزیم و بغض هایمان را
لای چادر های رنگی میتکانیم
گاهی می خندیم به عکس 6سالگیمان با مقنعه ی چانه دار توی مهد کودک !
گاهی افسوس می خوریم
برای زنانگیهایی که سنگسار شدند
و هنوز زن می مانیم
و به زن بودنمان می بالیم.
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
محشررررر احسنت خسته نباشی واقعا" ممنون از دعوتت واقعا" استفاده بردم دلمم واسه خودم کلی سوخت:cry:

خواهش میکنم متاسفانه واقعیت های جامعه ما همه غم انگیز ودردآورن........خوشحالم خوشتون اومده
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
من که هرچی خوندم از تحمیل های تحجر و مذهب به زن بود، نمیدونم دوستان چی فکر کردن که تشکر کردن !!!
زن ایرانی از همون روزی که یکی به زور روبنده اش را کشید و یکی دیگر به زور لچک روی سرش کشید و نه خودش و نه مرد همراهش چیزی نگفت، باید فاتحه از دست رفتن شخصیتش رو هم میخوند.

از همون روزی که با لچک و پوشش های بیش از حد، آستانه تحریک مردهای جامعه رو در حد شهوت با دیدن تار مو پایین آوردن !!! باید منتظر اینروز بودن که گوشه خیابان ها هر نادانی براشون بوق بزنه.

زنان ایرانی سکوت های بسیار اشتباهی در برهه های حساس تاریخی کردن.

زن محجبه ایرانی هرگز به اندازه زن محجبه امروز در مصر روشن ضمیر نبود که بگه من از حق بی حجابی خواهر غیرمذهبیم دفاع میکنم.
بلکه با چادر چاقچول اومد تو خیابان و شعار داد بگیرین بزنین تو دهنشون.

زنان بیشتر از همه خودشون به خودشون ظلم کردن و میکنن مخصوصا تو جوامع رادیکال و مذهبی.
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من که هرچی خوندم از تحمیل های تحجر و مذهب به زن بود، نمیدونم دوستان چی فکر کردن که تشکر کردن !!!
زن ایرانی از همون روزی که یکی به زور روبنده اش را کشید و یکی دیگر به زور لچک روی سرش کشید و نه خودش و نه مرد همراهش چیزی نگفت، باید فاتحه از دست رفتن شخصیتش رو هم میخوند.

از همون روزی که با لچک و پوشش های بیش از حد، آستانه تحریک مردهای جامعه رو در حد شهوت با دیدن تار مو پایین آوردن !!! باید منتظر اینروز بودن که گوشه خیابان ها هر نادانی براشون بوق بزنه.

زنان ایرانی سکوت های بسیار اشتباهی در برهه های حساس تاریخی کردن.

زن محجبه ایرانی هرگز به اندازه زن محجبه امروز در مصر روشن ضمیر نبود که بگه من از حق بی حجابی خواهر غیرمذهبیم دفاع میکنم.
بلکه با چادر چاقچول اومد تو خیابان و شعار داد بگیرین بزنین تو دهنشون.

زنان بیشتر از همه خودشون به خودشون ظلم کردن و میکنن مخصوصا تو جوامع رادیکال و مذهبی.

متاسفانه ازماست که برماست
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ممنون از دعوتتون اما صادقانه بگم اصلا از این متن ها خوشم نمیاد...

من از مونث بودنم ذره ای ناراحت نیستم و انقدر ناامیدانه به زندگی نگاه نمیکنم!

اگر در یک دوره ای در حق خانمها اجحاف شده دلیل نمیشه الانم همین طور باشه!

خیلی از این برخوردهای اقایون بستگی کامل به خود خانما داره...

الان دیگه میشه دختر بود و با وقار توی خیابون راه رفت طوری که احدی جرات چپ نگاه کردن رو نداشته باشه...میشه دختر بود و لذت تفریح و گپ و گفت با دوستان رو درک کرد....میشه دختر بود و مهندس و دکتر و...شد(الان که خانم آتش نشان هم داریم خداروشکر!)

میشه مادر بود و از مادر بودن لذت برد...میشه همسر بود و در سایه ی تقسیم وظایف، درست مثل یک مرد از زندگی مشترک سهم برد....

و خلاصه اینکه میشه یک خانم بود و از خانم بودن لذت برد بدون هیچ گونه فکر منفی و ناامید کننده:gol:
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم چی باید بگم...
ولی من هیچوقت از زن بودنم ناراحت نیستم و به نظر من فقط تا یه جایی زندگی هرآدمی به اطرافیانش بستگی داره،در واقع همه زندگی هر انسانی واینکه چه تصمیمی برای نوع زندگیش میگیره به خودفرد بستگی داره...
البته خیلی از اون زنانی که تو اون دوره ایی که شما میگید هم بودن میشناسم که کاملا از زندگیشون و راهی که رفتن راضیند وبهش افتخار میکنن.من که از همه زندگیم راضیم وتمام راهی رو که تا اینجا اومدم رو به انتخاب خودم وبا استقلال کامل اومدم...
 
آخرین ویرایش:

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من که هرچی خوندم از تحمیل های تحجر و مذهب به زن بود، نمیدونم دوستان چی فکر کردن که تشکر کردن !!!
زن ایرانی از همون روزی که یکی به زور روبنده اش را کشید و یکی دیگر به زور لچک روی سرش کشید و نه خودش و نه مرد همراهش چیزی نگفت، باید فاتحه از دست رفتن شخصیتش رو هم میخوند.

از همون روزی که با لچک و پوشش های بیش از حد، آستانه تحریک مردهای جامعه رو در حد شهوت با دیدن تار مو پایین آوردن !!! باید منتظر اینروز بودن که گوشه خیابان ها هر نادانی براشون بوق بزنه.

زنان ایرانی سکوت های بسیار اشتباهی در برهه های حساس تاریخی کردن.

زن محجبه ایرانی هرگز به اندازه زن محجبه امروز در مصر روشن ضمیر نبود که بگه من از حق بی حجابی خواهر غیرمذهبیم دفاع میکنم.
بلکه با چادر چاقچول اومد تو خیابان و شعار داد بگیرین بزنین تو دهنشون.

زنان بیشتر از همه خودشون به خودشون ظلم کردن و میکنن مخصوصا تو جوامع رادیکال و مذهبی.

این موضوعی که ایشون مطرح کردن ذره ای به مذهب ربط نداشت!نمیدونم چرا بعضیا میخوان همه چیز رو به مذهب و حجاب و این چیزا مربوط کنن!!

مثلا اگر خانمای اون دوره حجاب نداشتن این موارد براشون پیش نمیومد؟؟!!

زن امروز جامعه ایران نه تنها سکوت نکرده که همیشه هم از حق خودش دفاع کرده....چه با چادر و چاقچول چه بدون اون!
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ممنون از دعوتتون اما صادقانه بگم اصلا از این متن ها خوشم نمیاد...

من از مونث بودنم ذره ای ناراحت نیستم و انقدر ناامیدانه به زندگی نگاه نمیکنم!

اگر در یک دوره ای در حق خانمها اجحاف شده دلیل نمیشه الانم همین طور باشه!

خیلی از این برخوردهای اقایون بستگی کامل به خود خانما داره...

الان دیگه میشه دختر بود و با وقار توی خیابون راه رفت طوری که احدی جرات چپ نگاه کردن رو نداشته باشه...میشه دختر بود و لذت تفریح و گپ و گفت با دوستان رو درک کرد....میشه دختر بود و مهندس و دکتر و...شد(الان که خانم آتش نشان هم داریم خداروشکر!)

میشه مادر بود و از مادر بودن لذت برد...میشه همسر بود و در سایه ی تقسیم وظایف، درست مثل یک مرد از زندگی مشترک سهم برد....

و خلاصه اینکه میشه یک خانم بود و از خانم بودن لذت برد بدون هیچ گونه فکر منفی و ناامید کننده:gol:

ضمن تشکر واحترام به خاطرنظر وحضورتون متاسف شدم که خوشتون نیومده به هرحال عذرخواهی میکنم
 

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ضمن تشکر واحترام به خاطرنظر وحضورتون متاسف شدم که خوشتون نیومده به هرحال عذرخواهی میکنم

عذر خواهی لازم نیست عزیزم

این نکته رو هم بگم که روی سخن من با نویسنده ی این مطلب بود نه شخص شما ...امیدوارم سوء تفاهم نشده باشه :gol:
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما همان دخترانی هستیم که همیشه برای "مردانه حرف زدن " ، " مردانه راه رفتن " و " مردانه کار کردنمان " آفرین گرفتیم

جالب بود ممنونم.
 

عزيز خشمان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آبجي هاي گلم تأسف نخوريد كه يك زن هستيد و بايد اين همه درد مشكلات رو به جان بخريد اين فكر هارو نكنيد زندگيه شما بستگي به شما داره اگر خودتون بخواهيد ميتوانيد زندگي خوب و راحتي درست كنيد هيچ وقت و هيچ وقت از زن بودنتون ناراحت نباشيد پس اين فكر هارو بندازيد دور


 

thamin

عضو جدید
کاربر ممتاز
از این که مونث هستم هیچ گله ای ندارم و ناراحت هم نیستم
مشکلاتی که گفته شد وجود داره تا زمانی که خودمون برای اعمال و رفتار و کلا زندگیمون تصمیم گیری نکنیم
یادمون نره حق دادنی نیست حق گرفتنی
به نظر من الان خانوما ماشالله همشون تحصیل کرده و بافهم و کمالات هستن و بلدن چه جوری حقشون را بگیرن
و اگر هم مشکلی داره........باید راه حل پیدا شه براش........با گله و شکایت و غصه خوردن حل نمیشه
کلا نظر شخصی من اینه که مشکلاتی که قبلا وجود داشت و بعضا هنوز هم وجود داره ناشی از خود ما خانوم هاست.......به عبارتی بهتر بگم از ماست که بر ماست
بیام از خودمون شروع کنیم.......انقدر هم مقصر را مردای جامعه پدرامون و برادرمون ندونیم
 

glosi

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مرسییییییییییییییییییییی واقعا لذت بخش بود . ممنونم دوستم
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببخشید اینو میگم..
ولی کسی معنی این متن رو خوب متوجه نشد.. که اینطور جوابها با برخوردهای خوب و گاهی تند گفته میشه..
به متن دقت کنید...
چیزای خوبم گفته شده که به هیچ خانومی برنخوره..
همین که ما تونستیم خانومها.. خودشونو به جامعه بشناسونیم..
و شاید از یه مرد هم بیشتر کار کردیم و عرق ریختیم..
پاسخ کوبنده ای به تمام کسانی که خانومهارو قبول ندارن..
خانومها توانستن...و میتوانند.
 

عزيز خشمان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما خانم ها فكر ميكنيد كه تو رنج عذاب هستيد ؟ من گفتم زندگـــــــــي و آينده هر كس بــــــــــــــــــــه خــــــــــــــــــــــوده شخص بستگي داره كه چطور باشه خدا رو شكر الان همه ما باسواد هستيم مثل قديما نيست كه دختره رو به زور وادار به ازدواج با كسي ديگه كنند خلاصه كلام اينكه دسته خودمه كه زندگي و آيندمو يا جهنم كنم يـــــــــــــــــا بهشــــــــــــــــــــــــــت.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما خانم ها فكر ميكنيد كه تو رنج عذاب هستيد ؟ من گفتم زندگـــــــــي و آينده هر كس بــــــــــــــــــــه خــــــــــــــــــــــوده شخص بستگي داره كه چطور باشه خدا رو شكر الان همه ما باسواد هستيم مثل قديما نيست كه دختره رو به زور وادار به ازدواج با كسي ديگه كنند خلاصه كلام اينكه دسته خودمه كه زندگي و آيندمو يا جهنم كنم يـــــــــــــــــا بهشــــــــــــــــــــــــــت.
حالا چرا انقدر عصبانی......
:redface:
شما خودتو ناراحت نکن.. درست میشه....
درست هستا.. درستر میشه...:D
 

memmar

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون از دعوتتون اما صادقانه بگم اصلا از این متن ها خوشم نمیاد...

من از مونث بودنم ذره ای ناراحت نیستم و انقدر ناامیدانه به زندگی نگاه نمیکنم!

اگر در یک دوره ای در حق خانمها اجحاف شده دلیل نمیشه الانم همین طور باشه!

خیلی از این برخوردهای اقایون بستگی کامل به خود خانما داره...

الان دیگه میشه دختر بود و با وقار توی خیابون راه رفت طوری که احدی جرات چپ نگاه کردن رو نداشته باشه...میشه دختر بود و لذت تفریح و گپ و گفت با دوستان رو درک کرد....میشه دختر بود و مهندس و دکتر و...شد(الان که خانم آتش نشان هم داریم خداروشکر!)

میشه مادر بود و از مادر بودن لذت برد...میشه همسر بود و در سایه ی تقسیم وظایف، درست مثل یک مرد از زندگی مشترک سهم برد....


و خلاصه اینکه میشه یک خانم بود و از خانم بودن لذت برد بدون هیچ گونه فکر منفی و ناامید کننده:gol:


;):gol:
 

پروانه شیرازی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببخشید اینو میگم..
ولی کسی معنی این متن رو خوب متوجه نشد.. که اینطور جوابها با برخوردهای خوب و گاهی تند گفته میشه..
به متن دقت کنید...
چیزای خوبم گفته شده که به هیچ خانومی برنخوره..
همین که ما تونستیم خانومها.. خودشونو به جامعه بشناسونیم..
و شاید از یه مرد هم بیشتر کار کردیم و عرق ریختیم..
پاسخ کوبنده ای به تمام کسانی که خانومهارو قبول ندارن..
خانومها توانستن...و میتوانند.
آفرین من با این دید به این تایپیک ونوشته توجه کردم من هم یک خانوم هستم خوشحالم که جنس مونث دارم و به نظر من خیلی چیزاش واقعیت بود بچه ها هم درست میگن که خودمون میتونیم آیندمونو رقم بزنیم آخه ایشون که بد نگفتن بیشتر مقام زن رو تحسین کرده و گفته شده که اونقدرا از وجود یک زن در جامعه تشکر نشده همه فکر میکنن زایمان وظیفه ی زن هست چرا نمیگن یک نعمت هست تا قدردان تر شد ،میگن وظیفه ی زن تربیت فرزندان هست چرا به جای کلمه ی وظیفه نمیگن یک زن توانایی بیشتری داره برای تربیت ومدیریت خانه البته توانایی های مرد نادیده گرفته نمیشه ولی بیشتر آقایون میگن وظیفه ی خانوماست که کار منزل روانجام بده چرا نمیگن یک زن بهتر میتونه انجام بده این کارهارو ...یک زن فقط اینو میخواد که کارهاییو که با دل وجان انجام میده دیده بشه همه متوجه بشن که با عشق این کارارو انجام میده نه ازروی اجبار..........
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آفرین من با این دید به این تایپیک ونوشته توجه کردم من هم یک خانوم هستم خوشحالم که جنس مونث دارم و به نظر من خیلی چیزاش واقعیت بود بچه ها هم درست میگن که خودمون میتونیم آیندمونو رقم بزنیم آخه ایشون که بد نگفتن بیشتر مقام زن رو تحسین کرده و گفته شده که اونقدرا از وجود یک زن در جامعه تشکر نشده همه فکر میکنن زایمان وظیفه ی زن هست چرا نمیگن یک نعمت هست تا قدردان تر شد ،میگن وظیفه ی زن تربیت فرزندان هست چرا به جای کلمه ی وظیفه نمیگن یک زن توانایی بیشتری داره برای تربیت ومدیریت خانه البته توانایی های مرد نادیده گرفته نمیشه ولی بیشتر آقایون میگن وظیفه ی خانوماست که کار منزل روانجام بده چرا نمیگن یک زن بهتر میتونه انجام بده این کارهارو ...یک زن فقط اینو میخواد که کارهاییو که با دل وجان انجام میده دیده بشه همه متوجه بشن که با عشق این کارارو انجام میده نه ازروی اجبار..........
وظیفه کیلو چنده....
مهم اینه که خودمون وظیفه رو چه جوری معنی کنیم..
مهم درکشه... نه مقصودش....
خوش باش بزار بگن....
بدون مهم خودمونیم..
 

mohamad_musavi69

عضو جدید
کسی که توانایی ها و خدمات زن ها رو نمیتونه ببینه به نظرم انسان نیست.
به نظرم این شعر یه معنی خاص نداشت. درسته؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

*mahdie*

عضو جدید
ممنون از دعوتتون اما صادقانه بگم اصلا از این متن ها خوشم نمیاد...

من از مونث بودنم ذره ای ناراحت نیستم و انقدر ناامیدانه به زندگی نگاه نمیکنم!

اگر در یک دوره ای در حق خانمها اجحاف شده دلیل نمیشه الانم همین طور باشه!

خیلی از این برخوردهای اقایون بستگی کامل به خود خانما داره...

الان دیگه میشه دختر بود و با وقار توی خیابون راه رفت طوری که احدی جرات چپ نگاه کردن رو نداشته باشه...میشه دختر بود و لذت تفریح و گپ و گفت با دوستان رو درک کرد....میشه دختر بود و مهندس و دکتر و...شد(الان که خانم آتش نشان هم داریم خداروشکر!)

میشه مادر بود و از مادر بودن لذت برد...میشه همسر بود و در سایه ی تقسیم وظایف، درست مثل یک مرد از زندگی مشترک سهم برد....

و خلاصه اینکه میشه یک خانم بود و از خانم بودن لذت برد بدون هیچ گونه فکر منفی و ناامید کننده:gol:
موافقم مرسی گلم;) البته این رو هم بگم به نظرم بعضی سطرهاش درست بود:redface:
 

Similar threads

بالا