نه بابا!!!........
كفمان بريد.........
داشتم فكر ميكردم الانه كه بياين بپرسين چي گفتم!!!
مازني هستني؟؟؟
من کبد هم نیستم !
خوبم ؛ خوبی ؟
تِموم بییه بووورده! نه مازنی نیَمه (البته اگه درست گفته باشم) اما مازنی ها رو دوست میدارم...
مِه دل تنگ بورده تی شِماله
اتا اِزگیل جای من بخور... اته کم حال بوّور چی گفتما !
شمال دانشجو بودم... هزاران سال پیش
تخصصی شد نفهمیدم.... واحد قائمشهر_ جویبار که بعداها مستقل شد رشته رو شوط کردن جویبار! اما ما موندیم و قائم شهر و جاده کیاکلا چی میکشیدیمممممميه ذره كه ميحرفيدين متوجه ميشدم كه مازني نيستين.............
امه كهي شه معلومه!!!
كدوم دانشگاه بودين؟؟؟
تخصصی شد نفهمیدم.... واحد قائمشهر_ جویبار که بعداها مستقل شد رشته رو شوط کردن جویبار! اما ما موندیم و قائم شهر و جاده کیاکلا چی میکشیدیمممممم
پيشنهاد ميكنم اون جمله رو برين از يه دوست مازني بپرسين..........
پس هزاران سال پيش، شما امه نزديكي دئيني..........
هم دانشگاهي هاتونم اينجا هستن..........
اوهووووم... البته استاد مشترک خیلی کم داشتیم....
یکی بگه این یعنی چی :
شما امه نزديكي دئيني
بله بله قائمشهريعني شما در نزديكي ما بوده ايد............
من اهل شاهي ام!!!
ميدونين شاهي كجاست؟؟
بله بله قائمشهر
خیابون ساری... خیابون بابل... خیابون تهران...
خیابون نیما
کش کلا (کفشگرکلا..)
میدون طالقانی...
پاساژ تهران؟! یادم نمیاد اسمشو
پاساژ هادی
شهرک یثرب... اون بالای تپه عشق منه میرفتم گیاه پیدا میکردم..... خودم کشفش کرده بود!
یه خواننده داشت آخر خنده بود .. علی گرائیلی...... من میبینم میخونه میمردم از خنده.....
بابا مررسي..............
كلي روحياتمون آخر شبي شاد شده...............
اگر خواستم يه جايي برم آدرسو بلد نبودم حتما ميام ازتون ميپرسم...............
خيلي كارتون درسته!!!!
نيما از كي تا حالا خيابون شده ما نميدونستيم؟؟؟
كوچه نيماس!!!!
خوب نمیدونستم....
امر بفرمایید آدرس بدم خدمتتون... پشت شهرداری هم یه بیمارستان تخیلی داشت !!!
یعنی اینکه شما نزدیک ما بودید!اوهووووم... البته استاد مشترک خیلی کم داشتیم....
یکی بگه این یعنی چی :
شما امه نزديكي دئيني
یعنی اینکه شما نزدیک ما بودید!
آره بيمارستان رازي.........
هنوز تا به حال با اينكه تو شهرمونه نرفتم ببينم توش چ جوريه!!!قسمت نشده..........
خاطره بدي از بيمارستان دارين؟؟؟
واسه شهرداريمون چهاراه ترك محله يه عمارت ساختن،بيا و ببين؛عمارت شهرداري..............
اینجا مازندران شد الان
خاطره بسیار بد... یه بیمارستان هم داره توی خیابون ساری... اونم اسمش یادم نیست اما از بیمارستان رازی بهتر بود... چهار راه ترک محلههههه اسمش آشناست برام یادم نیست کجا بود! خیابون ساری باید باشه قاعدتا.... من عاشق خیابون تهرانم... قائمشهر به سمت سوادکوه... مخصوصا پاییزش... وقتی میخواستم بیام تهران برام مهم بود اتوبوسه از اون جاده بره توی پاییز... تک تک لحضه هاش جلوی چشممه... واقعا ناب ترین زیبایی های پاییز توی اون جاده بود
آهنگ کیجا امیییر کلایی هم بچه های خوابگاهمون تا دلتون بخواد گوش میدادند
اره،درستي مازندران بيه،بورده!!!!
چهارراه ترك محله خيابون ساريه!!!
اون بيمارستان هم ولي عصره،الان ساختمون هاي نو ساختن،باكلاس شده............
منم عاشق جاده شيرگاهم،
بهار!مخصوصا ارديبهشت........................
پاييزش غمگينه!!!
الله اكبر............
اوووهوووم موافقم.. اردیبهشتشممم قشنگه.... پاییزشم عالیه... بعضیا میگفتن ما از پاییز خوشمون میاد... احتمالا از این صحنه های رنگی میبینن که میگن پاییز!
برگ های رنگی پاییزی
از اینا............
واي مررسي............
چ خوكشلن..............
يه مقدار كه دقيق ميشم ميبينم فردا صبح من امتحان طرح آزمايشات دارم..............
اول برم ورقه تقلبمو چك كنم،ببينم همه فرمولا رو نوشته ام آيا؟؟چيزي جا نمونده باشه.............
بعدشم بخوابم................
شبتون بسيار بسيار خوش!!!!
اگر سبب شدم كه برخي خاطرات بعضا تلخ يادآوري شود،عذر ميخواهم!!!!
من وسط جاده تو اون فصل عکس انداختماوووهوووم موافقم.. اردیبهشتشممم قشنگه.... پاییزشم عالیه... بعضیا میگفتن ما از پاییز خوشمون میاد... احتمالا از این صحنه های رنگی میبینن که میگن پاییز!