زنده باد وطن من ....

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بر دوستان گرا مي باشگاه مهندسان ايران

در اين تاپيك بنده تعدادي از مفخار و بزرگان رو به شما معرفي ميكنم


بزرگان زير همه اهل استان مركزي هستند
، استان مركزي قلب تپنده ايران


كم صبر كنيد تا عكس ها بار گزاري شود

1 . ميرزا تقي خان امير كبير ( تنها بخش افتخاز آميز تاريخ قاجار كه با خدمت وپيژه خودشون گامي در موقيت ايران برداشتند)




2. پرفسور محمود حسابي : استاد بزرگ فيزيك كه خدماتي بسيار بزرگي در راه دانشگاه و علم كشور داشتند ( روحش شاد )


3 . دكتر محمد قريب گركاني : بنيان گذار طب كودكان و موسس انجمن پزشكي كودكان (زنده باد)



4. امام خميني (ره) : رهبر انقلاب ايران كه موفق به سرنگوني حكومت شاهنشاهي شد




5. دكتر عبدالكريم قريب گركاني : پدر علم زمين شناسي ايران از شاگردان پرفسور حسابي (زنده باد )



6 .شهيد مصطفي چمران : معاون نخست وزير و....




7. فخر الدين عراقي : از شاعران بلند مرتبه ايران

8. سلمان ساوجي : قصيده سرا

9. كربلايي كاظم ساروقي : بي سوادي كه به طور معجزه آسايي حافظ كل قرآن شد



10 . علي اكبر فراهاني : نوازنده معروف تار ....



11. فتحعلي واشقاني فراهاني : هم اكنون عضو اصلي خوش نويسان ايران



12 . عباس سحاب : پيشكسوت تحول تاريخ كارتوگرافي / تنها بازمانده نسل كارتو گراف قديمي كه در جهان صاحب سبك است
(پدر جغرافيا)



13. ملا مهدي نراقي :از فضلاي زمان خويش بود كه علاوه بر فقه در حساب/هندسه/رياضي/نجوم/ادبيات يدي كسب فيض كرد





14 .قائم مقام فراهاني : صدارت محمد شاه قاجار را بر عهده داشت







و بسياري از بزرگ مردان تاريخ و كه در سر نوشت ايران عزيز سهيم بودند

بنده فقط كساني رو كه ميشناختم نام بردم


زنده باد ايران

سعي ميكنم در پست هاي بعدي بخشي از زندگي نا مه اين بزرگان را به كمك واژه ها به تصوير بكشم








 
آخرین ویرایش:

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
كربلاي كاظم

معاصر

بي سواد / كشاورز

كه به نقل از خودش روزي از مزرعه بر ميگشته و طبق اتقاقات خاصي كه بسيار مفصل است به اذن خدا حافظ قران ميشود

به نقل از خودش : ايشون نميدونستند كه چه چيزاي رو از حفظ ميخوانند ، بعد كه به امام جماعن مسجد محل مراجعه ميكنه متوجه ميشن ايشون آيات قران رو ميخونن


خلاصه ايشون بي سواد از دنيا رفت

يك شبه حافظ قران شد

زياد سر شناس نيست

يكي از اقوام كربلاي توي همين سايت فعاليت داشت / اگه هنوز توي سايت فعاليت كنه به عنوان شاهد ميارمش

كربلاي همين سال هاي پيش فوت كرد / اي كاش زنده بود تا حضوري ميرفتيد پيشش

واقعا معجزه بود
 

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من قصد جسارت ندارم، امیر کبیر از استان مرکزی بودند؟
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
من قصد جسارت ندارم، امیر کبیر از استان مرکزی بودند؟

خواهش ميكنم دوست عزيز

بله


تولد مرحوم امير كبير در سال 1223 در روستاي هزاوه اراك بود / امير كبير پس از جلوس ناصر الدين شاه به لقب اتابك منصوب گشت
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
امير كبير :

در سال 1223 قمري در روستاي هزاوه اراك متولد شد

پس جلوس ناصرالدين شاه به عنوان اتابك اعظم در هجدم شوال 1264 منصوب شد

به علت حسادت دربار تهران / با حكم قتل در حمام فين كاشان به قتل رسيد (1269)
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
فخر الدين عراقي

فخر الدين عراقي

فخر الدين عراقي

شيخ فخر الدين عراقي ، ملقب به فخر الدين در سال 610 هجري در كميجان متولد شد

وي از شاعران بلند مرتبه ايران در قرن هفتم است .

آثار : لعمات ، منظومه ده فصل و ..

وي در هشتم ذي القعده سال 688 در سن هفتاد و هشت سالگي به جوار رحمت حق پيوست
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگینامه پرفسور مجید سمیعی

66a0ee4d89c976ecc2216a2cb89fc0c42.jpg
پروفسور سمیعی ایجاد کننده زیر شاخه از جراحی مغز ، به نام جراحی قاعده مغز است و در زمینه جراحی میکروسکوپی مغز ابداع کننده روشهای تازه و بی نظیری بوده است .وی مدتها ریاست مجمع جهانی جراحان مغز و اعصاب جهان را داشته ، محل کار او در حال حاضر در هانوفر آلمان و در انستیتوی بین المللی دانش نورولوژی یا INI است . در این موسسه پیچیده ترین جراحی های مغز انجام می شود .ساختمان این انستیتو از لحاظ معماری ، شاهکار محسوب می شود ، چرا که به پیشنهاد دکتر سمیعی آرشیتکت ها آن را به شکل مغز انسان ساخته اند . پروفسور سمیعی یکی از مشهورترین جراحان مغز و اعصاب و بنیانگذار رشته جراحی قاعده جمجمه در جهان است .
کتب تالیف شده :
Pneumoenzephalo-Tomographie
Aspects Modicales de la Chirurgie des Nerfs Periphriques
The Cranial Nerves
Traumatology of the Skuall Base
Surgery in around the Brain Str
M and the Third Ventricle
Scull Base Surgery
Nerve Lesions Modeme Verfahren der Rekonstruktion von
knochenstrukturen Gefab-und Nervennaht sowie Peripheral
Proceeding of the 1 international Skull Base Congress
Surgery of the Sellar Region and Paranasal Sinuses
Surgry of Skull Base Meningiomas
Surgery of the Clivus

پرفسور مجید سمیعی چهره ماندگارسال 1385 که روز 22آبان ماه معرفی شد از استادان برجسته جهانی است که شرح حال ایشان در پی می آید :
پروفسور مجید سمیعی در مرداد ماه سال 1316در شهرستان رشت در خانواده ای فرهنگی چشم به جهان گشود وی پس از اتمام دوران متوسطه در کشور در سال 1335برای ادامه تحصیل به خارج از کشور سفر کرد ودر آلمان غربی ساکن شد وتوانست در رشته بیولوژی وپزشکی در دانشگاه به تحصیل مشغول شود وادامه تحصیل وتخصصش را در رشته جراحی مغز و اعصاب تحت نظر پروفسور کورت شورمن تکمیل واعتلاء بخشد وسرانجام در سال 1349دراین رشته حائزشد .

اودر سال 1351به درجه پروفسوری جراحی مغز واعصاب نایل شد واز آن جا که جراحی مغز به دلیل فوق العاده پیچیده بودن آن وارتباط با اعصاب حسی و حرکتی در سایر اندام ها به خصوص صورت تاثیرداشت و انجام عمل جراحی نیز با عوارضی همراه بوده همین عامل موجب شده تا او برای رفع این نقیصه و بخشیدن زندگی سالم و کاهش آلام ورنج همنوعانش دست به مطالعات گسترده ای در خصوص ساختار پیچیده مغز بزند تا بلکه روشی بیابد تا هم عوارض عمل جراحی پس از مغز کاهش یابد وبه صفر برسد وهم این که انسان ها به زندگی توام با سلامت باز گردند .
داستان چنین رقم خورد که توانست در پی سلسله مطالعات و تحقیقات علمی ، نخستین جراحی میکروسکوپی مغز را در سال 1356در دنیا ابداع و به سرانجام برساند و پشت بند آن هم وی اولین پزشکی بود که توانست عمل جراحی قاعده جمجمه را در دنیا ابداع کند ، که مورد توجه جراحان تراز اول دنیا قرار گیرد .

عطش پروفسور به خدمت وصفتی هم چون خورشید واقیانوس داشتن موجب شد تا در وگهر های دانش و تجربه خویش را درقالب برگزاری ها ی دوره های آموزشی به دیگر جراحان دنیا انتقال دهد .

برای ایرانیان دنیا همین بس که با همت پروفسور سمیعی امروزه در تمام کشور های جهان انجمنی تحت عنوان جراحان قاعده جمجمه با 1200جراح حاذق تشکیل شده که هر سال در قالب کنگره علمی ، جراحی قاعده جمجمه مغز از طریق ویدئو پروژکشن به شاهد آخرین دستاوردهای علمی جراحی پروفسورهستند و با استفاده از دوربین های مدار بسته به صورت مستقیم عمل جراحی وی را مشاهده و باتکنیک های جدید پزشکی و آموزشی می بینند .
پروفسور سمیعی که دردهه 1350تصمیم گرفت تخصصی ترین بیمارستان جراحی مغز را در شهر هانوفر آلمان که معماری آن شبیه مغز انسان است را تامین کند و خوشبختانه در این کار هم موفق شد .پروفسور سمیعی در سال 1367کرسی جراحی مغز واعصاب هانوفر آلمان را پذیرفت وهمزمان با عنوان ریاست فدراسیون جهانی انجمن های قاعده جمجمه برگزیده شده در این سال صدراعظم آلمان به پاس خدمات وی د رجراحی مغز واعصاب نشان درجه یک دولت آلمان غربی را به وی اعطا نمود .
پروفسور سمیعی مجموعه ادبیات علمی خودرا تاکنون د رقالب 13 کتاب و بیش از 200مقاله علمی منتشر کرده که مهم ترین مرجع برای جراحان مغز واعصاب دنیا به شمار می آید .
پروفسور سمیعی ، در خصوص این که مهم ترین اهدافش از آموزش متخصصان ایرانی چیست گفت :« می خواهم تازه های پزشکی در زمینه مغز واعصاب هر چه سریع تر به کشور عزیزم ایران منتقل شود .»

 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اسامی تعدادی از مورخین، سیاستمداران، فرهنگیان، هنرمندان و اندیشمندان اراک و استان مرکزی به شرح زیر می‌باشد:

* قائم‌مقام فراهانی
* میرزا تقی خان امیر کبیر
* عباس خان بادکوبه
* عبدالله دوامی، استاد بزرگ موسیقی
* نبوی تفرشی
* مرتضی‌قلی بیات ، (سهام‌السلطان) سیاست‌مدار (وزیر دارایی کابینه فروغی / سهیلی / قوام و وزیر مشاور کابینه ساعد) و چند دوره نخست‌وزیر ایران.
* عطاءالله مهاجرانی، نویسنده و سیاست‌مدار. وی نماینده شیراز در دوره اول مجلس شورای اسلامی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی بود.
* قادر عبدالله، حسین سجادی قائم‌مقامی فراهانی با نام نویسندگی قادر عبدالله یکی از نویسنگان ایرانی است که از سال ۱۹۸۸ میلادی به کشور هلند مهاجرت کرده و پس از آموختن زبان هلندی در مدتی کوتاه، یکی از نویسندگان سرشناس هلند شده است. او یکی از نواده‌های «میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی» است.
* بهجت صدر، نقاش
* احمد پارسا «پدر علم گیاه‌شناسی ایران»
* حاج میرزا علی نقی خان ملک «ملک التجار عراق عجم»
* عباس سحاب «پدر علم جغرافیای ایران»
* عبدالعظیم قریب، پدر دستور زبان فارسی (اهل روستای گرکان از توابع شهرستان آشتیان)
* عبدالکریم قریب «پدر علم زمین‌شناسی ایران» (اهل روستای گرکان از توابع شهرستان آشتیان)
* محمد قریب«پدر علم پزشکی کودکان ایران» (اهل روستای گرکان از توابع شهرستان آشتیان)
* فروغ فرخزاد یا همان فروغ‌الزمان فرخزاد عراقی (اراکی)
* میرزا مهدی بدایع‌نگار، دولتمرد و ادیب دوره قاجار
* ادیب الممالک
* عیسی بهادری
* احمد ارجمندی
* احمد پزشکی
* حاج ملا علی عراقی
* محمد خزائلی
* ابراهیم دهگان، مورخ و مصحح کتابهای تاریخی
* یوسف شکرائی
* میرزا حسین مدنی
* محمد یوسف مجد زرین قلم عراقی
* عبداله مستوفی
* منصور بهرامی، تنیسور حرفه‌ای ایرانی الاصل مقیم کشور فرانسه
* جهانگیر رزمی، عکاس برنده جایزه پولیتزر
* واروژ کریم‌مسیحی، کارگردان برنده سیمرغ بلورین
* یحیی خدیو. خطاط
* آقا نورالدین عراقی
* رضا بدیعی، کارگردان چند مجموعه تلویزیونی موفق در تلویزیون آمریکا


کسی دوست داشت در موردشون بیشتر بدونه بگه میگردم مطلب پیدا میکنم میزارم
 
آخرین ویرایش:

vishtaspe

عضو جدید
واقعا استان مرکزی مشاهیر بزرگی داره که هر کدوم از اونها برای یک شهر کافیه.
کاملا موافقم.
وچه ترحم انگیزند آنها که عاشق کامل زاذگاهشان نیستند
وچه خشم انگیزند آنها که از میهن شان
همانگونه نام می برند کخ از یک ستاره ی دور....
نادر ابراهیمی
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عبدالله دوامی


عبدالله خان دوامی (زادهٔ ۱۲۷۰ خورشیدی در طا یکی از روستاهای تفرش - درگذشتهٔ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹) از استادان به نام و برجسته موسیقی اصیل ایرانی و ردیف‌دان ارزنده ایران است.

به گفته استاد روح‌الله خالقی او استاد برگزیده نواهای ضربی و تصنیف بوده‌است. او در مکاتب استادانی نظیر میرزا عبدالله، میرزا حسین قلی، حسین‌خان اسماعیل‌زاده، ملک‌الذاکرین پرورش یافته‌است و شاگردانی نظیر استادان محمدرضا شجریان، فاخره صبا، محمود کریمی، نصرالله ناصح‌پور، رضوی سروستانی، فرامرز پایور، مجید کیانی، محمدرضا لطفی و شهرام ناظری در محضرش پرورش یافته‌اند.
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مرتضی‌قلی بیات




مرتضی‌قلی بیات
شناسنامه
نام کامل مرتضی‌قلی بیات
معروف به سهام‌السلطان
زادروز حدود ۱۲۶۶ ه.ش
زادگاه اراک،
تاریخ مرگ اردیبهشت ۱۳۳۶
اطلاعات سیاسی
سمت نخست وزیر ایران
پست‌های قبلی وزیر دارایی کابینه فروغی ۱۳۲۰
وزیر دارایی کابینه سهیلی ۱۳۲۱
وزیر دارایی کابینه قوام ۱۳۲۱
وزیر مشاور کابینه ساعد ۱۳۲۳
نماینده مجلس از سلطان آباد
پادشاه محمد رضا شاه پهلوی
بعد از محمد ساعد
قبل از ابراهیم حکیمی
از ۴ آذر ۱۳۲۳ تا ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۴
ن • ب • و

مرتضی‌قلی بیات (سهام‌السلطان) سیاست‌مدار (وزیر دارایی کابینه فروغی / سهیلی / قوام و وزیر مشاور کابینه ساعد) و چند دوره نخست‌وزیر ایران.

او در حدود سال ۱۲۶۶ هجری شمسی در خانواده‌ای بزرگ‌مالک زاده شد. چند دوره از اراک به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در سال ۱۳۲۳ نخست‌وزیر شد. وی در سال ۱۳۳۶ درگذشت.
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
قادر عبدالله
ا

حسین سجادی قائم‌مقامی فراهانی با نام نویسندگی قادر عبدالله یکی از نویسنگان ایرانی است که از سال ۱۹۸۸ میلادی به کشور هلند مهاجرت کرده و پس از آموختن زبان هلندی در مدتی کوتاه، یکی از نویسندگان سرشناس هلند شده است. او یکی از نواده‌های «میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی» سیاست‌مدار صاحب‌نام دوران قاجار، که اهل هنر و ادبیات نیز بود، است.[۱]

قادر عبدالله نویسندگی را با نوشتن در روزنامهٔ «کار» ارگان سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران آغاز کرد و از او دو کتاب به زبان فارسی به نام «کردها چه می‌گویند؟» و «کردستان بعد از جنبش مقاومت». به‌صورت زیر زمینی در دههٔ شصت در ایران منتشر شد. او نام مستعار «قادر عبدالله» که برگرفته از نام دو تن از دوستانش که در همان سال‌ها گشته شده بودند را در همان سال‌ها برخود برگزید. پس از اعدام پسر عمویش در سال ۱۳۶۷ ایران را به مقصد هلند ترک کرد.[۲]

یکی از آخرین کارهای او «خانهٔ کنار مسجد» است که به هلندی نوشته شده است و ترجمهٔ آن به آلمانی (به آلمانی: Das Haus an der Moschee) مورد نوجه قرار گرفت و بازتاب‌های گسترده‌یی داشت. [۳]

وی از سال ۱۹۹۳ به این سو تاکنون ده کتاب ادبی به زبان هلندی نوشته و ۸ جایزه ادبی دریافت کرده است. آثار وی بیشتر از کشور زادگاهش ایران و سرزمین محل زندگیش هلند می‌گویند. خود در این باره گفته است: «من واژگان و مفاهیم هلندی خود را در افکار ایرانی‌ام می‌ریزم. من به متون هلندی‌ام رنگ، عطر و طعم ادبیات کهن فارسی می‌زنم.»[۴]
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بهجت صدر
Behjat.jpg

بهجت صدر (۱۳۰۳-۱۳۸۸) نقاش ایرانی بود.

او زاده اراک است. پدرش محمد صدر محلاتی و مادرش قمر امینی صدر از خانواده‌های سرشناس اراک بودند.

بهجت صدر در سال ۱۳۳۳ با رتبهٔ نخست در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پایان نامه هنری دریافت کرد. سپس در سال ۱۳۳۴ بورسی برای هنرآموزی از Accademia di Belle Arti در ایتالیا گرفت. در سال ۱۳۳۵ برنده جایزه سیمین همترازی شهر سن‌ویتو شد و یک پرده او به همراه چند کار از نگارگران جوان ایران در دوسالانه ونیز پذیرفته شد.

در سال ۱۳۳۶ نخستین نمایشگاه انفرادی او در نگارخانه «پینچو» در رم برگزار شد و در سال ۱۳۳۹ پس از زناشویی با مرتضی حنانه در دانشگاه تهران به آمورش نگارگری می‌پردازد و تنها فرزندش، دختری بنام کاکوتی، را به جهان می‌آورد.

در سال ۱۳۴۱ نیز در سومین دوسالانه تهران، جایزه نخست را می‌گیرد و نگاره‌هایش به دوسالانه سی و یکم ونیز، فرستاده می‌شود. در سال‌های پایانی دههٔ شصت بیماری سرطان سینه را در او نشان یابی می‌کنند . ورا که او هنوز نگاره گری را با آسوده دلی دنبال می‌کند.

بهجت هشیارانه در پرده‌های تازه‌اش رنگهای سرد و مات را با بازی سایه روشن‌ها به هماهنگی و با مواد گوناگونی همچون چوب، فلز، رنگ روغن و اکرلیک و دیگر ماته‌ها به کار می‌برد. کارهای آبستره وی یادآور پردیس‌ها و باغ‌های پارسی ست.
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
AhmadParsa.jpgاحمد پارسا (۲۰ تیر ۱۲۸۶ - ۲ خرداد ۱۳۷۶) گیاه‌شناس ایرانی بود.

او در تراران تفرش دیده به جهان گشود. پس از دریافت دکترای گیاه‌شناسی از فرانسه و بازگشت به ایران در نخستین مرحلهٔ پژوهشی خود به جمع آوری نمونه‌های گیاهی تفرش پرداخت و پس از آن، نمونه‌های دیگر نقاط ایران را نیز گردآوری کرد.

او در فاصلهٔ سال‌های ۲۹-۱۳۲۱ شمسی نخستین فلور مستقل ایران را به نام «فلور دولیران» به زبان فرانسه تألیف کرد که در ۵ جلد و بیش از ۷۰۰۰ صفحه توسط وزارت فرهنگ آن زمان منتشر شد. تألیف این فلور در حالی انجام شد که فلور بسیاری از کشورهای هم جوار ایران را خارجی‌ها می‌نوشتند. وی زمانی به این امر پرداخت که نه در دانشگاه تهران و نه در هیچ کجای ایران کتابخانهٔ تخصصی و یا امکانات پژوهشی برای این کار نبود. او برای انجام این کار می‌بایست کلیهٔ گیاهان و رستنی‌های ایران را جمع آوری و کد گذاری کند.

قدرت‌الله پارسا می‌گوید: «خوب به یاد دارم در سال ۱۳۲۷ که من دورهٔ دبیرستان را میگذراندم، تابستان‌ها ایشان به تفرش می‌آمد و در باغ مسکونی تابستانی سرگرم نمونه برداری و تحقیق از گیاهان کوه‌های تفرش می‌شد و روزانه بیش از ۱۰ ساعت به نوشتن کتاب‌های گیاه‌شناسی می‌پرداخت و مرتبا نوشته‌های آماده شده را جهت چاپ کتاب‌های فلور ایران که به زبان فرانسه می‌نوشت، به تهران و وزارت فرهنگ آن زمان می‌فرستاد».

وی علاوه بر این پژوهش به بررسی فلور کشورهای دیگر نیز پرداخت و سپس نمونه‌های منحصر به فردی از فلور ایران را ضمن تحقیقات خود بررسی کرد که بعدها در ۵ جلد، متمم فلور مذکور شدند. دکتر احمد پارسا در اواخر عمر خود مجددا فلور گیاهی ایران را تجدید نظر کرد و پس از آن نسخهٔ جدیدی از آن را به زبان انگلیسی و با کمک دکتر زین العابدین ملکی تهیه کرد که چاپ آن در ۱۱ جلد پیش بسنی شده‌است.

احمد پارسا در کالیفرنیا از دنیا رفت و در همانجا مدفون میباشد
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
lossy-page1-476px-Abbas_Sahab.tif.jpg

عباس سحاب
زادروز ۱۳۰۰
تفرش
درگذشت ۱۴ فروردین ۱۳۷۹
تهران
ملیت ایرانی پرچم ایران
نهاد موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب
نقش‌های برجسته بنیان‌گذاری نقشه‌نگاری نوین در ایران
وبگاه
عباس سحاب

مهندس عباس سحاب، (زادهٔ ۳ دی ۱۳۰۰ خورشیدی در روستای فم در شهرستان تفرش - درگذشت ۱۴ فروردین ۱۳۷۹ خورشیدی در تهران)، جغرافی‌دان و نقشه‌نگار (کارتوگراف) برجسته ایرانی است. از او به عنوان بنیان‌گزار دانش نقشه‌نگاری به شیوهٔ نوین در ایران یاد می‌شود. عباس سحاب همچنین بنیان‌گذار موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب است.
زندگی‌نامه [ویرایش]

عباس سحاب در سوم دی ماه ۱۳۰۰ در روستای «فم» تفرش متولد شد. او تنها پسر ابوالقاسم سحاب از دانشمندان عصر خود بود که شمار تألیفاتش به بیش از ۷۰ جلد می‌رسد. بنا به گفته اعضا خانوده، در هنگام تولد عباس، پدرش ابوالقاسم سحاب رییس معارف ولایت ثلاث (ملایر، نهاوند، تویسرکان) و مقیم نهاوند بود و در شرایط دشوار زمستان خود را از نهاوند به روستای فم رسانید تا فرزند پسری را که پس از نه دختر نصیب او شده بود و آرزو داشت از وی شخصیت بزرگی بسازد از نزدیک ببیند.[۱]

چهارساله بود که به تشویق و راهنمایی پدر به مکتب درس ملاحسین شاهمیری رفت و مدت سه سال نزد این استاد شاگردی کرد. در هفت سالگی برای ادامه تحصیل وارد مدرسه کمالیه شد. سپس برای ادامه تحصیلات متوسطه به مدرسه‌های ابن سینا و علمیه رفت. در این مدارس بود که ذوق و استعداد سرشار وی به جغرافیا نمایان شد و تحت راهنمایی‌های پدر و آموزگاران بیشتر اوقات خود را در تهیه نقشه‌های جغرافیایی گذراند. در همین دوره دبیرستان، اولین نقشه تهران را بعد از شش ماه کار و تلاش به خط لاتین تهیه کرد.[۲]

عباس سحاب به دلیل علاقه وافر به دانش جغرافیا در سال ۱۳۱۵ به همراه پدر سنگ بنای نخستین مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی خصوصی ایران را گذاشت. وی برای تهیه نقشه‌های مناطق گوناگون ایران به بیش از سی هزار شهر و روستا سفر کرد. وی در سال ۱۳۳۴ با همکاری موسسه کلمبوس آلمان، کره جغرافیایی را به خط و زبان فارسی تولید کرد.

عباس سحاب مولف، نقشه نگار و ناشر صدها اطلس و نقشه جغرافیایی از شهرها و استان‌های ایران، کشورهای خاورمیانه، خلیج فارس و دودمان‌های تاریخی ایران است. او با ابداع سبکی نوین در تولید نقشه‌های جغرافیایی به عنوان یکی از نقشه‌نگاران صاحب سبک در دنیا مطرح شد.

عباس سحاب از کودکی عاشق هنر بود. خوب نقاشی می‌کرد و تابلوهای بسیاری از او به یادگار مانده‌است.[۳] از دیگر آثار بزرگ و ارزشمند او تالیف و تدوین اطلس چهارده قرن هنر اسلامی به دو زبان فارسی و انگلیسی در ۲۰ مجلد می‌باشد. تالیف این مجموعه با حمایت یونسکو در زمان حیات او ادامه داشت اما متاسفانه به انجام نرسید. تنها جلد دوم آن تحت عنوان «هنر خوشنویسی، از آغاز تا امروز» به دو زبان فارسی و انگلیسی در سال ۱۳۸۱ خورشیدی چاپ و منتشر شد.

مطالعه، پژوهش و گردآوری اسناد تاریخی و جغرافیائی خلیج فارس برای مقابله با سازندگان اسامی جعلی و اثبات حقانیت ایرانیان و اصالت نام این آبراه همیشه ایرانی ازسالهای دهه ۴۰ خورشیدی تا پایان حیات از دغدغه‌های بزرگ استاد سحاب بود. وی با تشکیل نخستین نمایشگاه اسناد تاریخی و جغرافیائی خلیج فارس در سال ۱۳۴۵ و تدوین و انتشار چند مجلد اطلس به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی و شرکت در مجامع علمی داخل و خارج کشور و تشکیل نمایشگاهها در این زمینه اهتمام کرد.

عباس سخاب افزون بر مؤسسهٔ جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب و چاپخانه جغرافیایی سحاب، کتابخانهٔ جغرافیایی سحاب را نیز به یادگار گذاشته‌است. بنیان این کتابخانه را پدر ایشان ابوالقاسم سحاب گذاشت اما او با گردآوری منابع فراوان در جهت هر چه غنی‌تر کردن آن کوشید. این کتابخانه تخصصی هم اکنون دارای چندین هزار جلد کتاب و تقریباً به همین اندازه نشریات ادواری در زمینه جغرافیا و نیز بیش از ۲۰ هزار نقشه از ایران و جهان است.

عباس سحاب در ۱۴ فروردین ۱۳۷۹ درگذشت و در قطعه هنرمندان و دانشمندان ایران در گورستان بهشت‌زهرا (تهران) به خاک سپرده شد.[۴]
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عبدالعظیم قریب

عبدالعظیم قریب گرکانی (زاده ۱۲۵۸ گرکان - درگذشت ۳ فروردین ۱۳۴۴)، ادیب معاصر ایرانی و بنیان‌گذار دستور زبان فارسی نوین.
زندگی
عبدالعظیم قریب، فرزند میرزا علی سررشته‌دار در مرداد ۱۲۵۸ خورشیدی (رمضان ۱۲۹۶) در قریهٔ گرکان تفرش، از توابع آشتیان متولد شد. مقدمات زبان فارسی و عربی را در زادگاه خود آموخت. در نوجوانی در سال ۱۳۱۱ ه.ق به تهران آمد و نزد اساتید بزرگ آن روزگار به تحصیل و فراگیری زبان و ادبیات عرب، علم اصول، هیئت و نجوم پرداخت. منطق و حکمت را در مدرسهٔ سپهسالار جدید نزد میرزا طاهر تنکابنی و زبان فرانسوی را در مدرسهٔ دارالفنون فراگرفت.

میرزا عبدالعظیم خان قریب در سال ۱۳۱۷ ه.ق به استخدام وزارت معارف درآمد و در مدرسه علمیه که تنها آموزشگاه به شیوه جدید بود به تعلیم دانش‌آموزان مشغول گردید. از سال ۱۳۲۴ ه‍.ق تدریس در مدرسهٔ نظام را آغاز کرد و مدتها با وجود پیری مدرسهٔ نظام را ترک نکرد، و برخی از رجال بعدی ایران همچون کلنل محمدتقی پسیان از شاگردان او بودند.

از سال ۱۳۲۰ قمری در مدرسهٔ دارالفنون و سپس در دارالمعلمین مرکزی (بعداً دانشسرای عالی) از نخستین دورهٔ تأسیس آن شروع به تدریس ادبیات فارسی کرد. استادان دارالمعلمین، کسانی چون ابوالحسن فروغی، شیخ مرتضی نجم‌آبادی و فاضل تونی نسبت به «جناب میرزا» احترام خاصی را رعایت می‌کردند. میرزا عبدالعظیم خان قریب همچنین در مدرسهٔ سیاسی و مدرسهٔ ایران و آلمان نیز تدریس می‌کرد، و ضمن آنکه درس فارسی می‌داد، در سر درس آموزگاران آلمانی حضور می‌یافت تا سبک نوین تدریس را از آنان فراگیرد و به کار ببرد. از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۱ شمسی نیز پنج سال تعلیم محمدرضا شاه را به عهده داشت.

هنگامی که دانشگاه تهران تأسیس شد، قریب از اولین کسانی بود که به مقام استادی دانشگاه برگزیده شد و در دانشکده ادبیات عهده‌دار تدریس زبان و دستور فارسی شد. این سمت را تا پایان عمر به عهده داشت. وی به عضویت فرهنگستان ایران نیز انتخاب شد و از اعضای برجسته این فرهنگستان به شمار می‌رفت.


عبدالعظیم قریب در زبان و ادبیات فارسی و عربی تسلط بی‌مانندی داشت و حدود ۵۸ سال از عمرش را با عشق و علاقه صرف تدریس دستور زبان فارسی و تعلیم و تربیت فرهیختگان ایران کرد. زمانی که وی تدریس را آغاز نمود، در مدارس به زبان فارسی اهمیتی داده نمی‌شد و متون مناسب برای تدریس این زبان به محصلان در دسترس نبود و یا اصلا وجود نداشت. وی قواعد زبان فارسی با به سبک دستورهای فارسی زبان اروپایی تدوین کرد و دستور زبان فارسی را در چهار جلد تألیف کرد. وی منتخباتی از نظم و نثر اساتید زبان فارسی را به نام فرائدالادب تهیه کرد که سالها در مدارس تدریس می‌شد. قریب نخستین استادی بود که دستور زبان فارسی را در قالبی ساده و روشن تدوین کرد و تدریس آن را به صورت ماده مستقل در مدارس رواج داد. از دیگر فعالیت‌های فرهنگی قریب جمع‌آوری حدود هزار جلد کتب نفیس خطی بود که در کتابخانه بزرگ خود نگهداری می‌کرد. استاد عبدالعظیم قریب در سال ۱۳۲۶ طی جشنی از سوی دانشگاه تهران مورد تقدیر قرار گرفت و به پاس خدمات علمی و فرهنگی خود به دریافت نشان ویژه دانشگاه تهران نائل گردید و یکی از تالارهای دانشگاه نیز به نام وی نهاده شد.


عبدالعظیم قریب در سوم فروردین ۱۳۴۴ در تهران درگذشت.
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
استاد عبدالکریم قریب گرکانی، پدر علم زمین شناسی ایران.

زندگینامه

استاد عبدالکریم قریب گرکانی در سال ۱۲۹۱ ه. ش در خیابان عین الدوله تهران دیده به جهان گشود. پدرش میرزا مصطفی خان مستوفی، فرزند میرزا عبدالکریم مستوفی گرکانی بود و مادرش دختر میرزا شکرالله خان (کاردار سفارت ایران در دولت عثمانی). او فرزند چهارم خانواده بود. دو ساله بود که پدرش بازنشسمته شد و پس از آن به اتفاق خانواده به گرکان از توابع آشتیان بازگشت. دکتر عبدالکریم قریب از آن دوران می‌گوید: "از تهران با کجاره به گرکان رفتیم. در طول راه، من و مادرم در یک تای کجاوه نشسته بودیم و خواهرم و یکی از دختر عموهایم که تحت تکفل پدرم بود در تای دیگر. پدرم نیز سوار بر اسب بود تا به گرکان رسیدیم. این مسافرت ۷ روز به طول انجامید. ۳ روز تا قم و ۳ روز تا گرکان. استاد قریب، کودکی و تحصیلات خود را در گرکان گذرانده، به گفته خودش: "درگرکان مکتب‌هایی وجود داشت که به تدریس علوم و ادب قدیم آن روز می‌پرداختند، ولی کسانی که خود دارای فضل و دانش بودند، فرزندانشان را خودشان آموزش می‌دادند. تحصیلات پدرم حدود کار مستوفی گری بود و با زبان ریاضیات آن زمان (سیاق) هم آشنا بود. او بر علوم قدیمی و ادبیات فارسی تسلط داشت. شعر می‌سرود و خط زیبایی هم داشت. وقتی من به ۶ سالگی رسیدم، آموزش و تعلیم مرا برعهده گرفت و بدین ترتیب هر روز صبح نزد پدرم به تحصیل می‌پرداختم. پس از فراگرفتن الفبا و خواندن و نوشتن به خواندن کتابهای چون عم جزء و توسل، گلستان، بوستان، نصاب، صرف میر، امثله، صرف و نحو، مقامات حمیدی، کتاب حکیم مؤمن (که در علوم طبیعی آن روز نزد علما معرو ف بود) پرداختم. استاد دکتر عبدالکریم قریب در دوازده سالگی پدرش را که نعمت بزرگ زندگی اش بود، از دست داد و به همراه مادرش که اهل تهران بود، مجدداً از گرکان به تهران عزیمت کرد. دکتر قریب در این باره می‌گوید: در سال ۱۳۰۴ ش پدرم فوت کرد. پس از فروش خانه و باغ و اثاثیه‌های منزل، من و مادرم در سال ۱۳۰۶ به تهران آمدیم و منزلی کوچک در خیابان سقاباشی اجاره کردیم. در همان سال به دبستان صفوی رفتم و چون در دروس ادبیات قوی بودم من را درکلاس پنجم پذیرفتند. مدرسه صفوی بین دروازه دولاب و دروازه دوشان تپه بود. من درکلاس پنجم آن مدرسه عربی، انشاء، فارسی و ریاضیات را یاد گرفتم و چون شاگرد اول کلاس بودم، همیشه مبصر هم بودم. رقتی هم معلم‌ها نبودند، من به بچه‌ها دیکته می‌گفتم.


جوانی و ورود به دبیرستان علمیه

استاد دکتر عبدالکریم قریب پس از اتمام دورهٔ ابتدایی در مدرسه صفوی، در سال ۱۳۰۷ برای ادامه تحصیل، در دبیرستان علمیه ثبت نام کرد. استاد قریب در ادامه بیان زندگیش می‌گوید: «در ۱۷ سالگی پس از اتمام دورهٔ ابتدایی در مدرسه صفوی به دبیرستان علمیه که در آن زمان نزدیک دانشسرای قدیم (سه راه ژاله سابق) بود وارد شدم و پس از آن به مدرسه‌ای در پشت مسجد سپهسالار رفتم و تا اخذ دیپلم همانجا ماندم. من هر سال شاگرد اول کلاس بودم و دروس ریاضی، فیزیک و شیمی را در حد عالی می‌دانستم. مرحوم دکتر محمود حسابی هم دبیر فیزیک من در آن دوره بود.» استاد از آن دوران می‌گوید: من در دوران دبیرستان معمولاً درس می‌خواندم و دنبال بازی نبودم. سه ساعت صبح و دو ساعت بعد از ظهر در دبیرستان بودیم و به خانه هم که می‌آمدم، درسهای روز بعد را آماده می‌کردم و تا ساعت ۸ یا ۹ شب مشغول مطالعه بودم. شب زود می‌خوابیدم و صبح زود بیدار می‌شدم. فقط روزهای جمعه کوه می‌رفتم و با دوستانم کوه پیمایی می‌کردیم. " استاد قریب در سال ۱۳۱۴ با اخذ دیپلم علمی از دبیرستان علمیه تهران فارغ التحصیل شد. به گفته استاد در آن سال کلیه دانش آموزان سال ششم دبیرستان را در دارالفنون جمع کردند و امتحان گرفتند و ایشان نیز در آنجا امتحان دادند و دیپلم گرفتند.
ورود به دانشگاه [ویرایش]

استاد دکتر قریب می‌گوید: در سالی که ما دیپلم گرفتیم آن قدر تعداد دیپلمه‌ها کم بود که به ما می‌گفتند در هر دانشکده‌ای که دوست دارید ادامه تحصیل دهید و حتی می‌گفتند، بیایید یک ماه در این دانشکده بنشینید، اکر خوشتان آمد ادامه دهید و اگر خوشتان نیامد بروید دانشکده دیگر. من نیز در ابتدا، هر چند روز در یک دانشکده می‌رفتم و حدود یک ماه همین طور در دانشکده‌ها می‌چرخیدم تا وارد دانشکدهٔ علوم در رشته ریاضی شدم. ۶ ماه در رشته ریاضی ادامه تحصیل دادم ولی بعد از آن مجدداً رشته علوم طبیعی را انتخاب کردم و تا پایان تحصیلات دورهٔ لیسانس در این رشته ماندم، بخصوص چون زمین شناس جزء این رشته بود و من به مرور زمان به رشته زمین‌شناسی خیلی علاقه مند شده بودم، در این رشته ماندم. بعد از اتمام دورهٔ لیسانس، مطالعاتم را در زمین‌شناسی ادامه دادم. زمین‌شناسی چون با طبیعت سروکار دارد، برایم مفرح‌ترین رشته بود. به خصوص برای من که درکودکی در دهات و باغ و زمین بزرگ شده بودم. به اعتقاد من، تمام زندگی انسان از زمین به دست آمده‌است و چیزی نیست که ما از زمین نگرفته باشیم. زمین در قرآن کریم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. قرآن ۱۱۴ سوره دارد و در ۱۰۴ سورهٔ آن از زمین صحبت شده‌است. دکتر قریب در سال ۱۳۱۷ در رشته علوم طبیعی فارغ التحصیل شد. او در مدت تحصیل در دانشگاه از راهنمایی اساتید عالیقدری برخوردار بود و پروفسور احمد پارسا نیز استاد گیاه‌شناسی وی در مدت تحصیل بود. دکتر قریب از اتمام دورهٔ لیسانس خود می‌گوید: در آن زمان بعد از اخذ مدرک لیسانس همه موظف بودند به مدت یک سال، هرجایی دولت تعیین می‌کند بروند و کار کنند. اهواز از جاهایی بود که داوطلب نداشت. من اهواز را انتخاب کردم و پس از یک سال تدریس، در سال ۱۳۱۸به تهران بازگشتم و به سربازی رفتم. در سال ۱۳۲۰ خدمت نظام را تمام کردم و چون تعهد دبیری داشتم، در دبیرستان ایرانشهر تهران دبیر شدم. یک سال و نیم دبیر بودم تا اینکه با یکی از اساتید دانشگاهی ام برخورد کردم. ایشان گفت: شما نمی‌خواهید به دانشگاه بیایید و با من کار کنید. من پذیرفتم و به دانشگاه رفتم. در ابتدا نصف وقتم را صرف آموزش و پرورش می‌کردم و نصف وقتم را هم صرف دانشگاه. سال بعد از آن به طور تمام وقت به دانشگاه رفتم و به عنوان دبیر و متصدی آزمایشگاه کانی‌شناسی دانشکده علوم کار کردم. در سال ۳۰ یا ۳۱ قانونی گذراندند که هر یک از فارغ التحصیلان لیسانس شاغل در دانشگاه سابقه کار دارند در صورتی که تألیفاتی داشته باشند، مدرکشان معادل دکترا شناخته می‌شود و من چون ۱۵ سال سابقه داشتم و طی آن مدت هم یک جزوه‌ای در زمینه بلورشناسی)کانیهای جزیر ه هرمز(تهیه کرده بودم، شرایط این قانون را داشتم. بعد از تصویب این قانون، دانشسرای عالی و دانشکدهٔ علوم دانشگاه تهران، همزمان با هم از افرادی که دارای چنین ویژگیهایی بودند، دعوت به عمل آوردند و من در هر دو جا ثبت نام کردم و در هر دو جا با هم پذیرفته شدم. هنگامی که قرار شد از سوی شورای دانشگاه حکم برایم صادر شود، بین رئیس دانشسرای عالی و رئیس دانشکده علوم اختلاف افتاد. بالاخره رئیس دانشگاه کفت: این موضوع را به عهدهٔ خودشان بگذارید. من هم دانشسرای عالی را انتخاب کردم و در سال ۱۳۳۳ دانشیار دانشسرای عالی شدم. در سال ۳۴۸ ۱ با رتبه ۰ ۱ استادی و ۳۸ سال سابقه کار به درخواست خودم از دانشسرای عالی بازنشسته شدم. در سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵ مدرسه عالی علوم اراک را تأسیس کردم و تا سال۱۳۵۴ مسئولیت آنجا را به عهده داشتم. در سال ۱۳۵۴ وزارت علوم اعلام کرد که کلیه مدارس عالی ملی می‌بایست ضمیمه دانشگاهها شوند و مدرسة عالی علوم اراک ضمیمه دانشسرای عالی شد. بعد از این کار حدود پنج ماه دیگر آنجا بودم، ولی دیدم مرتب دستوراتی می‌دهند که مطابق ذوق من نیست و چون من آن دستورات را انجام نمی‌دادم از تهران مرا خواستند و گفتند: آقای وزیر علوم گفته‌است که «صلاح نیست شما در اراک باشید. بیایید مشاور عالی دانشسرای عالی باشید.» من هم گفتم: آقای وزیر علوم خیلی خوب تشخیص داده‌اند که صلاح نیست من در اراک باشم، ولی من تشخیص داده‌ام که صلاح نیست مشاور عالی بشوم. خداحافظی کردم و آ مدم دانشگاه شهید بهشتی (ملی) و به طور حق التدریس، مشغول کار شدم تا سال ۱۳۵۸ که دانشگاهها تعطیل شد. از آن سال مشاور سازمان انرژی اتمی شدم. استاد دکتر عبدالکریم قریب رئیس کمیته کارشناسی ایران نیز بوده‌است. دانشگاه تربیت معلم در سال ۱۳۷۱برای ارج نهادن به تلاشهای علمی استاد سمیناری تشکیل داد. سازمان انرژی اتمی نیز در سال ۱۳۷۲ بخشی از کتابخانه این سازمان را به نام ایشان نامگذاری کرد. استاد قریب تا همین اواخر علی رغم کهولت و ضعف دوران پیری همچنان به فعالیت، تحقیق، تدریس و مطالعه مشغول بوده‌است.


کتابها و تألیفات استاد عبدالکریم قریب

- بلورشناسی، چاپخانه علمی، ۱۳۲۹.

- کانی شناسی، درباره کانیهای جزیره هرمز، دانشگاه تهران، ۱۳۳۶.

- أصول علم کانیها، چاپخانه علمی، ۱۳۳۸.

- شناختن کانیها به وسیله معرفهای شیمیایی، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۴.

- چگونه کانیها را می‌توان شناخت، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۴.

- مقالاتی چند درباره زمین، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۵.

- سنگ شناسی، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۶.

- یک دوره ۱۷ جلدی کتابهای طبیعی برای دبیرستانها، ۱۳۴۶-۱۳۴۴.

- گرکان، نشر آفتاب، ۱۳۶۳.

- زمین در فضا، نشر آفتاب، ۱۳۶۳.

- مبارزه با عوارض پیری، چاپخانه رامین، ۱۳۷۱.

- فرهنگ زمین شنا سی، انتشا رات انزلی، ۱۳۶۶.

- جلد اول شنااخت سنگها با نگاهی ویژه به سنگهای ایران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۲.

- جلد دوم شناخت سنگها با نگاهی ویژه به سنگهای ایران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.

- واژه‌های زمین شناسی، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۷۷.

- تولید خاک از نظر کشاورزی (ترجمه)، چاپخانه علمی، ۱۳۲۸.

- زلزله و آتشفشان (ترجمه)، چاپخانه علمی، ۱۳۲۹.

- بلور (ترجمه)، دانشگاه تربیت معلم، ۱۳۴۵.

- مبانی زمین‌شناسی (ترجمه)، انتشارات خوارزمی، چاپ اول و دوم، ۱۳۴۸ و ۱۳۵۸.

- رازها ی درون زمین (ترجمه)، انتشارات نیل، ۱۳۴۹.

- پدیده‌های شگفت انگیز در آسمان و زمین (ترجمه)، انتشارات آفتاب، ۱۳۶۰.

- انسان در نبرد با طبیعت (ترجمه ر تألیف)، نشر آفتاب، ۱۳۶۱.

- ۵۷ درس برای تقویت حافظه (ترجمه و تألیف)، نشر آفتاب، ۱۳۶۱.

- اسرار سه اقیانوس (ترجمه)، نشر آفتاب، ۱۳۶۲.

- غارشنا سی (ترجمه)، نشر کوهستان، ۱۳۷۱.

- غارها و موارد استفاده از آنها، ۱۳۷۷.


شرکت درکمیسیون‌های علمی و عضویت در هیأت نویسندگان مجلات


- عضو هیأت نویسندگان مجله سخن علمی.

- عضو انجمن کانی‌شناسی و بلورشناسی فرانسه.

- مسئول و سرپرست مجله دانش روز (اراک).

- عضوکمیسیون واژه گزینی زمین‌شناسی به سرپرستی شادروان دکتر حسین گل گلاب (فرهنگستان دوم).

- عضو کمیسیون واژه گزینی جغرافیا در سازمان جغرافیای ارتش جمهوری اسلامی.

- سردبیر و عضو هیأت نویسندگان مجله رازی (کرمانشاه).

- سردبیر و عضو هیأت نویسندگان مجله رشد زمین شناسی.

- مؤسس مدرسه عالی علوم اراک از سال ۱۳۴۹ (دانشکاه فعلی استان مرکزی).

- کمک و همکاری با آقای دکتر عباس شیبانی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی در تأسیس دانشکده پزشکی کاشان.

- مؤسس رشته زمین‌شناسی در دانشگاه آزاد اسلامی آشتیان.
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
منصور بهرامی
250px-Mansour_Bahrami_RG_2009.jpg
منصور بهرامی (متولد ۱۳۳۵ در اراک) تنیسور حرفه‌ای ایرانی‌الاصل مقیم کشور فرانسه است.

از سن ۶ سالگی با توپ تنیس آشنا گردید.او ابتدا به دلیل نبودن امکانات و راکت با جارو و ماهی تابه تنیس را تمرین می‌کرده و از بازیکنان مورد علاقه اش شیرزاد اکبری است . تمرینات جدی خود را در زمینه تنیس از سن ۱۳ سالگی شروع کرد و در سن ۱۵ سالگی قهرمان جوانان ایران و به همراه محرم خدائی قهرمان دو نفره آسیا در رده جوانان گردید و در سن ۱۶ سالگی به عضویت تیم ملی بزرگسالان در آمد .

در سال ۱۳۵۴ در بازیهای آسیائی شرکت نمود و در مسابقات دو نفره قهرمان آسیا گردید و همچنین در مسابقات متعدد بین‌المللی از جمله مسابقات گالیا کاپ در چکسلواکی به همراهی علی مدنی و محرم خدائی با شکست دادن تیمهای تنیس هلند؛ رومانی و فرانسه به همراه تیم تنیس چکسلواکی در شهر ماریا نسک لازنه به فینال مسابقات راه یافتند . وی یکی از بدترین خاطراتش را که در مسابقات بین‌المللی تهران در سال ۱۳۵۶ تهران با (باب هیویت) در مسابقات انفرادی رخ داد و مقصر اصلی اش را فدراسیون وقت می‌داند هرگز فراموش نخواهد کرد . وی در همان سال قهرمان مسابقات جام «دنیای ورزش» گردید و در سال ۱۳۵۹ در مسابقات جام انقلاب که برای اولین بار در استادیوم تازه تاسیس مجموعه ورزشی انقلاب برگزار گردید شرکت نمود و به همراه علی مدنی به فینال مسابقات راه یافتند که در پایان برنده مسابقه گردید و جایزه آن که یک بلیط رفت و برگشت به آتن بود را با بلیط رفت و برگشت به فرانسه عوض کرد و بدین ترتیب به فرانسه رفت ......

و در شهر پاریس با مشقت‌های فراوان (بدلیل عدم قبول عنوان پناهنده سیاسی که بالاخره نتیجه گرفت) توانست خود را بین تنیس بازان فرانسوی مطرح نماید . وی در فرانسه بمدت ۶ سال متوالی در مسابقات متعدد شرکت نمود و بعد از آن در سن ۳۰ سالگی توانسته در مسابقات( ا-تی -پی ) شرکت نماید و در انفرادی توانسته تا رده ۱۸۰ دنیا دست یابد و در مسابقات دو نفره برنده ۶ مسابقه (ا-تی -پی ) و ۱۵ بار فینالیست بوده که مهمترین آنها (رولند گاروس ۱۹۸۹- مونت کارلو ۱۹۸۷- پاریس اپن ۱۹۸۶)می باشد . در سال ۱۹۹۳سینیور تور را شروع کرد که در سال ۲۰۰۰ نفر اول دنیا و مجموعا ۱۲ مسابقه سینیور تور را برده‌است ۲۰۰۲-۲۰۰۳ یواس اپن -۶ سال فینال و در هفتمین سال برنده مسابقات فرنچ اپن- ۱۹۹۵ فینالیست مسابقات ویمبلدون-فرنچ اپن در مسابقات دو نفره و در حال حاضر بصورت تنیس نمایشی در سطح دنیا مشغول می‌باشد که دو سال پیاپی به ایران امد و به اجرای تنیس نمایشی در مجموعه انقلاب پرداخت اما مشکلاتی را سر راه دید و دیگر به ایران نیامد. منصور بهرامی یکی از قدرتمندترین بازیکنان ایران بحساب می‌آید .
 

-->ali<--

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
رضا بدیعی


رضا بدیعی (۲۸ فروردین ۱۳۰۹ در اراک - ۳۱ مرداد ۱۳۹۰ در لس آنجلس کالیفرنیا)، کارگردان ایرانی بود که بیشتر به خاطر فعالیتش در تولید فیلم و سریال در هالیوود مشهور بود. رضا بدیعی از اوائل دهه شصت میلادی به کارگردانی فیلم های تلویزیونی پرداخت و در طول ۶ دهه گذشته بیش از ۴۳۰ قطعه فیلم تلویزیونی و چندین فیلم سینمایی ساخت. به بدیعی لقب «پدرخوانده تلویزیون آمریکا» داده شده بود[۱].
زندگی

بدیعی در روز هفدهم آوریل ۱۹۳۰ در«اراک» به دنیا آمد و با پایان دوران دبیرستان در دانشکده هنرهای دراماتیک تهران به تحصیل مشغول شد. او بعدها مدال طلای افتخار را برای ساختن یک فیلم مستند از دست محمدرضا شاه پهلوی دریافت کرد و در سال ۱۹۵۵ از طریق دولت ایالات متحده آمریکا دعوت شد تا در این کشور حرفه فیلمسازی را دنبال کند[۱].

بدیعی پيش از مهاجرت به آمريکا در ايران ۱۰ مستند ساخت که از ميان آن‌ها «سيل در خوزستان» از سوی سازمان صليب سرخ برای نمايش جهانی برگزيده شد. وزارت امور خارجه پس از آشنايی با آثار بديعی، او را برای تحصيل به آمريکا دعوت کرد.[۲]
فعالیت هنری

از جمله فیلم‌ها و سریال‌هایی که بدیعی کارگردان آن‌ها بوده می‌توان به «بالاتر از خطر»، «هاوایی فایو او»، «بارتا»، «مرد شش میلیون دلاری»، «کاگنی و لیسی»، «بافی قاتل خون آشام» و «پیشتازان فضا» و اشاره کرد. بدیعی توانست جایزه یک عمر فعالیت هنری «اتحادیه کارگردانان سینمای آمریکا» را برای کارگردانی بیشترین تعداد سریال های یک ساعته تلویزیونی نیز به دست آورد[۱].
 

Similar threads

بالا