irpersian20
عضو جدید
سلام
دوستان بنده حداقل 5 سال دارم فکر میکنم که چه چیز باعث توقف پیشرفت من شد.
با افراد بسیاری بحث و تبادل نظر کردم و به نتیجه قطعی رسیدم.
اینکه در این جا پست گذاشتم ، هدف این هست شاید تجربه بنده به درد شما و دوستان دیگر بخورد.
زمانی زندگی ما در اختیار مادر ما بود(به علت شرایط کاری پدر) . ما وقتی میرفتیم مدرسه 50 تومن به ما میداد و یک نان و پنیر( و ما خیلی دوست داشتیم همبرگر بخوریم و پول نداشتیم - مجبور بودیم بیشتر از یک هفته رو جمع کنم و یک همبرگر بخرم). یعنی پول بود و از عمد به من نمی دادند. (و اینکه چرا بهم نمیدهند اون موقع برام سوال بود!!) و هفتگی یکبار هم باشگاه فوتبال ثبت نام کرده بودند ما رو.
موبایل و تبلت و این ها خبری نبود در جامعه.
این یک نمونه از قسمتی از زندگی ما بود.
این شد که ما ما هدف داشتیم برای آینده و به جای بهانه گیری درس می خوندیم و سر مون توی کار خودمون بود.
چند سال بعد که پدر ما بازنشسته شد و برگشت و زندگی رو در دست گرفت. هر چیخواستیم داد. پول و ... .
این شد که ما از شرکت در مسا بقات علمی منطقه و رتبه اولی رسیدیم به ... !!!
افراد زیادی در فامیل داریم نمونه همین جریان. این قدر تو رفاه و آسایش هستند که اصلا فکر تلاش و بهتر کردن وضعیت زندگی شون نیستند.
به حرف این دکتر ها و کسانی که میان در تلویزیون فیگور می گیرند اصلا توجه نکنید. که به بچه امکانات بدهید.تبلت بخرید و فلان کنید. وقتی از خودشون بپرسید که وضعیت زندگی خودشون در کودکی چی بوده.میبینید که بعضی هاشون شام شب هم نداشتند. حالا بیای تبلت و موبایل 2 میلیونی بدی دست بچه؟ کسی که رفاه زده شد . دیگه کاری برای زندگی اش انجام میده؟
یکی از رفیق های خود من ، اصلا پول و رفاه ی نداشند. همین الان هم وضعیت زندگی پدر ی خوبی ندارند.
وقتی ما کار باهاش داشتیم همیشه میرفتیم کتابخونه. اگر جا نداشت میرفت توی پارک کنار کتابخونه درس میخوند. حتی روزهای بارانی هم دست بردار نبود و میرفت زیر یک سقفی توی همان پارک .
بزارید بچه حسرت بخوره. تا فکرش رو کار بندازه که باید یک کاری انجام بده. متاسفانه حتی پدر و مادر ها این روزها دارن برعکس راه اشتباه نشون بچه میدهند. این که بچه ، جلوی همکلاسی هاش کم نیاره و بریم هر طوری هست براش همه چیز تهیه کنیم.
یکی از رفیق هامون بعد از چند سال دیدم(اینها هم وضع خوبی نداشتند)،رفته دانشکده پزشکی ، یک موبایل ساده 50 تومنی و یک کیف روکولی از اتوبوس پیاده شد و رفت دانشکده.
اینکه بچه، کت و شلوار و عطر گران قیمت بزنه و موبایل 2 میلیونی بگیره دست و با ماشین شخصی بره سر کلاس. چیزی نمیشه. از ما داشته باشید.
حالا فکر نکنید ما حسود هستیم. اتفاقا چون من همه حالت ها رو داشتم دارم واقعیت رو میگم.
دوستان بنده حداقل 5 سال دارم فکر میکنم که چه چیز باعث توقف پیشرفت من شد.
با افراد بسیاری بحث و تبادل نظر کردم و به نتیجه قطعی رسیدم.
اینکه در این جا پست گذاشتم ، هدف این هست شاید تجربه بنده به درد شما و دوستان دیگر بخورد.
زمانی زندگی ما در اختیار مادر ما بود(به علت شرایط کاری پدر) . ما وقتی میرفتیم مدرسه 50 تومن به ما میداد و یک نان و پنیر( و ما خیلی دوست داشتیم همبرگر بخوریم و پول نداشتیم - مجبور بودیم بیشتر از یک هفته رو جمع کنم و یک همبرگر بخرم). یعنی پول بود و از عمد به من نمی دادند. (و اینکه چرا بهم نمیدهند اون موقع برام سوال بود!!) و هفتگی یکبار هم باشگاه فوتبال ثبت نام کرده بودند ما رو.
موبایل و تبلت و این ها خبری نبود در جامعه.
این یک نمونه از قسمتی از زندگی ما بود.
این شد که ما ما هدف داشتیم برای آینده و به جای بهانه گیری درس می خوندیم و سر مون توی کار خودمون بود.
چند سال بعد که پدر ما بازنشسته شد و برگشت و زندگی رو در دست گرفت. هر چیخواستیم داد. پول و ... .
این شد که ما از شرکت در مسا بقات علمی منطقه و رتبه اولی رسیدیم به ... !!!
افراد زیادی در فامیل داریم نمونه همین جریان. این قدر تو رفاه و آسایش هستند که اصلا فکر تلاش و بهتر کردن وضعیت زندگی شون نیستند.
به حرف این دکتر ها و کسانی که میان در تلویزیون فیگور می گیرند اصلا توجه نکنید. که به بچه امکانات بدهید.تبلت بخرید و فلان کنید. وقتی از خودشون بپرسید که وضعیت زندگی خودشون در کودکی چی بوده.میبینید که بعضی هاشون شام شب هم نداشتند. حالا بیای تبلت و موبایل 2 میلیونی بدی دست بچه؟ کسی که رفاه زده شد . دیگه کاری برای زندگی اش انجام میده؟
یکی از رفیق های خود من ، اصلا پول و رفاه ی نداشند. همین الان هم وضعیت زندگی پدر ی خوبی ندارند.
وقتی ما کار باهاش داشتیم همیشه میرفتیم کتابخونه. اگر جا نداشت میرفت توی پارک کنار کتابخونه درس میخوند. حتی روزهای بارانی هم دست بردار نبود و میرفت زیر یک سقفی توی همان پارک .
بزارید بچه حسرت بخوره. تا فکرش رو کار بندازه که باید یک کاری انجام بده. متاسفانه حتی پدر و مادر ها این روزها دارن برعکس راه اشتباه نشون بچه میدهند. این که بچه ، جلوی همکلاسی هاش کم نیاره و بریم هر طوری هست براش همه چیز تهیه کنیم.
یکی از رفیق هامون بعد از چند سال دیدم(اینها هم وضع خوبی نداشتند)،رفته دانشکده پزشکی ، یک موبایل ساده 50 تومنی و یک کیف روکولی از اتوبوس پیاده شد و رفت دانشکده.
اینکه بچه، کت و شلوار و عطر گران قیمت بزنه و موبایل 2 میلیونی بگیره دست و با ماشین شخصی بره سر کلاس. چیزی نمیشه. از ما داشته باشید.
حالا فکر نکنید ما حسود هستیم. اتفاقا چون من همه حالت ها رو داشتم دارم واقعیت رو میگم.
آخرین ویرایش: