دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از دست دادن زن عاشقی که پا پیش گذاشته گاهی فقط با فرستادن یک قلب شروع میشه!!
او که روزی برایت بوسه های واقعی می فرستاد حالا با بی تفاوتی ات یک قلب می فرستد و زود تایپ میکند:
ببخشید!!
دستم خورد، اشتباه شد
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از دست دادن زن عاشقی که پا پیش گذاشته گاهی فقط با فرستادن یک قلب شروع میشه!!
او که روزی برایت بوسه های واقعی می فرستاد حالا با بی تفاوتی ات یک قلب می فرستد و زود تایپ میکند:
ببخشید!!
دستم خورد، اشتباه شد
عالی بود ;)
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من چيــزى از عشق*مان،
به كسى نگفته*ام!


آنها تو را
هنگامى كه در اشكهاىِ چشمم،
تَن مى*شسته*اى،
ديــده*اند...!
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من باید در عصر دیگری بدنیا می آمدم
عصر انسان های غارنشین
و یا در جنگلی ساکت و بی هیاهو
جایی که فاصله و دوری نباشد

دلتنگی و حسرت نباشد
کلبه ای می ساختم در انتهای جنگل
با چوب های باران خورده . . !
می نشستم گوشه ای

نگاهم را گره میزدم
به چشم های محبوب دیرینه ام
من باید در عصر دیگری بدنیا می آمدم
مثلا عصر انسان های غارنشین
همان ها که دوری برایشان بی معنا بود. . .
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
دنیای غریبی است پر از دانه پر از دام
آهنگ نگون کردن ما کرده ز بد عهدی ایام
زین دیر مرا با دگران راه دو تا گشت
در من هوس عاشقی و در دگران رشت
من دام همی خواهم و اغیار کبوتر
من میل چمن دارم و اغیار گل تر
در خواب مرا مژده وصل آمد و در قالب من ریخت
عطری نفسی بوی خوشی در تن من بیخت
دیدم که نفس در دم من بازدمی گشت
از بوی خوشش روح من آواره همی گشت
تا چشم گشودم همه ام فقر و بلا بود
دامان ترم محرم ما خانه ما بود
"آشنای دور"
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
 

کلبه تنهایی من

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هرکسی را به اندازه لیاقتش دوست بدار
وبه اندازه ظرفیتش ابراز کن
بیشتراز شخصیت وفهمش
که انرژی بگذاری
خودت زیر سوال می روی...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب هایی که ماه را،
در آسمان می بینم،

فکر می کنم تویی
که پنهانکی نگاهم می کنی...

می بینی ماه من !
شب های بی تو بودن
چگونه می گذرد..؟!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تا حالا شده است، حرف هایت با یک نفر تمامی نداشته باشد؟ تا حالا شده است نفهمی زمان با چه سرعتی گذشته؟ و تا حالا شده است با یک نفر فقط بعد از چند کلمه حرف زدن خسته شوی و دیگر دلت نخواهد به حرف زدن ادامه دهی؟ دست خود آدم نیست!
بعضی ها عجیب به دل می نشینند، اصلا دل ات جذب دل اش میشود.. رفیق دل اش میشود! به عقیده ی من هرگاه حرف هایت
با آن یک نفر تمامی نداشت.. و آفتاب طلوع کرد و شما هنوز مشتاق به حرف زدن بودید..
شما فراموش نشدنی ترین آدم های زندگی هم هستید

#محسن_دعاوی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
آدم ها همه می پندارند که زنده اند ...

برای آنها تنها نشانه ى حیات ،
بخار گرم نفس هایشان است ...!

کسی از کسی نمی پرسد :
آهای فلانی ...!

از خانه دلت چه خبر،گرم است ؟!
چراغش نوری دارد هنوز ...؟!

#احمد_شاملو
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شهریور عاشق انار بود
اما هیچ وقت حرف دلش را به انار نزد
اخر انار شاهزاده ی باغ بود
تاج انار کجا و شهریور کجا!
انار اما فهمیده بود
میخواست بگوید او هم عاشق شهریور است
اما هر بار تا می رسید فرصت شهریور تمام میشد
نه شهریور به انار میرسید
و نه انار میتوانست شهریور را ببیند
دانه های دلش خون شد و ترک برداشت
... سالهاست انار سرخ است
... سرخ از داغی و تندی عشق
... و قرن هاست شهریور بوی پائیز می دهد
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ذهن ما باغچه است
گل در آن باید کاشت
گر نکاری، گل من
علف هرز در آن می‌روید
زحمت کاشتن یک گل سرخ
کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است.
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نامه اى از طرف خدا ( دكتر الهى قمشه اي)
ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ !
ﺑﺮﻭﻳﺪ ،ﻣﺜﻞ ﺁﺩﻡ ﺯﻧﺪگی ﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﻴﺪ ،
ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮑﻨﻴﺪ .
ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ می خواهید ﺳﺮ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﮐﻼﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ،
ﭼﺮﺍ ﭘﺎی ﻣﻦ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﻣﯽ ﮐﺸﻴﺪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﭼﺮﺍ موسی ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺗﺎ ﺷﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﮐﻨﺪ ،
عیسی ﺭﺍ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻳﮏﺷﻨﺒﻪ ﻭ به مسلمان ها ﺑﮕﻮﻳﻢ ﺟﻤﻌﻪ ﺭﺍ؟
ﭼﺮﺍ ﮐﺎﺭی ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻋﻴﺴﻮی ﺷﺮﺍﺑﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻠﻴﺴﺎ یعنی خانه خدا راحت ﺑﻨﻮﺷﺪ! ﻭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎی ﺷﺮﺍﺏ، ﺷﻼﻕ ﺑﺨﻮﺭﺩ؟
ﭼﺮﺍ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﯿﭻ ﻧﭙﻮﺷﺪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍئی که شما می گوئید ﺑﻮﺩﻡ،
ﭼﺮﺍ باید بگذارم به اسم من ﮐﻠﻴﺪ ﺑﻬﺸﺖ بفرﻭﺷﻨﺪ ؟!
ﻳﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻣﻦ ﺟﻬﻨﻢ کنند ؟
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺟﻬﻨﻤﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﺎﻥ ﭘﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ،!!
ﺧﺪﺍیی ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁنﭼﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺣﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ ،
ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻭﻋﺪﻩ ﻣﯽﺩﻫﺪ...!!! ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺘﻢ ! ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ايد !
اگر به دنبال من می گردید مرا در عشق، مهربانی، بخشش ،آگاهی، گذشت، راست گوئی و انسانیت پیدا کنید .
البته اگر .... به دنبال من می گردید !
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به قطاری که تو را می برد
گفتم برگردد؟
گفتم نرود؟
گفتم...؟
چیزی نگفتم
به قطاری که تو را می برد،
گلایه ای نیست
خودت سوار شدی!

حالا هم شب از نیمه گذشته است
تا ایستگاه بعدی چند سال راه است
برف بر بیابان یکدست است
و هم کوپه هایت
چیزی از تو نمی فهمند!

خستگی
همیشه به کوه کندن نیست
خستگی گاهی همین حسی ست
که بعد از هزار بار یک حرف را به کسی زدن، داری
وقتی نشنیده است
وقتی سوار شده است.

مهدیه لطیفی
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه کیفی دارد
کسی باشد
که وقتی نام کوچکت را
از ته دل صدا می زند
لبخندی رویِ لبانت نقش ببندد
و تو آرام بگویی جانم
به گمانم اینطور که باشد
تو حتی عاشق نامت می شوی
که از طرز صدا کردنش بفهمی
اسمت که هیچ
حتی وجودت،مالکیتش به اشتراک گذاشته شده
بینِ تو و اوی زندگی ات !
چه لذتی دارد صدایی مدام
نامت را تکرار کند و
تا تو جانم بگویی
بگوید امان ار حواس پرتی
یادم رفت چه می خواستم بگویم
دوباره نامت را تکرار کند
و تو بدانی اینبار هم به شوق
شنیدن جانم از زبانت صدایت کرده !
همیشه ابراز علاقه
با گفتن جانم؛ عزیزم ؛ عشقم
نیست
گاهی تمامی ِ شیرینیِ یک حس
در گفتنِ نـــــــام
آن هم با میم مالکیت
خلاصه می شود !

تو هیچ می دانی
با همین سادگی های کوچک
اما دوست داشتنی
می شود خوشبخت بود و زندگی کرد؟


عادل_دانتیسم
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
دلا خو کن به تنهایی که این ره پر ثمر باشد
گرت امید وصلی نیست امیدی دگر باشد
دلا آن مونس جانت کجاها رفت و خواهد شد
چه جان سوزانه می نالی... که گویی بی سحر باشد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا