دلم برای کودکیم تنگ شده

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت
پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت
برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ… !

شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد
مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت
۱۲ سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

شما یادتون نمیاد هرکی بهمون فحش میداد کف دستمونو نشونش میدادیم میگفتیم آیینه آیینه

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما یادتون نمیاد ساعت ۹٫۳۰ هر شب با این لالایی از رادیو میخوابیدیم
گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا…لالالالایی لالا
..لالایی لالالالایی لالا ..لالایی..گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت
خوابیده بیشه…جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا

شما یادتون نمیاد زمستون اون وقتا تمام عشقمون
این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله !

شما یادتون نمیاد علامتی که هم اکنون میشنوید، اعلام وضعیت قرمز است
و معنا و مفهوم آن اینست که حمله هوایی انجام خواهد شد!
محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما یادتون نمیاد کوچولو ها کوچولوها دستاتون بدیم به ما بریم به شهر قصه ها
شما یادتون نمیاد . گنجشگکه اشی مشی …. میفتی تو اب خیس میشی
….کی میپزه اشپز باشی ….. کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی
به یاد هنرمندی که تنها خوند تنها زد و در تنهایی مرد . . .

شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما
بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سر کلاساتون

شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی !

شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه…میمون جزو حیوونه !
این جمله حرص درار ترین جمله بود تو اون زمان !

شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد !

شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم
یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر !

 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم
به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود
ولی سمت چپی ها نو بود !

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست
اونا یه درس از ما عقب تر باشن !

شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم !

شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه !

شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم !

شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل !

 

sebtoshshaikh

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نام پروردگار مهر و محبت

و با سلام و آروزی سلامتی و موفقبت صاحبان رافت و رحمت

اگه واقعا این چیزا رو قبول داریم ، که حتما قبول داریم

دنیای زیبای کودکان و نوجوانانمان را دریابیم
 

دخترخوب

عضو جدید
سلام ممنون که منویاد بچه گیام انداختی

سلام ممنون که منویاد بچه گیام انداختی

دیروز چه بودیم وامروزچه شدیم دیگه حتی خودمونم فراموش کردیم آخر شاهنامهاکبر اکسیر رخش،گاري كشي مي كند رستم ،كنار پياده رو سيگار مي فروشد سهراب ،ته جوب به خود می پيچيد گردآفريد،از خانه زده بيرون مردان خياباني براي تهمينه بوق مي زنند ابوالقاسم براي شبكه سه ،سريال جنگي مي سازد واي ... موريانه ها به آخر شاهنامه رسيده اند
 

Nice Princess

عضو جدید

برای روزهایی که باور ساده ای داشتم همه آدم ها را دوست داشتم

.
.
.

مرگ مادر کوزت را باور می کردم و از زن تناردیه کینه به دل می گرفتم

.
.
.


مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر هاچ گم نشود

.
.
.


از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال وروجک می گشتم

.
.
.


تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود

.
.
.


دلم برای خدا تنگ شده دلم برای
کودکیم تنگ شده

.
.
.
.
.
.
.

شاید
یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و
او رفت
...

...دلم برای کودکانه بازی کردن تنگ شده ...
:(
 

Similar threads

بالا